این جوان مهدی شپش معروف تهران است + عکس
حوادث رکنا: در سی و دومین طرح رعد که روز گذشته در تهران توسط پلیس پیشگیری تهران بزرگ انجام شد تعدادی تبهکار حرفه ای دستگیر شدند.
به گزارش رکنا، خمار است؛ آنقدر که نمیتواند روی پاهایش بند شود.میگوید داشتم راه میرفتم که پلیس مرا گرفت! از پشت سر افسر پرونده میگوید حال زارش را نبین.«مهدی شپش» است؛ با شاهکلید دستگیرش کردیم.
مثل همیشه وارد محوطه پلیس پیشگیری که میشویم دور تا دور حیاط را میز چیدهاند و انواع و اقسام کشفیات را به صف کردهاند؛ از موادمخدر گرفته و تنباکوهای فاسد تا اسلحه، تیزی و طاقه پارچه و حقه وافور.
اولین متهمی که توجهم را جلب میکند جوانی است که لباس زندانی آبی با راه راههای افقی سرمهای بر تن دارد؛ همان لباس معروف زندانیها را.
دستبند بر دست مشغول خوردن کیک و شیری است که پلیس به آنها داده. تا سوالم را میپرسم یقه لباس زیریش را بالا میکشد تا صورتش معلوم نباشد. میگوید: رانندهام. سه نفر مسافر سوار کردم و آنها را به مسیری که گفته بودند رساندم و منتظر بودم تا برگردند؛ نگو در همان زمان یکسری کابل دزدیده و انگار در گونی جاسازی کرده و با خود آورده بودند.
میپرسم کابلها را در صندوق عقب گذاشتند؟ خیالش که از نبودن دوربین راحت میشود یقه لباسش را پایین میکشد و میگوید: من چیزی ندیدم. از من هم نخواستند که در صندوق عقب را باز کنم. آنها را سوار کرده و به مقصدی که گفته بودند رساندم اما دیشب پلیس مرا به جرم سرقت گرفت. چون شماره پلاک خودرویم به عنوان خودرویی که در سرقت حضور داشت قلمداد شده بود در حالی که من حتی نمیدانستم که آنها سارقاند.
حمزه که روی صورتش یک زخم قدیمی جوشخورده دارد، میگوید: من بیگناهم. سابقهدار نیستم البته 15 سال پیش یک سابقه درگیری داشتم که گذشت. از رد بخیه روی صورتش می پرسم که میگوید: صورتم در تصادف آسیب دید و بخیه شد؛ من به کسی کار ندارم.باور کنید شب گذشته اشتباهی دستگیر شدم ؛ به خود مأموران پلیس هم گفتهام که بیگناهم.
کمی جلوتر سه نفر را با دستبند و پابند به هم بستهاند. قیافه دو نفرشان تابلوست که معتادند اما آن یکی که سرحالتر است میگوید: من آسفالتکار خیابانم. سابقه هم ندارم. خودروی دوستم را امانت گرفته بودم و خوابم برد که ببرم و تحویل دهم، او هم اعلام سرقت کرد و پلیس مرا گرفت و حالا اینجایم.
ابوذر خودش را به موشمردگی زده، این را افسر پرونده میگوید. سرهنگ سهراب مهدویپور رئیس کلانتری 144 جوادیه، میگوید: سارق سابقهدار خودروست، 3 بامداد بعد از عملیات تعقیب و گریز در یک کوچه بنبست در محدوده خیابان 196 شرقی گیر افتاد و دستگیرش کردیم، سرقت لوازم خودرو و خود خودرو از جمله سوابق ابوذر است.
سرهنگ مهدویپور به دو نفر دیگر که در ردیف ابوذر ایستادهاند، اشاره میکند و میگوید: این دو نفر هم از سارقین حرفهای خودرو هستند یکی از آنها معروف به مهدی شپش است؛ سارق سابقهدار خودرو و لوازم خودرو.
میپرسم چگونه دستگیرشان کردید؟ میگوید: ساعت 2 ـ 3 نیمه شب بود. در خیابان راه میرفتند، ماشینی را زیر نظر داشتند برای سرقت؛ خب معتادند، به خاطر اعتیاد سرقت هم میکنند، تبحر کافی در این زمینه دارند. قبل از اینکه خودرو را سرقت کنند، آنها را دستگیر کردیم؛ جالب است شاهکلید هم همراهشان بود.
... جالب است وقتی از متهمان درباره دستگیریشان میپرسم میگویند: معتادیم و متادون مصرف میکنیم ؛کاری که نکردیم سابقهدار هم نیستیم. داشتیم توی خیابان راه میرفتیم که پلیس ریخت و ما را گرفت!
کمی آن طرفتر تعدادی دریچه فاضلاب را روی زمین چیدهاند؛ جلوی دو خودروی پراید یکی هاچبک و دیگری پراید 132.دو متهم نیز جلوی خودروها ایستادهاند. آن یکی که قد بلندتر است و ژولیده و پولیده؛ میگوید: ضایعات میفروختم به این آقا. مالخر به من گفت که اگر دریچه هم بیاوری میخرم. من هم دریچهها را در میآوردم و برای فروش به او میدادم. میپرسم دریچهها را چند میفروختی؟ میگوید 70، 80، 90 و نهایت 100 هزار تومان.
کِی این کارها را میکردی؟ میگوید اول صبح توی روز روشن. میپرسم نترسیدی که کسی ببیند؟ میگوید: خوشحال میشدم ببینند تا لااقل کسی داخل چاه فاضلاب نیفتد. از این همه وجدان و همنوع دوستیاش حالم بد میشود!
علیرضا 30 ساله مالخر دریچههای آب و فاضلاب است. میگوید: اول نمیدانستم که سرقتی است اما بعدها فهمیدم. آخرین بار همین شب گذشته 20 کیلو آهن برایم آورد. هر کدام از این درها حداقل 2 تا 3 کیلو است البته سایز مستطیل کوچکش. دیروز دو تا از این در کوچکها را آورده بود که پلیس ریخت و ما را گرفت.
استوار یکم مسلم لطیفی افسر پرونده میگوید: 20 روز پیش در فضای مجازی فیلمی پخش شد مبنی بر اینکه با خودروی پراید هاچبک به شماره 118 ج 17 فردی اقدام به سرقت دریچههای آب و فاضلاب میکند. از آن لحظه به بعد کار اطلاعاتی ما شروع شد. بر اساس مستندات و شماره پلاک مالک را احضار کردیم اما مشخص شد که شماره پلاک متعلق به خودروی سایپا 131 صندوقدار است.با این اوضاع مشخص شد که پلاک دستکاری شده چرا که خودروی موجود در فیلمها هاچبک بود. بعد از آن با قطعیت از اینکه تغییر اصالت پلاک صورت گرفته کار خود را ادامه دادیم و در نهایت متهم را دستگیر کردیم. یک قرار صوری با سارق گذاشتیم و او را به دام انداختیم. پلاک خودروی سارق ج 27 بود که با کاغذ 2 را به یک تبدیل کرده بود.
استوار لطیفی میگوید: متهم در حوالی زعفرانیه و پاسداران دریچههای فاضلاب را به سرقت میبرد و به مالخرش در خیابان هنگام میفروخت. مالخر در اعترافاتش گفته که متهم خود را کارمند شرکت آب و فاضلاب معرفی کرده است...صحبت که به اینجا میرسد مصطفی خطاب به مالخر میگوید: چرا دروغ میگویی من که به تو نگفتم؛ خودت میدانستی که اینها سرقتی است.
افسر آرامشان میکند. مصطفی با ناراحتی میگوید: دو سال است که معتادم. قبلاً نسخهپیچ داروخانه بودم و بعد از اعتیاد ضایعاتی فروش شده ام. فوقدیپلم دارد اما باور کنید همیشه عذاب وجدان داشتم تا نکند که کسی داخل چاهها نیفتد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
خوب یه تعداد دزد با وجدان هم معرفی میکنم که با خیال راحت دزدی میکنن. یکی از اقوام ما با موتور سیکلت تصادف سنگین کردو صدمات شدید دید به خودروی پارک شده کنار خیابان خورد بعد از 2 ماه چون در بیمه و نیروی انتظامی آشنا داشت بایکی از اقوام گواهینامه دار رفت بیمه وگفت این فرد پشت موتور بوده واز او شکایت کرد و دیه نون واب دار گرفت.. جالب بود نه ممنونم از نیروی انتظامی بخاطر گرفت اراذل واوباش ولی کاش این جور اوباش رو هم میشد گرفت.