قتل نانوا جوان در شهرری / آقای داماد دست به جنایت هولناکی زد

قتل نانوا در شهر ری رخ داد. قتل نانوا به دست همکارش اتفاق افتاد. متهم قتل نانوا دستگیر شد و  به قتل اعتراف کرد. قاتل قتل نانوا به خاطر عدم پیگیری اولیای دم 5سال بلاتکلیف در زندان ماند. متهم قتل نانوا از قضات دادگاه کمک خواست و گفت از این وضعیت خسته شده است.

به گزارش رکنا، مصطفی 29ساله وقتی 24سال داشت از شیروان برای یافتن کار به تهران آمد و در یک نانوایی در شهرری مشغول به کار شد.او شامگاه بیست و نهم خرداد 95 هنگامی که پس از تعطیلی نانوایی قصد داشت به شهرستان محل زندگی اش برگردد  همکارش  به نام علی درگیر شد و وی را با چند ضربه چاقو کشت.

مصطفی که بعد از قتل دست به خودزنی زده بود به بیمارستان منتقل شد و پس از مداوا  تحت بازجویی قرار گرفت.وی به قتل اعتراف کرد در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای قاتل پسرشان حکم قصاص خواستند. مادر قربانی با اشاره به متهم گفت: این پسر با بی رحمی پسرم را کشت. به همین خاطر به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم و او باید اعدام شود.

سپس متهم روبه روی قضات ایستاد وگفت: یکسالی بود که برای پیدا کردن کار به تهران امده بودم.در نانوایی مشغول به کار بودم اما صاحب کارم سختگیری می کرد و اجازه نمی داد به شهرستان بروم و به خانواده ام سر بزنم.در این میان علی که همکارم بود مدام به من پیله می کرد و دعوا راه می انداخت.

وی ادامه داد:قرار بود خانواده ام برایم به خواستگاری بروند و ازدواج کنم  که این ماجرا پیش امد و به زندان افتادم.

وی در تشریح جزییات جنایت گفت: علی  دوستم بود و خصومتی با او نداشتم. فقط بهانه جویی های بی خودی او  باعث شده بود از او دلگیر باشم. آن شب نانوایی را تعطیل کرده بودیم و بعد از شش ماه می خواستم پیش خانواده ام برگردم اما یکباره علی  با من درگیر شد. او گفت من پشت سرشحرف زده ام.به او گفتم اشتباه می کند و دچار سوتفاهم شده  اما با دسته تی به من حمله کرد و من برای ترساندن او چاقویی که همراه داشتم را بیرون آوردم.

وی در حالی که اشک می ریخت ادامه داد: باور کنید قصد زدن علی را نداشتم اما او خودش به دعوا ادامه داد و  چاقو ناخواسته به سینه او برخورد کرد. من از قتل پشیمانم و حالا از خانواده علی می خواهم  به جوانی ام رحم کنند و مرا ببخشند.

در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و مصطفی را به قصاص محکوم کرد.این حکم در شعبه 31دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.

در حالی که مصطفی در یک قدمی چوبه دار قرار داشت اولیای دم پیگیر پرونده نشدند. به این ترتیب مصطفی 5سال بلاتکلیف در زندان ماند.

وی نامه ای به قضات دادگاه نوشت و از آنها کمک خواست. به این ترتیب طبق ماده 429قانون مجازات اسلامی بار دیگر از خود دفاع کرد.

وی در شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر شد و به تشریح ماجرا پرداخت.

این متهم گفت:زمانی که بازداشت شدم فقط 24سال داشتم. قراربود خانواده ام برایم به خواستگاری بروند و  ازدواج کنم اما 5سال است که در زندان هستم و هر شب کابوس اعدام میبینم.

اولیای دم در این مدت پیگیر اجرای حکم نشدند و من بلاتکلیف در زندان مانده ام. از این وضعیت خسته شده ام و حالا از قضات دادگاه کمک می خواهم.من می خواهم یا اعدام شوم یا آزاد.دیگر نمی توانم با این بلاتکلیفی در زندان بمانم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی