یک کودک دروغ های عاملان قتل در بزرگراه آزادگان را فاش کرد / قسم برای اعدام قاتل!
حوادث رکنا: قتل بحث برانگیز در بزرگراه آزادگان به مرحله قسامه رسید و در این دادگاه جزئیات جدیدی از پرونده قتل فاش شد.
جلسه گذشته پرونده قتل در بزرگراه آزادگان که در دادگاه کیفری یک استان تهران به آن رسیدگی شده بود مجددا با حضور کارشناس اسلحه و چند مطلع دیگر پیگیری شد.
به گزارش رکنا ، امین برای دریافت مطالبات خود به چهارراه خلیج فارس در غرب تهران مراجعه میکند تا مطالباتش را از صابر که از خویشاوندان او نیز هست دریافت کند اما ماجرا مسیر دیگری را طی میکند و به یکی از پیچیدهترین پروندههای قتل تبدیل میشود.
در قسمت اول جزئیات دادگاه پرونده پیچیده قتل در بزرگراه آزادگان را با هم خواندیم اما این پرونده به کجا رسید؟
مهدی که به تازگی به علت حمل موادمخدر به 30 سال حبس محکوم شده است، یکی از مطلعین اصلی حادثه قتل در بزرگراه آزادگان تهران است. او از زندان به دادگاه فراخوانده می شود تا مشاهدات خود را در دادگاه بیان کند.
مبدا شلیک گلوله ها داخل خودرو بود
مهدی به جایگاه فراخوانده می شود و در پاسخ به سوال قاضی که از او می خواهد حوادث روز قتل را اظهار کند، می گوید: من به یک قهوه خانه در جنوب غربی تهران رفتم تا صابر را در آنجا ملاقات کنم. قرار بر این بود که شب به خانه آن ها بروم زیرا به صرف شام دعوت بودم.
پس از دقایقی از قهوه خانه به سمت خانه صابر با خودروی شخصی من حرکت کردیم که در میانه راه تلفن همراه صابر زنگ خورد و با شخصی صحبت کرد که من از هویت او آگاه نبودم. به آدرسی که صابر داد رفتیم. من و فرزندش در خودرو مانده و او پیاده 150 متر از خودرو دور شد. در ابتدا تصور کردم شاید پای زن دیگری در زندگی او باز شده است و حالا مخفیانه او را ملاقات می کند اما در حالی که در کنار بزرگراه ایستاده بود و من از دور او را مشاهده می کردم ناگهان دیدم که یک خودروی پژو 207 در کنار او ایستاد و دو تیر به سمت او شلیک کرد بدون اینکه از خودرو خارج شود.
دو گلوله ای که از داخل خودرو به سمت او شلیک شد به او اصابت نکرد زیرا پس از شلیک آن دو گلوله بلند شد و سنگ به سمت خودرو پرتاب کرد و توانست شیشه خودرو امین را بشکند. من حدودا 150 متر با آن ها فاصله داشتم و امین، زمانی که از خودرو پیاده شد حدودا 4 تیر دیگر شلیک کرد و آن زمان بود که من به نزدیکی حادثه رسیدم و صابر آن لحظه فریاد می زد اجازه فرار به او ندهم اما او با سرعت بالا به وسیله خودروی شخصی اش فرار کرد. این اتفاق حوالی ساعت 16 رقم خورد و مجموعا تصور می کنم که 6 گلوله شلیک شد.
قاضی متین راسخ در ادامه از مهدی پرسید که مگر می شود وقتی این دو نفر صرفا اختلاف مالی داشته اند بدون هیچگونه دعوای اولیه اقدام به تیراندازی کنند؟ عاقلانه این بود که صابر در مقابل فرد مسلح فرار کند اما چرا با دستان خالی به سمت او حمله کرد؟ این حرف های شما منطقی به نظر نمی رسد. آیا به غیر از شما شخص دیگری در صحنه حاضر بود؟ اسلحه برای چه کسی بود؟
مهدی: خیر فقط چند نفر رهگذر در بزرگراه بودند و به غیر از سام که در خودروی من بود شخص دیگری همراهمان نبود. صابر هیچگاه اسلحه نداشته است و اسلحه برای امین است. امین و صابر هیچگاه به یکدیگر در آن درگیری نزدیک نشدند و در کوتاه ترین فاصله حداقل بین آن ها 3 متر فاصله بود و از دور او شلیک می کرد و صابر نیز سنگ پرتاب می کرد و اصلا برخورد فیزیکی نداشتند. اگر اشتباه نکنم اسلحه رولور بود و امین نیز آن را با خود برد و در صحنه وقوع جرم باقی نماند.
برای تخفیف گرفتن این حرف ها را می زند
سپس امین، متهم اصلی این قتل در جایگاه حاضر می شود و اذعان می کند: مهدی قاچاقچی موادمخدر است و این حرف ها را برای این می زند تا شاید خانواده مقتول بتوانند برای او کاری انجام بدهند و از مجازات او در حمل موادمخدر کم کنند. بارها در زندان گفته است که اگر برای من تخفیف نگیرید، امین.ش را لو می دهم و می گویم که او هم در صحنه قتل بوده است.
در ادامه نعمت که از بستگان مقتول و متهم است در جایگاه حاضر می شود و می گوید: همان شب امین با من تماس گرفت و گفت من قصد تیراندازی نداشته ام و این اتفاق ناخواسته بوده است و حالا که قصد دارید من را اعدام کنید پول من را بدهید.
او تاکید کرد که برای درگیری پیش صابر نرفته است و وقتی به آن محل رسیده است صابر و مسلم و برادر مسلم که مهدی باشد به او حمله کرده اند و او برای ترساندن آن ها دو تیر هوایی شلیک کرده است و به سبب ترس از اینکه اسلحه را از او نگیرند یک تیر نیز به سمت آن ها شلیک شده است که ناخواسته به صابر برخورد کرده است.
قاضی : پس نتیجه می گیریم علاوه بر مهدی و صابر شخص دیگری نیز در آن محل بوده است.
مهدی تاکید می کند : نه من و صابر تنها رفتیم و امین.ش و مسلم را در قهوه خانه جا گذاشتیم.
مسلم نیز در محل قتل بوده است
قاضی متین راسخ در این لحظه سام 6 ساله را به جلسه دادگاه فرا می خواند و از او می خواهد تا افرادی که در آن محل حضور داشته اند را شناسایی کند تا این تناقض برطرف شود. سام پس از مشاهده تمامی حاضرین در جلسه دادگاه عنوان کرد که مسلم و امین در محل حادثه حضور داشته اند و حرف سام بر خلاف حرف های مهدی بود که عنوان می کرد به تنهایی با صابر رفته است.
سپس امین.ش در جایگاه حاضر شد و گفت: نه من و نه مسلم به همراه صابر و مهدی نرفتیم و ما در قهوه خانه برای مصرف قلیان باقی ماندیم اما پس از چند دقیقه از خروج آن ها از قهوه خانه، مهدی به من زنگ زد و گفت صابر کشته شده است.
سپس قاضی راسخ خطاب به مسلم می گوید طبق شواهد در محل درگیری حضور داشته ای زیرا هم نعمت به آن اذعان می کند و هم سام تو را شناسایی کرده است، در رابطه با این موضوع چه صحبتی دارید ؟
مسلم در جایگاه حاضر می شود و می گوید: چهاردانگه شغلم ساخت میز ال سی دی است. باید ساعت 18 در محل کار حاضر می شدم اما چند ساعتی وقت داشتم به همین علت به همراه صابر و مهدی و امین.ش به قهوه خانه رفتیم و من دیگر از قهوه خانه خارج نشدم تا اینکه خبر قتل را، مهدی به ما داد و من اصلا در محل درگیری نبوده ام. سام مرا در بیمارستان دید و نه در محل درگیری. او به قدری شوکه شده بود که متوجه هیچ چیز دیگر نبوده است.
یک نفر مرا از پشت می کشید
بار دیگر امین در جایگاه حاضر می شود و در حضور کارشناس اسلحه نحوه درگیری را شرح می دهد: اسلحه از کمر صابر افتاد. من و مهدی به سمت آن حرکت کردیم اما مهدی زودتر به اسلحه رسید و دسته اسلحه را گرفت و من نیز صرفا لوله آن را گرفتم. از پشت یک نفر من را می کشید که متوجه نشدم چه کسی است و مقتول نیز با سنگ به سر من زد. بعد از شلیک شدن گلوله ها وقتی مطمئن شدم اسلحه خالی است با سرعت از محل حادثه فرار کردم.
گلوله از پشت وارد بدن صابر شده است
در این لحظه کارشناس اسلحه در جایگاه حاضر می شود و می گوید: گلوله از پشت وارد بدن صابر شده است و این مسئله باز هم ماجرا را پیچیده تر می کند.
سپس نماینده دادستان می گوید: طبق تحقیقات من، امین در جریان پرونده به برخی افراد پیشنهاد رشوه 30 میلیون تومانی داده است اگر او بی گناه است پس این اقدامات برای چیست؟
قاضی می گوید: این صحبت ها وارد نیست و به علت اینکه جرم دیگری است در این دادگاه نمی توان به آن رسیدگی کرد.
پدر مقتول درخواست قسامه دارد
پدر مقتول در حالی که به نظر می رسد از جریان دادگاه راضی نیست بلند می شود و می گوید ما اولیای دم در خواست قسامه داریم و قاضی نیز درخواست او را می پذیرد.
دادگاه پس از یک تنفس و مشورت متولیان پرونده بار دیگر تشکیل شد و قاضی متین راسخ گفت: با توجه به اینکه هیچ مدرک جرمی اعم از پوکه و گلوله در محل حادثه کشف نشده است و با توجه به اینکه تنها شاهد این حادثه صلاحیت شهادت دادن را ندارد و با توجه به اینکه برای اثبات قتل نیاز به شهادت دو نفر مرد بالغ و یا اقرار و یا قسامه است و از سوی دیگر متهم با برخی افراد تماس گرفته است و طبق شهادت آن ها عنوان کرده است که به صورت ناخواسته تیراندازی کرده است، دادگاه طبق ماده 314 قانون مجازات اسلامی و لوث شدن پرونده قرار اجرای مراسم قسامه را صادر و اعلام می نماید اولیای دم و وکیل آن ها موظف هستند ظرف مدت 20 روز 50 نفر مرد بالغ که از بستگان آن ها هستند را جهت انجام قسامه معرفی کرده و در محل حاضر شوند. ختم رسیدگی اعلام می شود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر