مرد زندانی صبح دیروز براساس ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی از قضات دادگاه تقاضای کمک کرد و خواهان تعیین تکلیف پرونده‌اش شد.

رسیدگی به این پرونده از تیرسال ۸۹ به‌دنبال درگیری دو کارگر در یک رستوران در خیابان گاندی شروع شد. مهدی ۲۷ ساله در حالی که از ناحیه گلو دچار خونریزی شدید بود به بیمارستان منتقل شد، اما دقایقی بعد باوجود تلاش پزشکان و به‌خاطر شدت خونریزی جان سپرد.

صاحب سفره خانه که خودش مهدی را به بیمارستان رسانده بود، گفت: مشغول حساب و کتاب بودم که یکباره متوجه درگیری دو نفر از کارگرانم شدم. آن‌ها قبلاً هیچ خصومتی با هم نداشتند، ولی نمی‌دانم چطور شد که فرید با چاقو به گردن مهدی زد.

فرید ۲۲ ساله بازداشت شد و در جلسه محاکمه به قضات دادگاه گفت: من از لرستان برای کار به تهران آمده و دو ماه و نیم بود که در سفره خانه مشغول به کار شده بودم. مهدی هم بچه شمال بود، او یکبار با من شوخی کرد و به لرها بد و بیراه گفت. من هم جوابش را دادم و به شمالی‌ها ناسزا گفتم، اما او که توقع شنیدن چنین جوابی را نداشت عصبانی شد و با مشت به صورتم زد و با هم درگیر شدیم. من آن موقع مشغول خرد کردن گوشت بودم و چاقوی آشپزخانه در دست داشتم که در آن درگیری ناخواسته چاقو با گردن مهدی برخورد کرد. من که شوکه شده بودم از همکارانم خواستم تا بلافاصله او را به بیمارستان برسانند، ولی کار از کار گذشته بود.

در پایان جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و با توجه به محتوای پرونده متهم را به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم کردند.

این حکم ۹ سال پیش صادر شد، اما به خاطر عدم پیگیری اولیای دم متهم بلاتکلیف پشت میله‌های زندان در برزخ گرفتار مانده است بنابراین وی طی نامه‌ای به قضات شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران درخواست کمک کرد و گفت: اوضاع روحی بدی دارم و هر شب کابوس اعدام می‌بینم. از این وضعیت خسته شده‌ام. به‌همین خاطر تقاضا دارم یا حکم اعدامم زودتر اجرا شود یا اولیای دم تکلیفم را روشن کنند تا بتوانم از زندان آزاد شوم.

بدین ترتیب قضات به اولیای دم شش ماه مهلت دادند تا تکلیف این زندانی را مشخص کنند در غیر این صورت دادگاه متهم را با قرار وثیقه آزاد می‌کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.