شغل عجیب مرد در میان قبرها

به گزارش رکنا، روزی بهترین لباس‌هایمان را می‌پوشیم، به سر و رویمان دستی می‌کشیم، به آتلیه می‌رویم. عکاس می‌پرسد: عکس را برای کجا می‌خواهید و می‌گوییم: «برای سنگ قبرم.»

۳۹ ساله است، دیپلم دارد و ماجرای ابداع قبر‌های رنگی را این‌گونه شرح می‌دهد: «یک روز به گلزار شهدا رفته بودم و دیدم که عده‌ای دارند عکسِ بالای سر یکی از شهید‌ها را عوض می‌کنند. عکس کاغذی، توی قاب شیشه‌ای حسابی رنگ و رو رفته شده بود و عکس بعدی هم بعد از مدت کوتاهی به همین شکل درمی‌آمد. کار اصلی من اجرای کف‌پوش اپوکسی است. با خودم فکر کردم می‌شود از این کار برای رفع این مشکل بهره برد، اما سخت بود، چون مواد کف‌پوش هم در آفتاب دوامی نداشت و زود از بین می‌رفت. من تحقیق کردم، آزمایش کردم، تا بالاخره توانستم طوری عکس را روی سنگ قبر پیاده کنم که توی آفتاب از بین نرود.»

یک مداح، اولین مشتری او می‌شود: «رفته بودم قبرستان برای پخش تبلیغ کارم. چند تا از برگه‌ها را به مداحی دادم که سرِ یکی از قبر‌ها مشغول روضه‌خوانی بود. گفت پدر خودم تازه فوت کرده، اولی را برای او بزن. زدم، پولش را هم حساب کرد و کم‌کم مشتری‌های دیگر سر و کله‌شان پیدا شد. دو تا هم خودم زدم؛ برای دایی‌های شهیدم.»

خدایِ او، روزی‌رسان است: «برای اینکه کارم بیشتر دیده شود، یک‌بار رفتم باغ رضوان و گفتم اجازه بدهید اینجا کار کنم و سنگ قبر بزنم، اما گفتند به شرطی اجازه داری بمانی که فوت‌وفن کار را به ما یاد بدهی وگرنه اینجا ماندن تو فقط کاسبی ما را کساد می‌کند و بس. من هم رفتم و فرمولم را به آن‌ها ندادم. آخر خدا روزی‌رسان است.

من از این برخوردشان ناراحت و ناامید نشدم. آمدم تبلیغ زدم توی دیوار، توی شیپور، کانال درست کردم و مشتری‌ها از زنجان، لرستان، پلدختر، مشهد، تهران، کرمان و خیلی شهر‌های دیگر، حتی از سوریه، زنگ زدند و قبر رنگی سفارش دادند. فقط، چون توی دیوار اسم شهر فلاورجان نبود، مجبور شدم بنویسم که ساکن فولادشهرم.»

از قصه عکس‌هایی می‌گوید که بازماندگان برایش می‌فرستند: «برای من مهم نیست چه عکسی می‌فرستند فقط باید کیفیت داشته باشد. اگر بخواهند برایشان فتوشاپ هم می‌کنم. عکس حرم امام رضا (ع) را می‌اندازم پشت سر میّت، عکس گل و نوشته هم اگر بخواهند اضافه می‌کنم. برای این کار‌ها هم پول اضافه نمی‌گیرم.»

معتقد است که عکس خانم‌های جوان را نباید روی سنگ قبر زد: «یک‌بار خانمی از کرج به من پیام داد. یک سلفی فرستاده بود و می‌خواست برایش روی سنگ قبر پیاده کنم. گفتم این عکس کیفیت ندارد خانم، چون عکس تار شده بود. بیشتر حرف زد. فهمیدم که با همسرش مشکل دارد و می‌خواهد خودکشی کند و این سنگ قبر را هم برای خودش می‌خواهد سفارش بدهد. کمی با او صحبت کردم و فکر کنم آرام‌تر شد، چون گفت یک وقتِ دیگر سفارش می‌دهم.

عکس دو خانم جوان و آراسته کرمانی هم که در تصادفی به رحمت خدا رفته بودند برایم فرستادند، اما گفتم گُل بزنید بهتر است. گفتند تو چه‌کار داری؟ ما می‌خواهیم همین عکس باشد. گفتم آخر من فکر می‌کنم یکی خدای‌نکرده با دیدن این عکس‌ها دلش می‌لرزد و برای آن مرحوم ممکن است مشکل‌ساز شود. شاید اصلاً اگر خود آن طرف زنده بود اجازه نمی‌داد عکسش را به این شکل روی سنگ قبر کار کنند. کسی چه می‌داند؟»

می‌پرسم: دل داغ‌دیده‌ها با دیدن این عکس‌ها، هر بار ریش نمی‌شود؟ می‌گوید: «قبلاً هم عکس مرحوم را با سی. ان. سی حک می‌کردند، اما مات بود. الان با این روش خیلی قشنگ می‌شود صورتِ از دنیا رفته را دید. از این بُعدی که شما گفتید هم می‌شود نگاه کرد، اما من با مشتری‌ها که صحبت می‌کردم، می‌گفتند این‌طوری انگار چهره عزیزمان همیشه برایمان تازه است و تصویر خوبی از او در ذهنمان ثبت می‌شود. خُب لبخند مرحوم را می‌بینند و شاد می‌شوند»

مشکلاتی دارد و خواسته‌هایی: «موادی که من با آن کار می‌کردم آلمانی بود، بعد از تحریم‌ها دیگر این ماده وارد نمی‌شود. حالا حتی جنس تاریخ گذشته آلمانی را هم لیتری ۸۰۰ هزار تومان می‌فروشند. این ضد خش است، توی آفتاب خراب نمی‌شود. جنس مشابه هم هست، اما کیفیت ندارد. کار ما باید عمری باشد.

من جایی را ندارم. توی حیاط خانه‌ام کار می‌کنم و سروصدا همسایه‌ها را اذیت می‌کند. چیزی نگفته‌اند، اما در چهره‌شان اعتراض را می‌بینم. اگر جایی بود که می‌توانستم این کار را انجام بدهم خیلی خوب می‌شد.»

امیدوار است که در آینده‌ای نزدیک، همه قبرستان‌ها رنگی شوند: «در این کار رنگ‌های مختلف را با پس‌زمینه‌های مختلف می‌شود طراحی کرد. خودتان تصور کنید قبرستانی پر از رنگ چقدر بهتر است. اصلاً یک چیزِ دیگر می‌شود.»

برای سنگ قبر خودش هم عکسی طراحی کرده، اما همسرش گفته، اگر سنگ را بسازی آن را می‌شکنم! «من به خانمم گفتم آدم باید همیشه یاد مرگ باشد. این‌طوری خیلی از خطا‌ها را انجام نمی‌دهد.»

در آینده‌ای نزدیک، همه ما یک روز بهترین لباس‌هایمان را می‌پوشیم، به سر و گوشمان دستی می‌کشیم و به آتلیه می‌رویم. عکاس از ما می‌پرسد: عکس را برای کجا می‌خواهید؟ و ما در نهایت آرامش می‌گوییم: «برای سنگ قبرم». پس به بقا، نیشخندی می‌زنیم و عاقبت، می‌میریم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی