دستیاری به دشتیاری

زهـرا محمـدی می گویـد بعـد از گذشـت مدتی با برخـوردی کـه بیـن او و یک دانشـجوی سیستان و بلوچستانی ایجاد شـده بود با منطقه محروم دشتیاری آشنا شد و برای همیشـه نامش با این دهسـتان بزرگ کم برخوردار و بچه های با استعداد آن گره خورد: حسـین با سـفر به منطقه دشـتیاری به قدری تحت تاثیر محرومیت کودکان مـدارس نا به سـامان آن جا قـرار گرفت که دیگر آرام و قرار نداشـت. خیلی وقت ها با روحیه حساسـی که داشـت به خاطر این همه محرومیت اشک به چشـم می آورد.

به گزارش رکنا ، آشنایی با مفهومی به نام منطقه محروم بـه لطف مستندسـازان و اعضای موسسـه دسـت یـاری به دشـتیاری فیلم های متعـددی از شـهید حسـین علیمرادی به یادگار مانده اسـت. در یکی از آنها حسـین روند تبدیل شدنش بـه یـک جهادگر شـبانه روزی را ایـن طور تعریف می کند: »من حسـین علیمـرادی، متولد و موسـس و مدیرعامل موسسـه دسـت یاری به دشـتیاری هسـتم. داسـتان از 137 سـال 4 سـالگی من شـروع شـد. من بـه همراه خانـواده ام بـه منطقه بشـاگرد هرمـزگان رفتیم. 1 2 در آن سـال هـا ایـن منطقـه وضعیـت امـروز دشـتیاری را داشـت. بـه آنجـا سـفر کـرده بودیـم تـا سرپرسـتی دختـر بچـه ای را قبول کنیـم. ایـن اولین مواجهـه من بـا مفهومی به نـام منطقـه محـروم بـود.

کمـی بعد بـه دلیـل ادامـه تحصیل پـدرم بـه انگلسـتان رفتیم.« بدون پول هم میشود کار خیر کرد فرهنگسازی برای یک خیریه دانشجویی »سـوم دبیرسـتان بـودم کـه به همـراه خانواده بـه ایران برگشـتم. وارد دانشـگاه عالمه طباطبایـی کـه شـدم از همان تـرم اول به طـور جدی تر تشـکیل یک کانـون خیریه را دنبـال کـردم. می خواسـتیم کانون فرهنگـی و خیریه ای را در دانشـگاه عالمـه راه اندازی کنیـم کـه در کنـار آن هم به دانشـجوهای خودمـان کمک کنیم و هم فرهنگ سـازی کار خیـر ایجـاد کنیـم. یعنی به دانشـجویان به طـور عملی نشـان بدهیم که بـدون پول هم مـی شـود کار خیر کـرد. ابتدای سـال 93 بـود که کانون خیریه دانشـجویی دانشـگاه علامـه طباطبایـی بـا مسـئولیت حسـین آغـاز بـه کار کرد. بـرای هر طـرح نامی بـا این عبارت گذاشـته شـد: سهم من از، بخشـی از این کار خیر معطوف به فعالیت های کمـک آموزشـی و ارسـال کتاب و نوشـت افزار به مناطـق محروم بود.

حسـین نام این کارگـروه خیریـه را "سـهم مـن از تحصیل تو" گذاشـته بود: یک دانشـجو داشـتیم به نـام ناصـر بلـوچ. ایشـان بدون اطلاع من آمـد و مقـداری از ایـن کتاب ها و نوشـت افزارهایـی کـه جمـع آوری شـده بود را به شهرسـتان شـان در سیسـتان و بلوچسـتان بـرده بـود. ایـن ماجرا گذشـت.

سـال بعد ایشـان آمد در جلسـه ای و گفـت می خواهم گزارشـی از خروجـی این بسـته هـای کمک آموزشـی که به دهسـتان دشـتیاری بردم نفر 1 بـه شـما بدهم. نشسـت کنـار اعضـای خیریه و با خوشـحالی گفت امسـال مـا 5 قبولـی کنکـور داشته ایم.«حسـین همـان جـا از ذوق زدگی ناصر بلـوچ تعجب می کند و می گویـد خـب کـه چـی؟ یعنی روسـتایتان اینقـدر کوچک اسـت که شـما با این و می گویـد نـه مـن دارم در بـاره یـک دهسـتان30 هـزار نفـری صحبت می کنـم که 6 تعـداد قبولـی ایـن همـه ذوق کرده ایـد؟

ناصر بلوچ شـروع بـه توضیـح دادن می کند هـزار نفـر دانش آمـوز دارد و هـر سـال بـه زور دو سـه نفـر در آن موفـق بـه قبولی در کنکـور مـی شـوند. حسـین وقتی می شـنود کـه یکـی از دانشآمـوزان آنجا بـا دیدن آن کتـاب هـا گفتـه کـه بالاخـره خـدا با ما آشـتی کـرد؟ بالاخره کسـی پیدا شـد که مـا را ببیند؟ منقلـب می شـود. بعد از گذشـت مدتی اولیـن بازدید گروه خیریه دانشـگاه از منطقه دشـتیاری سیسـتان و بلوچسـتان شـکل می گیرد و حسـین و دوسـتانش برای همیشـه دامنگیـر ایـن خـاک و مردمـان خونگـرم و مهربـان و محرومـش می شـوند.

پدر شهید علیمرادی تجربه احساس همزمان خوشحالی و نگرانی

بـه یـاد فرزنـد ارشـدش اشـک دلتنگـی به چشـم مـی آورد. دکتـر علیمـرادی می گویـد ابتـدا گمـان نمی کـرده خیریه ای که حسـین در دانشـگاه راه اندازی کـرده بعد از طی سـال های تحصیـل هم تمام وقـت او را به خـود اختصاص بدهـد. خودش می گویـد نگرانی هـای پدرانـه باعـث می شـد گاهی اوقـات با حسـین خیلی جـدی دربـاره آینده ایـن کارها صحبـت کنم: مـن در یکـی از روسـتاهای محـروم همـدان به دنیا آمـدم. تا کلاس ششـم را در همیـن منطقـه تحصیل کردم. پـس با طعم محرومیـت آشـنا هسـتم امـا زمانی که برای نخسـتین بـار با شـدت محرومیت در منطقه دشـتیاری سیسـتان و بلوچستان آشـنا شـدم آنچنان ناراحت شـدم که دلم می خواسـت خیلی زود بـا حرکتی به ایـن دانش آموزان مناطق کـم برخوردار کمک کنم.

در این منطقه سـنگ چیـن هایی را درسـت می کردند که شـکل دایره داشـتند. هر کدام از این سـنگ چین هـا در زمین خالـی جایـی کـه حتی سـایه ای نبـود و در تـازه در بهـار و ماه اردیبهشـت 40 درجه گرما به همراه شـرجی داشـت حکم یک کالس درس را پیـدا میکـرد. بچه هـا بدون وسـایل آموزشـی و بـا ناچیزتریـن امکانـات به همـراه یک معلـم درس های شـان را می گذراندنـد. خـب از ایـن که پسـرم در دوران دانشـجویی چنین کار حسـنه ای را آغـاز کرده بود بیاندازه خوشـحال بودم امـا بعـد از آن نگرانی هایـی در من شـروع شـد.

پدر حسـین می گویـد پیشـرفت های حسـین و پشـتکاری کـه داشـت در مـن حس افتخـار را به وجـود میآورد امـا همزمان بـا ازدواج او الزام دیـدم کـه دربـاره آینـده با او صحبـت کنم: تصـورم این بـود کـه این کارهـای خیریه حسـین در حصار همان دانشـگاه می مانـد امـا بعـد از اتمـام تحصیـل حسـین موسسـه ای بـه نام دسـت یـاری به دشـتیاری تاسـیس کـرد و مدیر آن شـد.

فعالیت های او شـدت بیشـتری گرفتـه بود بیش از 10 مدرسـه بـا مشـارکت منطقـه آزاد چابهـار و همـکاری ایـن موسسـه تاسـیس شـد. حسـین مبدع شـعار مدرسه سـازی، مدرسـه یـاری و مدرسـه داری شـد و در همه ایـن مراحل ایـن مدارس را پشـتیبانی می کـرد. بـه هر حـال ایـن راهی بود کـه انتخاب کـرده بود. بعـد از دیـدن این جدیت بـود که خانوادگـی همراه او شـدیم و مشـوقش بـرای حضـور در مناطق محـروم بودیم.

مادر شهید علیمرادی: این کار بزرگ با قدم هایی کوچک آغاز شد

نزدیکان شـهید حسـین علیمرادی می گویند او با گامهای راسـخی که در جبهه محرومیت زدایی داشـت باعث تغییر در مسـیر زندگی خیلی ها شـد. این تحول حتـی به دل خانـواده نیکوکار او هـم راه پیـدا کرده اسـت و حالا بعد از رفتن او اعضای خانواده اش مسـئولیت رسـیدگی به امور بیش از 20 مدرسه ای که در سیستان و بلوچستان با همکاری موسسه دست یاری به دشتیاری راه اندازی شـده را به عهده گرفته اند.

مادر شـهید علیمرادی می گوید: حسـین این کار بزرگ را با قدم هایی کوچک آغاز کرده و همه با چشـم خودشـان خروجی این حرکت های معنادار او را دیدند: »کمی بعد از وورد به دانشـگاه بود که حسـین خیریه دانشـگاه عالمه طباطبایی را راه اندازی کرد. سـال 1393 بود. او می دانسـت که پیش از هر چیز باید دانشـجوها را پای این کار خیر بیاورد. از طرف دیگر هم حواسـش بود که دانشجوها ممکن اسـت نتوانند کمک های زیادی داشته باشند.

پس با شـعار سـهم من از تحصیـل تو به میدان آمد. سـهمیه 1000 تومانی برای ایـن کار در نظر گرفت. یعنی مبلغی که در آن زمان هر دانشـجویی با هر وضعیت مالی می توانسـت با پرداخت آن در این کار خیر مشـارکت کند. این حرکت به بار نشسـت و خروجی بسـیار مطلوبی داشت. حسـین به همه نشـان داد فقـط برای امور خیریه نباید سـراغ سـرمایه داران بـزرگ رفت بلکه با همیـن مبالـغ اندک هم مـی توان تاثیر گـذار بـود.

در گام بعدی بعد از شناسـایی مناطق محروم منطقه دشتیاری بود که حسین بازبینی دیگری در کار خیر دانشجویی ایجاد کرد. او میگفت کار دانشـجو آجر بالا انداختن و کارهای عمرانی نیسـت. چرا که با این کارها ممکن اسـت اشـتغال برای کارگران روزمزد آن منطقه از همانی که هسـت کمتر شـود. پسـرم معتقد بود دانشـجو باید از ظرفیـت هـای علمی برای رشـد مناطق محروم اسـتفاده کند. همین طرح بود که باعث شـد خیریـه ای کـه او راه انـدازی کرده مورد تقدیر قرار بگیرد و سـرآمد دیگر خیریه های دانشـجویی کشـور شـود.

فاطمه محرابی مدرس زبان انگلیسی است. می گوید بعد از شهادت پسرش مدتی دچار روحیات افسـردگی شـد و نمی توانسـت بـه تدریس ادامه دهـد. اما یـادآوری تالش های شـبانه روزی پسـرش در خدمت بـه محرومان دوباره او را مصمـم به ادامه راه تدریس بـرای افراد بی بضاعـت و کمـک به خیریه دسـت یـاری به دشـتیاری کرده اسـت: واقعیت این اسـت که بچه های منطقه دشتیاری از ضریب هوشی بسیار بالایی برخودار هستند. حسین به درستی متوجه ایـن موضوع شـده بـود و الزم می دید به جز احداث دبسـتان و مدارس راهنمایـی کاری جدی برای قبولی این جوان ها در دانشـگاه ها انجام دهد. به همین خاطر نخسـتین مدرسـه آمادگی برای کنکور با خدمات شـبانه روزی را در همین منطقه احداث کرد.

برای این کار با خیران زیادی وارد گفتگو شد و از مسئولان دلسوز منطقه آزاد چابهار نیز کمک های بزرگی دریافت کرد. نتیجه این همکاری هـا در سـال بعـد به بار نشسـت و 23 نفر از دانش آمـوزان این مدرسـه در این منطقه به شـدت محروم در دانشگاه های سراسری قبول شدند و حالا در رشته های خوبی مشغول تحصیل هسـتند. حسین با بهترین استادان که تخصص شـان آماده کردن پشـت کنکوری ها برای آزمون بود وارد مذاکره شـد.

بعد از این جلسـه ها اسـاتید مشهوری مانند آقایان شاه حسینی، خداشناس و اسـاتید دیگر به طور داوطلب به منطقه دشـتیاری رفتند و در این مدرسـه شـبانه روزی مشغول تدریـس شـدند. با یاد این تالش هاسـت کـه حالا مصمم تر از قبـل می خواهم راه پسـرم را در مسـیر محرومیـت زدایـی ادامه بدهم. ایـن روزها می دانم کـه آرامش روح بزرگ پسـرم و صبور بـودن مـا در داغ فراق او در گرو همین فعالیت هایی اسـت که نهالش را او در زندگی ما کاشـت.

همسر شهید علیمرادی: می گفت ما برای انسان گرد هم آمده ایم

وقتی از همسـر شـهید حسـین علیمرادی می خواهیم که از روحیات او برایمان بگوید به سـال های نخسـت دانشگاه کوچ میکند. حسـین در ابتدای آشـنایی با صبوری ویژه خـودش حرفـی بـه او زده بود که حالا درسـتی آن را بیشـتر از قبل درک میکنـد: »تازه وارد دانشـگاه علامه طباطبایی شـده بودم. خب همه می دانند که این دانشـگاه از دیرباز انجمن های فعالی داشـت که دانشـجو ها با عضویت در آن ها در مورد مسائل اجتماعی و سیاسـی فعالیت هایی را پیش می بردند. مـن در ابتدای ورود به دانشـگاه عضو انجمن اسلامی دانشگاه شـدم.

از همان روزها حسـین را می دیدم که با دسـت خالی اما با امید زیـادی به دنبال ایجاد یک خیریه دانشـجویی در کنار این انجمن هـا بود. همراهان اندکی داشـت و کارش هنوز شـکل مشـخصی به خود نگرفته بود. روزی از من خواسـت که بـه این خیریه بپیونـدم و کارهایی را به عهده بگیرم.

راسـتش همچنان دوسـت داشـتم در انجمـن اسلامی بمانم. حسـین همان روزهـا حرفی به من زد کـه تا به امـروز آویزه گـوش من شـده اسـت. گفت عضویـت در انجمن هایی کـه در آنها بحث سیاسـی می شـود خـوب اسـت. اما من یـک سـوال دارم و ایـن وسـط دردی هم از کسـی دوا می شـود. بـا ایـن حرف ها به فکر فـرو رفتم. حق بـا او بود. دیگر مـن هم مثل او مصمم بـودم حرکتی انجام دهم تا به قول خودش خروجی ملموسـی بـرای محرومیت زدایی و کمک به نیازمندان داشـته باشـد. به همین دلیل با راهنمایی حسین انجمنی با محرویت فرهنگ سـازی کار خیر در جامعه دانشـجویی در دانشگاه علامه طباطبایی ایجاد کردیم.

از کمک کردن مقطعی پرهیز می کرد

زهـرا محمـدی می گویـد بعـد از گذشـت مدتی با برخـوردی کـه بیـن او و یک دانشـجوی سیستان و بلوچستانی ایجاد شـده بود با منطقه محروم دشتیاری آشنا شد و برای همیشـه نامش با این دهسـتان بزرگ کم برخوردارو بچه های با استعداد آن گره خورد: حسـین با سـفر به منطقه دشـتیاری به قدری تحت تاثیر محرومیت کودکان مـدارس نا به سـامان آن جا قـرار گرفت که دیگر آرام و قرار نداشـت.

خیلی وقت ها با روحیه حساسـی که داشـت به خاطر این همه محرومیت اشک به چشـم می آورد. خـودش می گفـت وقتی بـرای اولین بـار به منطقه رفته تصـور مردم بومـی آن جا ایـن بوده اسـت که دوباره چنـد جوان تهرانـی آمده اند برای ژسـت های نیکوکارانه خودشـان چند عکس بگیرند و بروند. اما حسـین برای همیشـه در دشتیاری ماندگار شـد و نشـان داد آمده که بماند و برای بچه های بسـیار با اسـتعداد این منطقه کاری کند کارستان. نتیجه تالش های حسین در تغییر نگرش در کار خیر دانشجویی باعث شـد که خیریه ای تاسـیس شـده در دانشگاه برنده جایزه نگاه نو در جشـنواره رویش شـود.

دشتیاری 3 دهستان اصلی دارد که دهستان پیرسـهراب آن داری 30 هزار دانش آموز اسـت. دیدگاه حسـین ایـن بود کـه از کار پراکنده و البته موقتی پرهیز داشـته باشـد. می گفـت به طور متمرکز روی دهسـتان پیرسـهراب کار می کنیـم و آن را به عنوان پایلوت در نظر می گیریم و بعد از رسـیدن به خروجی مطلوب که سـامان دادن بـه مدارس و احداث مراکز آموزشـی و خدماتی بود سـراغ مناطق دیگـر می رویم.

شادی بچه های بلوچی در مدارس نونوار دشتیاری

زهـرا محمدی می گوید حسـین بـه جمله های بزرگـی از برخـی چهره های دوسـت داشـتنی عمـرش دل داده بـود و بـه آن هـا عمل می کرد: عاشـق حضـرت امیرالمومنیـن علی(ع) بـود برای همین نـام پسـرمان را امیر علی گذاشـتیم. می گفت اگر همه مسـلمانان شـیعه منـش موال علی را داشـته باشـند عالم همه مجذوب او می شـوند. با این حال همه وقت و تمرکز و انرژی اش را روی مناطقی گذاشـته بود که می دانسـت اهل تسـنن هستند و برخی از آنها حساسـیت بالایی نسـبت به شـیعیان نشـان می دادند. به طوری که وقتی ما وارد منطقه می شـدیم در ابتدا اسـتقبالی انجام نمی شـد. اما حسین بـا همـان مرامی که از موالیـش امام علـی ع آموخته بود کاری کـرد که در سـفر های بعدی همیـن مردم با هر چه در آسـتین داشـتند به اسـتقبال ما می آمدنـد. قـوم بلوچ بسـیار قـوم مهمان نـواز و دسـت و دلبازی هسـتند. عاشـق مهمان شـان هسـتند و روی آن تعصب ویژه ای دارند.

به همین خاطر برای آسـایش راحتی او هر کاری می کنند. حسـین کاری کـرد که این بومی ها او را از خودشـان دیدند و به او اعتماد کردند.« همسـر حسـین علیمرادی می گویـد حسـین از جناحی شـدن فعالیت هـا و کمک ها بـه مناطق محروم واهمـه داشـت و به شـدت از ایـن رفتارهـا پرهیز می کـرد.» در ایـن مواقع همیشـه جمله معـروف امـام موسـی صـدر را تکـرار می کـرد.

می گفت ما بـرای انسـان گرد هـم آمده ایـم. به گفتـن این جملـه و عمل کـردن به آن اصـرار داشـت تـا اگـر کسـی می خواهد کمکـی به خیریه دسـت یـاری به دشـتیاری بکنـد بداند که هـدف ابتدایی ما از تاسـیس آن چه بوده اسـت و بـه بیراهـه نرود. تـا به حال با یـاری خیران محترم موسسـه دسـت یاری به دشـتیاری توانسـته بیش از 20 مدرسـه و مرکز درمانی و خدماتی در منطقه دشـتیاری استان سیستان و بلوچسـتان احداث کند.

حسـین علیمرادی در آذر مـاه سـال ۱۳۹۸ هنگام شناسـایی و بازدید از مناطق محروم دشـتیاری در سـانحه تصادفی جانش را از دسـت داد و آسـمانی شـد اما خیریه دسـت یـاری به دشـتیاری هنـوز پابرجاسـت و این رونـد تا حذف تمامـی محرومیت های مردم دوسـت داشـتنی سیسـتان و بلوچسـتان ادامه خواهد داشـت.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.