رفتار زننده خانم مهندس با شوهر کارگرش / زمزمه های کثیف
رکنا: دیگر نمی خواهم با تو زندگی کنم؛ ما هیچ وجه مشترکی نداریم. من فردی تحصیل کرده و اجتماعی هستم و تو کارگر ساده ای هستی که حتی خجالت می کشم نزد همکارانم تو را شوهر خودم معرفی کنم و...
مرد 27 ساله ای که از همسرش به دلیل عدم تمکین شاکی بود، به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: همسرم در حالی این جملات را بر زبان می راند که 8 سال از آغاز زندگی مشترکمان می گذرد.
«سهیلا» 15 سال بیشتر نداشت که با من ازدواج کرد. در روستای محل سکونت ما مرسوم است که دختران و پسران خیلی زود ازدواج کنند. من نیز همانند دیگر اهالی روستا و به پیشنهاد مادرم با «سهیلا» ازدواج کردم.
این در حالی بود که من سر زمین های کشاورزی دیگران کار می کردم ولی همسرم دوست داشت به تحصیلش ادامه بدهد.
من هم مخالفتی با این موضوع نداشتم. وقتی سهیلا دیپلمش را گرفت خداوند فرزندی به ما عنایت کرد اما او به خاطر مشکلات تنفسی و بیماری های دیگر در 2 سالگی جان خود را از دست داد.
مرگ فرزندم ضربه روحی شدیدی به خانواده ما وارد کرد تا این که همسرم پیشنهاد کرد برای این که از این شرایط بیرون بیاید در کنکور سراسری دانشگاه ثبت نام کند.
من هم کمکش کردم تا این که در یکی از رشته های مهندسی پذیرفته شد.4 سال دیگر از زندگی مشترک ما در حالی سپری شد که من با کار بیشتر هزینه های تحصیل همسرم را فراهم می کردم و از سوی دیگر نمی گذاشتم مشکلات زندگی تأثیری در ادامه تحصیل سهیلا داشته باشد.
این گونه بود که همسرم خانم مهندس شد و عنوان کرد که باید برای یافتن شغل به مشهد مهاجرت کنیم اما من در روستا کار می کردم و نمی توانستم با تحصیلات اندکم شغلی در مشهد داشته باشم.
این موضوع موجب بروز مشاجره و اختلافات خانوادگی بین ما شد. شدت این جروبحث ها به حدی رسید که سهیلا با قهر منزل را ترک کرد و به خانه پدرش رفت.
من هم که فکر می کردم او مدتی بعد به خانه و زندگی اش بازمیگردد واکنشی نشان ندادم و طوری وانمود کردم که من نیز با او قهرم.
چند ماه از این ماجرا گذشت تا این که متوجه شدم همسرم بدون اجازه من به مشهد آمده و در این جا مشغول به کار شده است. چند بار به محل کارش رفتم و از او خواستم به زندگی ساده و بی آلایش خودمان بازگردد اما هر بار پس از یک مشاجره لفظی، ناامیدانه به روستا بازمیگشتم.
تا این که چند روز قبل زمزمه هایی شنیدم که همسرم قصد دارد از من طلاق بگیرد و با یکی از همکارانش ازدواج کند. این بار وقتی به محل کار سهیلا رفتم او شروع به سر و صدا کرد و گفت: من و تو هیچ وجه مشترکی برای ادامه زندگی نداریم به طوری که خجالت می کشم تو را همسر خودم بدانم حالا هم طلاق تنها چاره است و... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
دوست شوهرم در مدت 3 ماهی که تنها بودم مرا برده جنسی خود کرده بود!
نو عروس بی حیا داماد را به بیراهه کشاند
سوپری محل با نوعروس جوان کاری کرد که از دنیا سیر شد!
دختر با لباس عروسی از آرایشگاه فرار کرد / داماد به جای جشن به کلانتری رفت!
عروس 16 ساله باردار بود و زنده به گور شد! + عکس
دو مسوول فدراسیون شنا به خاطر آزار آریانا استعفا دادند!
حاشیه بازی نگین میرزایی در قسمت دهم پایتخت 5 / او بازیگر جم است؟! + عکس
3 مسافر پرواز قشم در اضطراری هواپیما را کندند / عصر دهم نوروز رخ داد + عکس و جزئیات
حادثه ناگوار برای بازیکن استقلال + عکس
نقشه لیدا و پسر جوان برای دختری سفر کرده از ایران به ترکیه
ارتباط چندش آور بدریخت ترین زن و مرد دنیا+ عکس
انتقامجویی زنانه آبروی زن تنها را نشانه گرفت! / راز و نیاز های زن پاکدامن با امام رضا(ع)
فیلم وحشتناک از کتک زدن پسر نوجوان توسط پدرش / مادر فیلم گرفت و شوهرش را زندان انداخت
مهدی قائدی گواهینامه رانندگی نداشت! / راز تصادف چه بود؟
اهدا اعضاء بدن سرباز وظیفه پلیس کرمان به 11 تن زندگی بخشید +عکس
این هم نتیجه پر وبال دادن به خانمها ،ومیگن چرا مانع ادامه تحصیل خانمها میشد ؟ خوب عزیزم ظرفیت ندارند
بی چشم و رو ....
نمیشه پرو بال داد
آدم وقتی بی جنبه باشه همین میشه.
این نتیجه ازدواج تو 15سالگیه.
پست فطرت
عجب زن بی معرفت و بی انصافیه. خرش که از پل گذشت این بدبخت را رها کرد. ولی مطمئن باش خیر نمبینی تویی که با آبرو و حیثیت و زندگی یک مرد بازی کردی
مگه زن بدون اجازه شوهر حق داره سرکار بره اصلا طلاقش نده مجبوش کن بشینه تو خونه گوشی را هم ازش بگیر