ترسناک ترین شرور تهرانی محاکمه شد

رسیدگی به این پرونده از سال 98 با شکایت مرد جوانی که مدعی بود در دام مردان زورگیر افتاده، آغاز شد. وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: سوار بر موتور از محل کارم در شرق تهران  به سمت مرکز شهر در حرکت بودم که دو مرد موتورسوار راهم را بستند و با تهدید چاقو و قمه‌ گوشی موبایلم را گرفتند و بلافاصله هم متواری شدند.

به گزارش رکنا، پس از اظهارات شاکی، مأموران کار شناسایی سارقان زورگیر را آغاز کردند که 2 روز بعد شکایت مشابهی به پلیس اعلام شد. مالباخته دوم هم به همان شیوه سرقت اول مورد زورگیری قرار گرفته بود. به این ترتیب فرضیه زورگیری‌های سریالی از سوی دو مرد موتورسوار  قوت گرفت. یک روز بعد از شکایت دوم این بار زن و مرد جوانی شکایتشان را ثبت و عنوان کردند در پشت چراغ قرمز به دام دو موتورسوار زورگیر افتاده‌اند و آنها با تهدید چاقو، گوشی تلفن همراه آنها  را سرقت کردند. این در حالی بود که هر روز بر تعداد شکایت‌ها  از 2  سارق افزوده می‌شد و دیگر برای مأموران محرز شده بود که  همه شاکی‌های پرونده در دام همین  2 زورگیر افتاده‌اند.

در ادامه مأموران موفق شدند یکی از سارقان را شناسایی و او را دستگیر کنند. ناصر پس از دستگیری، به زورگیری‌های خشن با همدستی دوستش به نام شهاب اعتراف کرد اما مدعی شد مدتی است از شهاب بی‌خبر است.

پلیس نیز نتوانست ردی از متهم دیگر پرونده به دست بیاورد و از این رو پرونده متهم بازداشتی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا کیفرخواست علیه متهمان خوانده و برای آنها درخواست اشد مجازات شد. سپس ۴ نفر از ۱۰ شاکی این پرونده نیز از قضات خواستند تا متهمان به اشد مجازات محکوم شوند.

یکی از شاکی‌ها گفت: آن روز من و همسرم از یک رستوران غذا گرفتیم تا به خانه ببریم پشت چراغ قرمز ایستاده بودیم که به یکباره متهم در خودروی ما را باز کرد و با تهدید چاقو، تلفن همراه همسرم را از دستش گرفت. همان موقع  از خودرو پیاده شدم که من را با چاقو تهدید به مرگ کرد و بعد هم بلافاصله سوار موتور دوستش شد و از محل متواری شد. این ماجرا تأثیر بدی در روحیه همسرم گذاشته و حتی تا مدت‌ها می‌ترسید که از خانه خارج شود.

دومین شاکی پرونده نیز عنوان کرد: من در صف رستوران ایستاده بودم تا بعد از تحویل گرفتن غذا به سمت ماشینم بروم. اما متهم با تهدید چاقو و به طرز خشنی  گردنبندم را از گردنم قاپید. قصد داشتم او را بگیرم که همدستش با موتور راهم را بست و بعد هم هر دو فرار کردند.

پس از اظهارات شاکی‌ها، متهم ردیف اول به جایگاه رفت و گفت: من هیچ کدام از این شاکی‌ها را نمی‌شناسم و آنها مرا اشتباه گرفته‌اند.

قضات دادگاه ادامه جلسه را به آینده موکول کردند تا شش شاکی دیگر پرونده در دادگاه حاضر شوند و به تشریح شکایتشان بپردازند.

وبگردی