حرف های جالب مستر بین درباره بازی در یک فیلم جدی
رکنا: «اتکینسون» در این نقش، آشنایی زیادش با دوربین و کشش درونیاش به ژستهای کمدی را کنترل میکند و در عوض، نقش کارآگاه آرامی را ایفا میکند که به پیپش پک میزند و سعی میکند پیچیدهترین معمای قتل Murder در خیابانهای پاریس را حل کند. به جای چهره خندهدار، اخم درهم میکشد و خیلی جدی به فکر فرو میرود. «جولز مگره» دنیادیده است، نه شوخ.
در زمان استراحت بین دو صحنه در روستایی بیرون بوداپست، با «اتکینسون» گفتوگو کردیم. داستان این تلهفیلم که بر اساس رمانهای جنایی پرفروش «جورج سیمنون» ساخته شده، در دهه ۱۹۵۰ رخ میدهد. فضای روستا طوری طراحی شده بود که آدم را یاد دهه ۱۹۵۰ «مونمارت» فرانسه میانداخت.
«اتکینسون» ۶۲ ساله کت و شلوار و جلیقه مشکیرنگ «مگره» را به تن داشت و رفتارش دوستانه و محترمانه بود. در خلال صحبتهایش اشاره میکند که وقتی این نقش به او پیشنهاد شده، مهمترین دغدغهاش شباهت زیاد شخصیت خودش به کارآگاه فرانسوی بوده است.
او در این زمینه میگوید: «وقتی به دوستم «ریچارد کورتیس» گفتم که قرار است نقش «مگره» را بازی کنم، گفت: «میدانی که داری نزدیکترین نقش به شخصیت خودت را ایفا میکنی؟» او راست میگفت. من هرگز نخواسته بودم خودم را بازی کنم. همیشه ترجیح داده بودم نقش آدمهای دیگر را ایفا کنم چون این آسانتر بود!»
«اتکینسون» با مدل موی جدیدی که آدم را یاد کمدینها میاندازد و استادی حرکات صورت و بدنش، به خوبی از پس این نقش جدی برآمده. هر چه باشد، کمدی و تراژدی به نوعی پسرعمو محسوب میشوند و رابطهشان لاجرم است. «سِر لنی آنری» و «چارلی هیگسون» هم که به عنوان هنرپیشههای آثار طنز شناخته میشوند، اخیرا خیلی خوب در نقش مظنونین اصلی یک پرونده جنایی ظاهر شدهاند. چندی پیش هم «رابی کلترین» دیگر بازیگر Actor کمدی که اخیرا در سریال درام «گنجینه ملی» بازی کرده، موفق شد به فهرست نامزدهای نهایی جایزه «بفتا» دست پیدا کند.
با این وجود، سازندگان تلهفیلم جنایی «مگره» هم اقرار کردند که نگران پذیرفته شدن «اتکینسون» از سوی تماشاگران در این نقش غیرکمدی بودهاند.
«سارا هاردینگ» - کارگردان این تلهفیلم - در اینباره گفت: «من هم وقتی اولین بار این پیشنهاد را شنیدم، مثل همه تعجب کردم. به نظرم حرکت دیوانهواری میآمد. ابتدا درگیر مقایسه بین «روان اتکینسون» و «مستر بین» بودم. اما واکنشها خیلی مثبت بود و عموم مخاطبان «روان» را همانگونه که بود پذیرفتند: یک مِگره عالی.»
او ادامه داد: «هر چه بیشتر «روان» را در این نقش میبینم، بیشتر به این نتیجه رسیدم که انتخاب درستی است. او با همه همدردی میکند و این برای نقش ایدهآل است. «مِگره» هممعنی درک مردم است. او معمای جنایتها را حل نمیکند، مردم را حل میکند.»
«جرمی گوییلت» تهیهکننده «شب مگره در تقاطعها» با اشاره به این که مدت زیادی به پیشینه کمیک «اتکینسون» فکر کرده، گفت: «این یک سوال مهم بود. اما تو باید آن را کنار میگذاشتی و جاهطلبی را در آغوش میکشیدی. نمیشود پیشفرضهای مردم را حدس زد، اما ما به «روان» اعتماد کامل داشتیم و در بررسی اجرایش با بیرحمی دقیق شدیم.»
تهیهکننده این پروژه تلویزیونی افزود: «ما درباره تمام جنبههای بازی او بحث میکردیم: تُن صدا، ژستها، راه رفتن و ... تمام چیزهایی که ممکن بود «روان» را از «مستر بین» یا «بلک ادر» جدا کند. مطمئن شدیم که داریم چیزی کاملا جدید را خلق میکنیم. اینطور با انتظارات مردم تا کردیم.»
«مگره» شخصیت محوری ۷۵ رمان «سیمنون» ـ نویسنده بلژیکی ـ است که تاکنون ۸۵۳ میلیون جلد از آن در سرتاسر دنیا به فروش رسیده است. پیش از این بازیگرانی چون «ریچارد هریس»، «چارلز لافتون»، «مایکل گمبون»، «روپرت دیویس» و «جین گابین» در نقش این کارآگاه ظاهر شدهاند.
«اتکینسون» درباره علت محبوبیت این شخصیت داستانی میگوید: «او یک کارآگاه تلویزیونی است، بنابراین تا حدی مثل یک زمین شخمزده و آماده است. کارآگاههای زیادی در رمانها وجود دارند اما «مگره» فرق میکند. او هیچ خصوصیت عجیبی ندارد. او یک مرد کاملا ساده با یک زندگی ساده است. لهجه فرانسوی ندارد، شل حرف نمیزند، نمیلنگد و گذشتهای آشفته یا زندگی خانوادگی وحشتناکی ندارد. او یک آدم خیلی معمولی است که کار خارقالعادهای انجام میدهد.»
او ادامه داد: «این روش جالبی برای تحسین شغل اوست؛ این که معمولی بودن خودش را در مقابل غیرمعمول بودن چالشهایی که با آن روبروست، قرار دهی. شبیه این است که فردی به عنوان نخست وزیر انتخاب شود. تو تا حدی به قطعیت میدانی که آنها آدمهای معمولی با جاهطلبیهایی هستند و ناگهان به پستی با قدرتی خارقالعاده دست پیدا میکنند. این آدمها با مشکلات متعددی مواجه میشوند و باید بیدرنگ از پس آنها بربیایند.»
«اتکینسون» همچنین میگوید: «اگر آنها شخصیتهای قابل همدردی داشته باشند، من فکر میکنم مردمی که آنها نمایندهشان شدهاند، با آنها همذاتپنداری میکنند. اما اگر این حس را کمتر داشته باشند، مردم آماده انتقاد از آنها میشوند. در داستان «مگره»، معمایی وجود دارد که باید حل شود و این مرد باید این کار را انجام دهد. بنابراین فضا به صورت خودکار برای او آماده میشود. تو موفقیت او را میخواهی و همین کمک میکند. او آدم خوب داستان است، نه بد.»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر