سرنوشت خاکستری مسعود با ثروت پدریش

به گزارش خبرنگار حوادث رکنا، «مسعود» مردی جوان که در دوران جوانی‌اش خوشگذرانی‌های زیادی داشت، با مرگ پدرش و ارثیه میلیونی پای در مسیر سیاهی گذاشت. 22 ساله بود که با افیون آشنا شد و خوشگذرانی‌های وی باعث شد پول‌های پدری را در اتاق پر از دود خرج کند. گفت‌وگو با افیونی ثروتمند:

اخبار اختصاصی رکنا - کپی رایت

چند سال داری؟

48 ساله هستم.

تحصیلات؟

دیپلم ریاضی.

چرا ادامه تحصیل ندادی؟

با مغزی که پر از دود بود، دیگر نمی‌شد درس خواند.

شنیدم بچه پولدار بودی؟

بله، در یکی از خیابان‌های گران قیمت زندگی می‌کردم و بهترین امکانات را پدرم برایم فراهم کرده بود.

با پول‌ها چه کار کردی؟

بعد از مرگ پدرم در جریان یک تصادف من ماندم با کلی پول باد‌آورده.

مادرت کجاست؟

سال‌ها پیش از پدرم جدا شد و شنیدم که ازدواج کرده و حتی بعد از مرگ پدرم سراغ من نیامد.

چند سال داشتی که شیشه‌ای شدی؟

نخستین بار 23 سال داشتم که با یکی از دوستانم در خانه سیگار کشیدم و از آن به بعد انواع مواد را تجربه کردم و بیشتر اوقات میهمانی شبانه می‌گرفتم و در همان جمع‌ها بود که با شیشه آشنا شدم و از 5 سال پیش شیشه‌ای شدم.

کی متوجه اعتیادت شدی؟

نمی‌دانم، چون تنها بودم و پول خوبی نیز در اختیارم بود، به همین خاطر زیاد مواد می‌کشیدم، ولی فکر نمی‌کردم معتاد شوم و زمانی که به خودم آمدم که 4 سال بود، شب‌ها با کشیدن تنهایی‌ام را سیر می‌کردم و دیگر راهی جز مصرف مواد نداشتم.

چرا ترک نکردی؟

چون توهم را دوست داشتم و باعث می‌شد به تنهایی فکر نکنم.

هیچکس کمکت نکرد؟

خانواده پدرم چند بار مرا به کمپ بردند، اما آنقدر با مواد آرامش می‌گرفتم که نبودنش برایم غیرقابل تحمل بود و دوباره به سمتش می‌رفتم.

با پول‌ها چه کردی؟

همه را برای خوشگذرانی و اعتیادم خرج کردم، حتی خانه‌ام را نیز فروختم.

فکر می‌کردی در پارک بخوابی؟

نه، چون به آینده فکر نمی‌کردم.

دزدی هم کردی؟

بعد از اینکه همه زندگی‌ام را از دست دادم، تصمیم به دزدی گرفتم، اما جرأت این کار را نداشتم که انجام دهم.

پس پول مواد را از کجا آوردی؟

روزهای آخر که پول‌هایم رو به پایان بود، مواد خریدم و آنها را به اندازه‌های کم تقسیم کردم و با خرده‌فروشی مواد پول برایم می‌ماند و زندگی‌ام را می‌گذراندم.

از مواد خسته نشدی؟

نه، مواد تنها وسیله‌ای است که مرا به آرامش می‌رساند و باعث می‌شود به چیزی فکر نکنم، ولی از زندگی خسته شده‌ام و گذشته‌ام را که از دست دادم، به یاد می‌آوردم و نزدیک بود چند باری دست به خودکشی بزنم.

بعد از زندان دوباره می‌خواهی مواد بکشی؟

نه، دیگر طاقت ندارم و سعی می‌کنم که ترک کنم و شاید بتوانم روزهای آخر زندگی‌ام را به خوبی تجربه کنم.

حرف آخر؟

پول خیلی خوب است، اما بهتر از آن سلامتی و جنبه پول داشتن است و از همه می‌خواهم که هیچ‌وقت به سمت مواد نروند، چون جز پشیمانی و سیاهی چیز دیگری را تجربه نمی‌کنند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی