زن 45 ساله با بیان این مطلب و در حالی که مدعی بود دیگر نمی تواند به زندگی مشترک با همسرش ادامه بدهد، درباره داستان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد، توضیح داد: تحصیلات دانشگاهی ام را به پایان رسانده بودم که "سروش" به خواستگاری ام آمد .

او تجارت می کرد و از نظر مالی کمبودی نداشت خلاصه با نظر بزرگ ترها و به صورت سنتی با یکدیگر ازدواج کردیم اما در همان دوران نامزدی زمزمه هایی را از گوشه و کنار می شنیدم که نامزدم قبلا به دخترخاله اش علاقه مند بوده وقصد ازدواج با او را داشته اما عشق و عاشقی آن ها به دلیل نامعلومی نافرجام مانده است.

ابتدا اهمیتی به این حرف ها نمی دادم اما وقتی این موضوع در خانواده خودم نیز بر سر زبان ها افتاد، روزی ماجرا را با سروش درمیان گذاشتم اما نامزدم با بی تفاوتی خاصی گفت: آن موضوع فقط یک عشق هیجانی دوران نوجوانی بود که با مخالفت خاله ام به نتیجه نرسید ، من "نعیمه" را به عنوان دخترخاله ام دوست دارم ولی این ماجرا هیچ ارتباطی به زندگی مشترک ما ندارد.

با وجود این من خیلی راجع به نعیمه حساس شده بودم و تلاش می کردم او هیچ ارتباطی با شوهرم نداشته باشد با وجود این طولی نکشید که نعیمه هم با یک تاجر مشهدی ازدواج کرد و برای ادامه زندگی به آلمان رفت.

حالا دیگر نفس راحتی می کشیدم و به فرزندانم می رسیدم . سال های زیبای زندگی را در کنار سروش پشت سر می گذاشتم و از این که روزگار خوبی را تجربه می کردم همواره خدا را شکرگزار بودم اما چندین سال بعد سرنوشتم به گونه دیگری رقم خورد .

بعد از گذشت چندسال نعیمه به ایران سفر کرد و به همین دلیل جشن خانوادگی در منزل خاله شوهرم برگزار شد .

آن شب من نیز در کنار سروش به دیدار نعیمه رفتم اما نعیمه ازدواج کرده بود و من هیچ بدبینی راجع به او نداشتم .

آن شب همه خوشحال و خندان بودند و به میمنت حضور نعیمه در جمع خانواده اش نقل و نبات می پاشیدند. دراین میان شماره تلفنی بین همسرم و دخترخاله اش رد و بدل شد به طوری که من با دیدن این صحنه احساس خوبی نداشتم ولی هیچ واکنشی نشان ندادم چرا که او در خارج از کشور زندگی می کرد و ارتباطی با زندگی مشترک من نداشت .

با وجود این حس بدبینی آزارم می داد تا این که حدود یک ماه بعد نعیمه به آلمان رفت و من هم مشغول خانه داری شدم اما از آن روز به بعد رفتارهای همسرم با من به کلی تغییر کرد.

دیگر هیچ محبت عاطفی به من نداشت و به همه خواسته هایم بی توجهی می کرد. در این میان فقط با گوشی تلفن خودش سرگرم بود و حتی به نیازهای روحی و عاطفی فرزندانم نیز توجهی نداشت .

وقتی رفتارهای او از حد معمول خارج شد تازه فهمیدم که سروش با دخترخاله اش در ارتباط است و رابطه عاطفی شدیدی با  او دارد. این بود که یک روز به طور پنهانی رمز گوشی همراهش را باز کردم و تصاویر بسیار زننده ای از نعیمه دیدم که برای همسرم فرستاده بود و...

با دیدن این تصاویر و پیام هایی که بین آن ها رد و بدل شده بود ،دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و تصمیم گرفتم به خاطر خیانت های سروش از او طلاق بگیرم و...  به دستور سرهنگ شریفی (رئیس کلانتری امام رضا(ع)) این زن جوان بعد از برگزاری چندین جلسه مشاوره در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری برای انجام مشاوره های تخصصی تر و بررسی های روان شناختی به مراکز تخصصی نیروی انتظامی معرفی شد.  

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

وبگردی