گاف بزرگ مسیح علینژاد و شبکه من و تو درباره یک گفتگوی تصویری رکنا! / گفتگو با دزدان طلا یا بازداشتی های اخیر؟! + فیلم ها
حوادث رکنا: انتشار فیلمی از پشت صحنه گفتگوی گزارشگر رکنا با دزدان کارگاه طلاسازی خیابان خیام تهران باعث سو استفاده شبکه من و تو و گاف بزرگ مسیح علینژاد شد.
در پشت صحنه این فیلم گزارشگر رکنا یکی از دزدان که رامین بوده است را صدا می زند او چون واکنشی نشان نمی دهد گزارشگر تاکید می کند اسم تو رامین هستش و یادآوری می کند آماده مصاحبه شود.
انتشار این فیلم ابتدا در شبکه من و تو به صورتی بود که بعد از گزارشی از ناآرامی های اخیر وانمود کند این فیلم مربوط به بازداشتی های اخیر است درحالیکه فیلم کامل گفتگو با دزدان در سایت رکنا انتشار یافته بود و آرم پلیس آگاهی پشت لباس های متهمان نیز نشان می دهد این دزدان توسط پلیس تخصصی بازداشت شده اند و از مجرمان اجتماعی به حساب می آیند.
بعد از انتشار این فیلم در شبکه من و تو گاف دیگری این بار توسط مسیح علینژاد رخ داد و ایشان باز هم با برداشت های افراطی شان و بدون تحقیق و آگاهی کامل فیلم را به بازداشتی های ناآرامی های اخیر منتسب داد و در اینستاگرام انتشار داد.
می توانید گزارش کامل گفتگو با این دزدان و فیلم های گفتگو و حتی لحظه سرقت 9 کیلو طلا از دوربین های مداربسته کارگاه طلاسازی را ببینید:
صبح پنج شنبه 30 آبان امسال 2 پسر جوان در حالیکه صورتشان را پوشانده بودند وارد یک کارگاه طلاسازی در خیابان خیام شدند و در ابتدا یکی از آنها به سراغ کارگر کارگاه که پسر جوانی بود حمله کرد و با سر ضربه ای به صورت کارگر جوان زد و در ادامه یک ضربه چاقو روی کتف پسر جوان زد.
صحنه عجیبی بود، در ادامه یکی از دزدان در حالیکه دستانش دور گردن کارگر جوان بود وارد کارگاه شد که صاحب کارگاه طلاسازی شوکه شد و سارقی که کلت کمری به دست داشت با تهدید خواست تا گاوصندوق را باز کنند، 2 سارق مسلح 9 کیلو طلا از گاوصندوق به سرقت برده و به سرعت از کارگاه خارج شدند.
تحقیقات پلیسی
همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران برای دستگیری عاملان این سرقت میلیاردی طلاها وارد عمل شوند و در گام نخست ماموران به سراغ دوربین های مداربسته رفته و تصویری یکی از دزدان قبل از ورود به کارگاه طلاسازی به دست آمد.
کارآگاهان در ادامه کارگر جوان را که در صحنه سرقت رفتارهای عجیبی داشت مورد بازجویی قرار دادند و با توجه به اینکه این کارگر در زمان بستن در معطل کرده بود ماموران به او مشکوک شدند.
رامین ابتدا سعی داشت خود را در ماجرای سرقت مسلحانه بیگناه معرفی کند اما وقتی در تناقضگویی هایش گرفتار شد به ناچار لب به سخن باز کرد.
دستگیری دزدان مسلح
رامین در اعترافاتش ادعا کرد که سعید و محسن از دوستانش با نقشه قبلی وارد کارگاه شده و برای اینکه پلیس به من شک نکند من در ابتدا از آنها کتک خوردم و بعد همدستانم با تهدید من و صاحب کارم دست به سرقت طلاها زدند.
همین کافی بود تا ماموران با شناسایی محسن و سعید در 2 عملیات جداگانه در شامگاه پنج شنبه دستگیر شدند و محسن پس از دستگیری طلاهای سرقتی را که در انبار خانهشان نگهداری کرده بود در اختیار پلیس قرار داد.
رییس باند
محسن 26 ساله که یک آرایشگر و فوتبالیست است ادعا می کند برای پرداخت بدهکاری و نیاز به پول تصمیم به سرقت گرفته و به عنوان رییس باندشان معرفی شده است.
سابقه داری؟
نه، تا حالا خلاف نکردم.
شغل؟
آرایشگرم.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
سرقت مسلحانه از کارگاه طلاسازی
چرا؟
بدهکار بودم و بخاطر مشکلات خصوصی که نمی توانم درموردش حرفی بزنم نیاز به پول داشتم به همین خاطر دست به سرقت زدم.
چقدر بدهکار بودی؟
20 میلیون تومان.
نقشه سرقت چه بود؟
از قبل تصمیم به سرقت داشتم ولی پشیمان شدم تا اینکه شنیدم رامین در یک کارگاه طلاسازی کار می کند که در مدت زمان 10 دقیقه با هم صحبت کردیم و قرار شد من و سعید وارد کارگاه شویم و در ابتدا من برای صحنه سازی با سر ضربه ای به رامین بزنم و در ادامه با تهدید تفنگ دست به سرقت بزینم.
دزدی را انجام دادی؟
بله، اما خیلی زود دستگیر شدیم.
فکر نمی کردی دستگیر شوی؟
اصلا فکر دستگیر شدن نبودم ولی بعدش پشیمان شدم و دلشوره داشتم، باور نمی کردم دزدی کردیم.
فکر فروش طلاهای سرقتی افتادی؟
نه، طلاها را داخل انباری خانه مان گذاشته بودم و هنوز تصمیمی برای فروش نگرفته بودیم.
چطور دستگیر شدی؟
بعد از سرقت به خانه خواهرم رفته بودم که شب پلیس به در خانه خواهرم آمد و مرا دستگیر کرد.
شنیدم فوتبالیست هستی؟
بازیکن جوانان یک تیم معروف بودم.
اسلحه را از کجا تهیه کردی؟
چند ماه قبل با پرداخت 2 میلیون و 500 هزار تومان از یکی از آشنایانم این تفنگ کلت کمری را خریدم.
قبل از سرقت دوربین های مداربسته را ندیدی؟
ما کلا برای انجام سرقت 10 دقیقه با هم حرف زدیم، دوربین مداربسته را دیدم ولی فکر نمی کردم تصویر صورتم را گرفته باشد.
سارق زیاده خواه
سعید 26 ساله که تا به حال دست به سرقت نزده ادعا می کند بخاطر زیاده خواهی تن به این کار داده و پشیمان است.
سابقه داری؟
نه.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
مشارکت در سرقت مسلحانه از طلافروشی.
از کی تصمیم به سرقت گرفتی؟
مرداد ماه بود که محسن به سراغم آمد و پیشنهاد سرقت مسلحانه از طلافروشی را داد، ابتدا می خواستم او را از تصمیمی که داشت منصرف کنم اما وقتی دیدم با این کار پول خوبی به دست می آورم پیشنهادش را پذیرفتم اما بعد از مدتی این طرح از سرمان افتاد تا اینکه دوشنبه هفته قبل از سرقت عنوان کرد که در یک کارگاه طلافروشی کار می کند و روز سه شنبه تصمیم گرفته شد و روز پنج شنبه دست به سرقت زدیم.
چه نقشی در باند داشتی؟
وقتی محسن با سر ضربه ای به صورت رامین زد من او را بگیرم و طوری رفتار می کردم که او را خفه میکنم و صاحب کارگاه از ترس، گاوصندوق را باز کند.
به دستگیری فکر نمی کردی؟
انقدر بچهگانه کار کردیم که به آخر و عاقبتش فکر نمی کردیم، حتی فکر نکرده بودیم طلاها را چطور بفروشیم و با پولش چه کار کنیم.
انگیزهتان از سرقت چه بود؟
هدفی نداشتم و به هیچی فکر نکردم.
شغل؟
پیمانکار تاسیسات کارگاههای ساختمانی هستم.
چقدر در آمد داری؟
ماهانه 2 میلیون تومان حقوق می گرفتم.
پس از انگیزه ات از سرقت چه بود؟
شاید زیاده خواهی، دوست داشتم پول بیشتر داشتم باشم و زندگی آرومی را تجربه کنم اما باور کنید بچگی کردیم و پشیمانم.
فکر می کردی انقدر زود دستگیر شوی؟
نه، شب وقتی رسیدم خانه دستگیر شدم.
قرار بود بعد از سرقت چه کار کنید؟
قرار بود چند روزی با هم در تماس نباشیم تا اینکه بعد از چند روز برای جویای احوال شدن با هم تماس بگیریم و بعد به فکر فروش بیفتیم اما کار به آنجا نکشید.
محسن و رامین را از کجا می شناسی؟
من با محسن هم خدمتی بودم و رامین هم گویا با محسن هم خدمتی بوده و همدیگر را می شناسند.
رویای خانه دار شدن
رامین 23 ساله که کارگر کارگاه طلاسازی است هنوز باور ندارد که انقدر زود دستگیر شده و رویای خانه خریدنش از بین رفته باشد.
سابقه داری؟
نه
چرا دزدی؟
باور کنید همه چیز یک دفعهای پیش آمد، نقشه کشیدن و صبحت با افراد باند روی هم 10 دقیقه طول کشید.
چطور به فکر سرقت افتادی؟
چند ماه قبل محسن به سراغم آمد و گفت که یک کلت کمری خریده و پیشنهاد سرقت مسلحانه از طلافروشی داد اما چون طلافروشی نزدیک به کلانتری بود پشیمان شدیم ولی این نقشه همیشه در گوشه ذهنم بود تا اینکه چندی قبل برای کار در کارگاه طلافروشی مشغول به کار شدم و با توجه به اینکه نقشه سرقت در ذهنم بود با محسن تماس گرفتم.
فکر می کردی دستگیر شوی؟
باور کنید اصلا فکر نمی کردم دوستانم برای سرقت بیایند و به دستگیری فکری نکرده بودم.
قصد داشتی با پول طلاها چه کار کنی؟
موفق به فروش نشده بودیم و خیلی زود دستگیر شدیم اما قصد داشتم یک خودرو و خانه بخرم.
حرف آخر؟
پشیمانم.
بنا به این گزارش، متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار دارند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
مرگ بر مسیح علینژاد وطن فروش و دروغگو که قیافش کفاره داره
سلام جناب ابراهیمی.کاشکی توی یه قسمتی مینوشتید که اسامی بدلیل موارد قانونی تغییر میکنه و ممکنه اسم واقعیش رامین نباشه و یه آدم معلوم الحال بخواد زحمات شما و سایر همکارن رسانه ای رو زیر سوال ببره