بازداشت زن 38 ساله مشهدی که دست به هر کاری می زد ! / اعتراف تلخ
حوادث رکنا: آن قدر در زندگی مسیرهای اشتباه را رفتم که دیگر به آخر خط رسیدم و در حالی که به زنی بی پناه و درمانده تبدیل شده بودم تصمیم گرفتم از آرایشگاه های زنانه سرقت کنم و ...
این ها بخشی از اظهارات زن 31 ساله ای است که با تلاش نیروهای تجسس کلانتری احمدآباد مشهد دستگیر شده است .
این زن جوان که جوی از نگرانی را بین مشتریان آرایشگاه ها ایجاد کرده بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 12 سال قبل زمانی که پای سفره عقد نشستم نامزدم کارگر خدماتی یک هتل بود .
من هم به امید آن که حداقل در آمد ماهانه دارد با او ازدواج کردم و قدم به خانه بخت گذاشتم اما مدتی بعد همسرم به مواد مخدر آلوده شد و درحالی که دو فرزند داشتم بیشتر درآمد همسرم صرف تهیه مواد مخدر می شد.
با این حال، طولی نکشید که او دیگر توان کارکردن را از دست داد و از هتل اخراج شد .
حالا دیگر زندگی ام در مسیر سراشیبی قرارگرفته بود بنابراین خودم در همان هتل مشغول کار شدم تا مخارج زندگی را تامین کنم اما در همین شرایط پدر ومادرم نیز به بیماری های سختی دچار شدند .
پدرم بیماری روده ای گرفت و مادرم نیز دچار ضایعه مغزی شد . از آن روز به بعد مخارج و هزینه های درمان پدر ومادرم نیز به گردن من افتاده بود و شرایط زندگیام هر روز بدتر می شد.
چاره ای نداشتم جز آن که از شوهر معتاد و بیکارم طلاق بگیرم تا حداقل هزینه های اعتیاد او را پرداخت نکنم. در همین زمان پدر و مادرم در بیمارستان بستری شدند .
مشکلات زندگی و فشارکاری توانم را بریده بود که با یک تصمیم احمقانه تیر خلاص را به خودم زدم و زندگی ام را نابود کردم .
با آن که فرجام مصرف مواد مخدر را با چشمانم دیده بودم اما با وسوسه های شیطانی یکی از دوستانم و برای فراموش کردن غم و غصه هایم پای بساط مصرف شیشه نشستم تا کمی آرام بگیرم ولی خیلی زود زندگی ام نابود شد .
دیگر روزی 50 هزار تومان شیشه مصرف می کردم و از هتل هم اخراج شده بودم . دراین وضعیت آشفته و نابسامان هیچ کسی به من کمک نکرد.
من برای تامین هزینه های اعتیادم دست به هر کاری می زدم اما به فکر تامین خورد و خوراک فرزندانم نبودم و از سوی دیگر خیلی زجر می کشیدم و خسته شده بودم . به همین دلیل نقشه دیگری به ذهنم رسید . مقداری لوازم آرایشی برداشتم و با اجاره کردن یک تاکسی تلفنی به سمت آرایشگاه های زنانه رفتم.
خودم را بازاریاب شرکت معرفی می کردم و با سرگرم شدن مشتریان آرایشگاه ها کیف و لوازم آنان را می ربودم و با همان تاکسی تلفنی به خانه ام باز می گشتم . از آن روز به بعد کالاهای متفاوتی را با خودم به آرایشگاه ها می بردم و در نقاط مختلف شهر سرقت می کردم تا این که خودم هم نفهمیدم چگونه شناسایی شدم و حالا پشت میز بازجویی نشسته ام و...
بررسی های بیشتر ماموران دایره تجسس با دستور ویژه سرگرد علی عسکری (رئیس کلانتری احمدآباد) برای کشف جرایم احتمالی دیگر این زن جوان ادامه دارد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
ارسال نظر