دزدیدن طلا برای این 2 مرد مثل آب خوردن بود! / جولان در خیابان های تهران +فیلم گفتگوی اختصاصی
حجم ویدیو: 36.20M | مدت زمان ویدیو: 00:04:31

به گزارش اختصاصی رکنا، سال گذشته با توجه به افزایش پرونده های سرقت زنجیرقاپی و موبایل قاپی در پایتخت تیمی از ماموران پایگاه 8 پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند.

کارآگاهان در تحقیقات پلیسی پی بردند که 3 مرد جوان سوار بر 2 موتور در خیابان های تهران با شناسایی طعمه هایشان در فرصتی مناسب دست به زنجیر قاپی می کنند .

دزدان چاقوکش

تجسس های پلیسی ادامه داشت تا اینکه ماموران اطلاع پیدا کردند که دزدان در یکی از سرقت هایشان با مرد جوانی در میدان راه آهن تهران درگیر شده و یکی از دزدان با چاقو مرد جوان را هدف ضربه چاقو قرار داده و پس از سرقت زنجیر طلای این مرد پا به فرا گذاشته اند.

تیم پلیسی در این شاخه از تحقیقات طعمه دزدان را که هدف ضربه چاقو قرار گرفته بود را مورد تحقیق قرار دادند و با توجه به اینکه این مرد زخمی چهره سارق چاقوکش را به یاد داشت ماموران آلبوم مجرمان سابقه دار را پیش روی این مرد قرار دادند و خیلی زود تصویر یکی از دزدان سابقه دار به نام ناصر هدف شناسایی قرار گرفت.

دستگیری سارق سابقه دار

همین سرنخ کافی بود تا ماموران برای دستگیری ناصر وارد عمل شوند و مشخص شد این جوان به سفر رفته است که در این شاخه از تحقیقات تیم پلیسی به کمین نشست و اواخر اردیبهشت ماه ناصر پس از بازگشت از سفر وقتی قصد ورود به خانه اش را داشت دستگیر شد.

ناصر ابتدا خود را بیگناه می دانست اما وقتی در برابر فیلم دوربین مداربسته و طعمه اش قرار گرفت به ناچار لب به سخن باز کرد اما ادعا داشت که هیچ آدرسی از همدستانش ندارد.

کارآگاهان در این مرحله با اقدامات فنی و پلیسی موفق به شناسایی 2 همدست دیگر ناصر شدند و در 2 عملیات پلیسی ماموران برای دستگیری متهمان وارد عمل شدند که میثم در صحنه دستگیری وقتی پلیس را پیش روی خود دید قصد درگیری با ماموران پلیس را داشت که زمینگیر شد.

سرقت مثل رفتن به سوپر مارکت

ناصر 38 ساله که سابقه زندان و سرقت دارد می گوید در محل زندگی شان دزدی مثل رفتن به یک سوپر مارکت است.

سابقه داری؟

بله، آخرین بار سال 91 بود که به خاطر کیف قاپی و موبایل قاپی زندان رفتم و تا سال 97 در زندان بودم.

شغل؟

در گذشته راننده یک آژانس بودم.

چرا سرقت؟

90 درصد بچه محل هایمان سارق هستند و دزدی مثل رفتن به سوپر مارکت است و دزدی در محله مان عادی شده است.

چرا بعد از آزادی دوباره دزدی کردی؟

مجبور بودم، برای آدم سابقه دار کار پیدا نمی شود.

شیوه و شگرد؟

من و میثم سوار بر یک موتور بودیم و منصور سوار بر یک موتور دیگر پشت سر ما حرکت می کرد که اگر کسی ما را تعقیب کند یا قصد درگیری داشته باشد به کمک مان بیاید، بعد از شناسایی سوژه او را تعقیب می کردیم و در یک فرصت مناسب اقدام به قاپیدن زنجیر طلا می کردیم.

چاقو همیشه همراه داشتی؟

برای ترساندن و اینکه بتوانیم فرار کنیم همراه داشتیم.

اما یک نفر را زخمی کردی؟

بله، در میدان راه آهن مالباخته با من درگیر شد و اول او مرا زد و من هم برای فرار دست به چاقو شدم و یک ضربه به او زدم و فرار کردم.

به خاطر سرقت ها عذاب وجدان نداری؟

عذاب وجدان داشتم، این کار آخر ندارد، دستگیر می شوی و زندانی می روی و وقتی به خودت می آیی می بینی سنی ازت گذشته و دیگر نمی توانی کاری انجام بدهی.

زن و بچه ات این بار منتظرت می مانند؟

فکر نکنم.

چند سرقت انجام دادی؟

10 بار دزدی کردیم.

بعد از دستگیری، همدستانت را لو دادی؟

ما هیچ آدرس و شماره موبایلی از هم نداشتیم.

پس چطور سر قرار حاضر می شدی ؟

هر کدام یک شماره غیر فعال داشتیم و از طریق اینستاگرام یا واتس اپ با هم قرار می گذاشتیم تا کسی نتواند ما را ردیابی کند.

حرف آخر؟

آزاد شوم به روستایمان می روم و در آنجا کار می کنم و دیگر دست به دزدی نمی زنم.

سارق تازه کار

میثم 25 ساله که برای اولین بار است دزدی می کند می گوید ابتدا بخاطر 20 میلیون دست به سرقت زده اما هیچی از پول سرقت ها برایش باقی نمانده و آنها را خرج کرده است.

سابقه داری؟

یک بار در یک درگیری خانوادگی دستگیر شدم و 10 روز در زندان بودم و اولین بار است که دزدی می کنم.

چرا دزدی؟

یک اشتباه بود.

علت این اشتباه چه بود؟

در یک محله فقیرنشین زندگی می کنم و پایین شهر در آمد مردم کم استو از روی ناچاری و اجبار دست به این کار زدم.

به پول نیاز داشتی؟

بله، 20 میلیون تومان پول نیاز داشتم که یک خودرو بخرم و با آن مسافرکشی کنم.

از سرقت چقدر پول به دست آوردی؟

20 میلیون تومان اما همه را خرج کردم، با پول دزدی نمی شود زندگی کرد و به قول معروف برکت ندارد و همیشه بی پول هستیم.

چه مدت سوژه تان را تعقیب می کردید؟

شاید نیم ساعت الی یک ساعت و برخی مواقع هم پیش می آمد که طعمه مان به پارکینگ خانه می رفت و دیگر نمی توانستیم نقشه مان را عملی کنیم. زمان زیادی را برای سرقت می گذاشتیم.

یعنی همه نقشه هایتان به اجرا نمی رسید؟

بله.

حرف آخر؟

پشیمان و آزاد شوم همان کار نجاری را که انجام می دادم دوباره شروع می کنم.

بنا به این گزارش، متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران قرار دارند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.