اعترافات عجیب دزد خوشگذران تهرانی + عکس
حوادث رکنا: دزد حرفه ای که به قول خودش هیچ گاه توبه نخواهد کرد برای خوشگذرانی دست به سرقت سریالی در تهران می زد.
به گزارش رکنا، چندی قبل ماموران کلانتری 149 امام زاده حسن از سرقت های لوازم داخل خودرو اطلاع یافتند و گروهی از ماموران برای دستگیری عامل این دزدی ها وارد عمل شدند.
ماموران در گام نخست پای در محل سرقت گذاشتند و پی بردند سارق به شیوه کلاف زنی یا همان خم کردن به سرقت لوازم داخل خودرو اقدام کرده است.
تجسس های پلیسی در گام بعدی نشان از آن داشت که این سرقت ها به صورت سریالی در محله های ابوذر، فلاح، امام زاده حسن و خانی آباد رقم خورده است که در ادامه ماموران با حضور در محل های سرقت به بررسی دوربین های مداربسته پرداختند که خیلی زود تصویر یکی از سارقان سابقه دار که بارها به دلیل دزدی به زندان رفته بود به دست آمد.
ماموران در این مرحله پی بردند که فرزاد 24 ساله پس از طلاق پدر و مادرش، با مادرش زندگی می کند و از 13 سالگی شروع به سرقت کرده است.
همین سرنخ کافی بود تا ماموران با شناسایی مخفیگاه فرزاد در منطقه امام زاده حسن در یک عملیات غافلگیرانه او را دستگیر کنند. این جوان پس از دستگیری با خونسردی به سرقت های سریالی لوازم داخل خودرو اعتراف کرد.
گفت وگو با دزد خوشگذران
فرزاد 24 ساله که از همان دوران تحصیل اش پای در دنیای تبهکاری گذاشت و بارها به کانون اصلاح و تربیت و زندان رفته است می گوید برای خوشگذرانی هیچ کاری جز دزدی وجود ندارد که به راحتی پول خرج کنم.
سابقه داری؟
بله، هشت بار کانون اصلاح و تربیت و چهار بار به زندان رفتم.
به چه جرمهایی دستگیر شدی؟
کیف قاپی، سرقت لوازم داخل خودرو و گوشی قاپی.
شنیدم از سن کم دزدی کردی؟
بله، 13 ساله بودم که همکلاسی ام موتور داشت و پیشنهاد داد با هم دزدی کنیم که سوار بر موتورش در خیابان ها کیف قاپی کردیم تا این که دستگیر شدیم.
خانواده ات از سرقت ها خبر داشتند؟
پدر و مادرم از هم طلاق گرفتند و درکنار مادرم زندگی می کنم. مادرم چه کار می تواند بکند وقتی من کار خودم را انجام می دهم.
چرا دزدی؟
به مفت خوری عادت کردم.
چطور؟
یک روز دزدی می کردم و سه میلیون تومان به دست می آوردم و به راحت زندگی کردن و پول خرج کردن عادت کردم.
چرا سرکار نمی رفتی؟
یک ماه باید سرکار بروم که یک میلیون تومان حقوق بگیرم اما با یک سرقت سه میلیون تومان به جیب می زنم؛ بدون هیچ دردسری.
با پول های سرقتی چه می کردی؟
خوشگذرانی.
یعنی چه کار می کردی؟
وقتی در محل همه می گفتند فرزاد دستش در جیب خودش است و پول خرج می کند حس خوبی پیدا می کردم و پول ها را هزینه مهمانی ها و خوشگذرانی های شبانه می کردم.
آزاد شوی دوباره دزدی می کنی؟
بله، توبه نمی کنم.
تا کی می خواهی دزدی کنی؟
تا وقتی که از این وضعیت خسته شوم یا مرا بکشند.
اعتیاد داری؟
نه، این خلاف را انجام نمی دهم.
حاضری یک فرزند مثل خودت داشته باشی؟
نه.
چرا؟
چون سخت است و می دانم مادرم را اذیت می کنم.
گوشی قاپ حرفه ای
چندی قبل پسر نوجوانی با حضور در کلانتری 149 امام زاده حسن از به سرقت رفتن گوشی تلفن همراهش از سوی یک جوان فریبکار خبر داد.
طعمه سارق حرفه ای به ماموران گفت: در پارک همراه دوستانم روی نیمکت نشسته بودم که ناگهان پسر جوانی به سمت ما آمد و از من خواست تا با گوشی تلفن همراهم با یکی از دوستانش تماس بگیرد، من که به حرف هایش اعتماد کردم گوشی تلفن همراهم را در اختیارش گذاشتم که با گرفتن یک شماره شروع به صحبت کرد و آرام آرام از ما فاصله گرفت و در یک لحظه ناپدید شد.
ماموران در گام نخست پی بردند که سرقت های مشابه دیگری از سوی این سارق در پارک های منطقه امام زاده حسن صورت گرفته است و در بررسی های دقیق تر مشخص شد دزد جوان با حضور در فروشگاه در کمین طعمه هایش می نشیند و از غفلت سوژه ها استفاده می کند و دست به سرقت گوشی های تلفن همراه می زند.
به این ترتیب گروهی از ماموران تجسس کلانتری برای دستگیری عامل این سرقت ها وارد عمل شدند ودر گام نخست با بررسی دوربین های مداربسته سارق سابقه دار را شناسایی کردند.
همین سرنخ کافی بود تا ماموران در یک عملیات غافلگیرانه در شامگاه دوشنبه 11 آذر این سارق حرفه ای را در مخفیگاهش دستگیر کنند.
گفت وگو با دزد گوشی ها
حسن 30 ساله که از 18 سالگی شروع به سرقت کرده است ادعا می کند به خاطر اعتیادش به مواد مخدر شیشه اقدام به دزدی کرده و تصمیم دارد اعتیادش را ترک کند و به زندگی عادی برگردد.
سابقه داری؟
بله، از 18 سالگی دست به گوشی قاپی زدم و سه بار زندان رفتم.
شیوه و شگرد؟
در پارک ها به سراغ پسرهای 12 و 13 ساله می رفتم و به بهانه زنگ زدن، گوشی های تلفن همراهشان را می گرفتم و آرام آرام از آن ها دور می شدم و پا به فرار می گذاشتم و در یک شیوه دیگر به فروشگاه ها می رفتم و از کسانی که حواسشان به گوشی تلفن همراهشان نبود سرقت می کردم.
چرا به سراغ پسربچه ها می رفتی؟
من سراغ کسانی می رفتم که داخل پارک سیگار می کشیدند و لات بازی در می آوردند و فکر می کردند بزرگ شده اند، چون می خواستم فکر نکنند برای خودشان کسی هستند.
چرا سرقت؟
اعتیاد به مواد مخدر شیشه.
چند سال است که مواد مصرف می کنی؟
هفت سال است که اعتیاد به مواد مخدر شیشه دارم.
چطور اعتیاد پیدا کردی؟
از روی کنجکاوی به سراغ مواد مخدر رفتم و معتاد شدم.
تا کی می خواهی به این زندگی ادامه دهی؟
دیگر خسته شدم. آزاد شوم مواد را ترک می کنم. می خواهم به زندگی عادی برگردم.
حرف آخر؟
دیگر دزدی نمی کنم و به زندان نمی روم.
تحلیل کارشناس / مجرمانی که جرم را شغل و تفریح می دانند
دکتر رضا احمدی- روان شناس و استاد دانشگاه
یکی از مباحثی که در حوزه جامعه شناختی و روان شناختی می توان آن را تحلیل و بررسی کرد نداشتن ترس برخی مجرمان از انجام بزه و رفتن مجدد به زندان است. برخی مجرمان در مصاحبه های خود اعلام می کنند که از رفتن به زندان و تکرار جرم هیچ ابایی ندارند در حقیقت نه تنها در زندان شجاع شده اند بلکه بعد از آزادی از حبس، مرتکب رفتارهای خلافکارانه ای می شوند و از این راه کسب درآمد می کنند عده ای از آن ها ارتکاب جرم و بزه برای شان به قدری عادی است که گویی مجرم بودن را برای خود شغل تلقی می کنند.
در نگاه روان شناختی ابتدا باید شخصیت آن ها را تحلیل و بررسی کرد زیرا برخی از آن ها در محله و محیط های جرم خیزی رشد کرده اند که از دوران کودکی تابوی جرم برای آن ها شکسته شده است و حرمتی برای زندگی سالم قائل نیستند زیرا از ابتدای زندگی هر رفتاری را دیده اند مجرمانه بوده و تربیت شان بر اساس اصول غیراخلاقی و ضداجتماعی شکل گرفته است.
اغلب آن ها شخصیت ضداجتماعی دارند و تمام توان و تمرکز خود را برای تکرار جرم و بزه به کار می گیرند. کسانی که ویژگی ضداجتماعی دارند ارتکاب جرم و بزه برای شان حکم تفریح را دارد و از این رفتارهای آزاردهنده ضداجتماعی لذت می برند چون آن ها در محیط هایی رشد یافته اند که از رفتار نسنجیده و زشت شان هیچ انتقادی نشده است.
در نگاه دیگر می توان گفت برخی از آن ها نیز با ورود به زندان در سن کم تحت تعلیم تبهکاران قرار می گیرند و نوچه های آن ها می شوند و با کسب اعتماد به نفس کاذب ادعای قلدری دارند و هر چه سابقه زندان شان بیشتر باشد قدرت نمایی شان بیشتر خواهد بود بنابراین ارتکاب جرم را یک تفریح و شغل می دانند در بسیاری از موارد نیز چون قانون های تنبیهی کارکرد اصلی خود را از دست داده است این افراد بعد از آزادی از حبس تمایلی به بازگشت به زندگی سالم ندارند زیرا در محیط های خلاف بزرگ شده اند.
در شخصیت بزهکاران حرفه ای که با آزادی از زندان مرتکب خلاف می شوند و درآمدهای هنگفتی را برای خود کسب می کنند اختلالات روانی مشهود است این افراد در جامعه و برای اجتماع خطرناک به شمار می روند چون به راحتی مرتکب هر خلاف سنگین و هولناکی می شوند تا درآمد بیشتری کسب کنند در حقیقت برای رسیدن به پول هر اقدام جنایتکارانه ای را مرتکب می شوند و هیچ ترسی از رفتن به زندان ندارند.
تغییر قوانین برای برخی از این مجرمان راهکاری است که شاید کمک کند آن ها به زندگی سالم بازگردند اما چون شخصیت شان ضداجتماعی شکل گرفته و از کودکی در وجودشان نهادینه شده است کمتر می توان آن ها را با هنجارها و ارزش های اجتماعی و اخلاقی آشتی داد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اردوگاه کار اجباری ۲سه سالی ببرندشون شاید آدم شوند اگر هم بمیرند جامعه آسوده خواهدشد زندان بدترشان می کند