سرباز مُرده فرار کرد! / در ایلام رخ داد
رکنا: هوا سرد و پرونده قتلی دیگر، اما وقتی به آن رسیدگی کردم به رئیسم گفتم مرحوم از دستم فرار کرد.
یکی از روزهای سرد زمستان به ما اعلام شد که سربازی با لباس نظامی در یکی از روستاهای ایلام فوت کرده است.
هوا سرد بود و من هنوز صبحانه نخورده بودم ولی به هر حال باید سریع خودم را به محل کشف جسد میرساندم. به ماموران پاسگاه هفت چشمه زنگ زدم و درباره جسد سرباز پرسیدم. شواهد نشان میداد که قتلی در کار نیست زیرا آثاری از خون یا درگیری در صحنه وجود نداشته است.
پس از یک ساعت طی مسیر، از دور میتوانستم خودروی همکارانمان را ببینم. عدهای از اهالی روستا هم کنار ماشین پلیس ایستاده بودند و انگار منتظر ما بودند تا ببینند ماجرا از چه قرار است. از خودرو پیاده و به سوی جسد رفتم، مرد جوانی با لباس سربازی در حالت سجده کردن بیجان افتاده بود.
همراه با ماموران دایره بررسی صحنه جرم تحقیقات را آغاز کردیم و در آنجا به دنبال سرنخی میگشتیم. مورد مشکوکی به دست نیاوردم و به بازپرس کشیک جنایی زنگ زدم و او را در جریان گذاشتم و پس از پایان تلفن دوباره به سوی جسد رفتم تا صورتش را ببینم. نشستم و دستم را زیرچانه جسد گذاشتم تا او را روی زمین دراز کنم که ناگهان چشمانش باز شد و با حالتی عجیب بلند شد و فرار کرد.
اهالی نیز با مشاهده این صحنه و فریاد «مرده زنده شد» فراری شدند. به سرباز خیره شدم که به سوی کوه و کمر میدوید. به یکی از ماموران دستور دادم مرده فراری را دستگیر کند.
سرباز را همانجا بازجویی کردم. او از شدت ترس شوکه شده بود و نمیتوانست حرف بزند. کمی بعد که آرامتر شد ادعا کرد که از هوش رفته بود؛ ولی تحقیقات بیشتر نشان میداد معتاداست و به خاطر تزریق موادمخدر در آن حالت بیهوش شده بود.
وقتی به اداره برگشتم، رئیس اداره جنایی که مردی جدی بود از من پرسید با پرونده امروز چه کردی که من هم در جواب گفتم؛ مرحوم از دستم فرار کرد. رئیس که تعجب کرده بود و تصور میکرد سر به سرش میگذارم با لحنی تندتر سوالش را تکرار کرد و من از سیر تا پیاز ماجرا را برایش تعریف کردم. رئیس را تا آن زمان اینگونه ندیده بودم، از شدت خنده نمیتوانست خودش را کنترل کند و اشک از چشمانش جاری شده بود. ماجرای این پرونده هیچگاه از ذهنم پاک نمیشود و در کنار پروندههای تلخی که رسیدگی کردم یادآوری این ماجرا برایم همیشه شیرین بوده است.
براساس خاطره ای از : سرگرد حسن فرامرزی
درود، بگو کاربراتون اکثرا ایرانی هستن و شما هم ایرانی هستید
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
پشت پرده مرگ دختر 17 ساله در تعقیب و گریز با گشت ارشاد در تبریز
محمد و همسرش دختری را 16 سال برده خود کرده بودند + عکس
دونالد ترامپ چرا به ایران آمد ؟ +عکس
کار گذاشتن دوربین مخفی در حمام خانه زن همسایه توسط پسر دانشجو + عکس
دونالد ترامپ چرا به ایران آمد ؟ +عکس
انتشار اولین عکس ها از داعشی ها در تهران + تصاویر
امید و آرمان را می شناسید؟ / آنها 2 قاتل مخوف فراری در تهران هستند! + عکس بدون پوشش
راز معلم شوم در بیابان های ورامین چه بود؟ + عکس
اقدامات وقیحانه بهار و شوهرش شب ها در آژانس های اینترنتی + عکس
زن خائن شوهرش را به دست خواستگار اسیدپاش اش سوزاند
گفتگوی بهت آور با قاتل محمد حسین ۱۰ ساله / لباس هایش را در آوردم چون پول نداد! + عکس
عجیب ترین ضمانت وام دختران دانشجو / یک عکس بدون لباس!
تمام ناگفتههای پرونده پزشک تبریزی از زبان مادر المیرا + عکس
3 کودک ماهشهری در نزد دادستان با پدرشان ملاقات کردند / هر سه می لرزیدند + عکس و فیلم
ارسال نظر