یادداشت تلخ دوستان و همکاران عارف لرستانی درباره مرگ او/ من فرزند پدر تو می شوم و تو فرزند پدر من شو
رکنا: پس از درگذشت ناگهانی عارف لرستانی که باعث بهت و اندوه فراوان دوستان و همکارانش شد، برزو ارجمند، الیکا عبدالرزاقی و مهدی کرم پور یادداشت هایی نوشتند.
برزو ارجمند نوشت: من فرزند پدر تو میشم
شبکار بودیم، تا شش صبح کار کردیم، اومدم هتل صبحانه خوردم و آماده خواب شدم، داشتم تو موبایلم اخبار ورزشی Sport NEWS میخوندم که گوشیم تو دستم زنگ خورد و عکس عارف افتاد وسط گوشی… گفتم خدایا عارف این وقت صبح؟!؟ با خودم گفتم حتما خبر بدیه که عارف این ساعت صبح به من زنگ زده. جواب دادم: جانم عارف؟ که بهجای عارف، خانومی جوابمو داد: ببخشید مزاحم شدم، من همسایه آقای لرستانی هستم، متأسفانه آقای لرستانی فوت شدن، میشه تشریف بیارید منزلشون؟ گفتم: شوخی قشنگی نیست که الهام، همسر عارف، گوشیرو گرفت و… . رفاقت ما از سال ٧۴ شروع شد. از ٢٢ سال پیش، از دانشکده، هردومون بچه شهرستون بودیم و اومده بودیم تهران برای چنگزدن به آرزوهامون، اما وجه مشترک ما فقط بازیگری و تئاتر وسینما Cinema نبود؛ وجه اشتراک ما عشق به خانواده و پدر و مادرامون بود. تو همین چندساعته که از دستت دادم تمامی خاطراتم با تو مثل یک فیلم جذاب ٣۵۵ میلیمتری از جلو چشمام رد میشه؛ از اولین اتود دونفرمون تو دانشگاه تا روز ازدواج تو و الهام… . با اینکه همه بزرگترای فامیلتون اونجا بودن گفتی باید یکی از کسایی باشم که شاهد عقدت بشم و دفترو امضا کنم. تو «قهوه تلخ» تو پارتنر بینظیری بودی، چقدر از خنده اشک ریختیم… و حالا چقدر از غصه اشک میریزم. عارف، من و تو سالها درباره رفتار پدرامون با هم حرف زدیم، از خاطراتشون، از مرامشون، از رفتارشون و… . حالا بیا یه کاری کنیم. حالا که من پیش پدر داغدیدهتم و تو پیش پدر من، من فرزند پدر تو میشم و تو بشو فرزند پدر من تا روزی که دوباره چشمامون توانایی دیدن همدیگرو داشته باشه. روحت شاد رفیق
مهدی کرم پور نوشت: هنوز خیلی کار داشت
عارف لرستانی، بازیگر Actor فوقالعادهای بود، بسیاری عارف را بهواسطه حضورش در فیلمها و سریالهای طنز به یاد میآورند، اما در سریال «یک تکه زمین» یک نقش جدی بازی کرد؛ نقشی پیچیده و سخت که بهخوبی از پس آن برآمد و همکاری خوبی با هم داشتیم. آدم کمحرف و ساکتی بود، باسواد بود. خوب میخواند. کمتر مجال این را پیدا کرد که استعدادش را در بازیگری به نمایش بگذارد و از این بابت متأسفم. نکتهای که از او خوب به خاطر دارم این است که هیچگاه نسبت به مسائل پیرامونش منفعل نبود، همیشه دغدغهمند به مردم و اطرافیانش فکر میکرد و وجوه نامکشوف شخصیتی او تجلی پیدا نکرد. رفتن او شوک بزرگی است. هنوز خیلی کار داشت.
الیکا عبدالرزاقی نوشت: چطور باور کنیم
رفتن عارف لرستانی شوک بزرگی است، آنقدر بزرگ که از لحظه شنیدن خبر رفتن او، چندینبار شماره همراهش را گرفتم و منتظر شدم بگوید این خبر صحت ندارد. اما متأسفم که باید باور کنیم که دیگر بینمان نیست. آدمی مثل او که در تمام عمرش سالم زندگی کرد، چرا بهیکباره باید در سنوسالی که هیچکس انتظار مرگش را نداشت از بینمان برود؟ هنوز به چهلم درگذشت علی معلم نرسیدهایم که با یک خبر تلخ دیگر عزادار شدیم. سهسالونیم همکاری در سریال قهوه تلخ کم نیست تا تمام خاطرات عارف لرستانی از مقابل چشمانت بگذرد و به خاطر بیاوری چه همکار دوستداشتنی و صبوری را از دست دادهای؛ آدمی بیحاشیه که فکر میکنم هیچکس درباره او تابهحال نه بد دیده و نه شنیده است. نمیدانم مرگ او را باید چطور باور کنیم؟برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
عارف جان روحت شاد باشد ان شاءالله ...
ولی خودمونیم عارف دوستان مهربان و دلسوز و بامرامی داشتی . شاید چون دوست آینه ی دوست است .
خدا پشت و پناهت . خدا به دوستانت سلامتی بدهد .