ساعت ٨:٣٠صبح را نشان می‌داد که خودروهای عوامل قضایی و انتظامی در مقابل باغی واقع در بولوار شاهنامه توقف کردند. سپس ٢مرد جوان، درحالی که چشمانشان با چشم‌بند بسته شده بود و دستبند و پابند داشتند از خودرو تیم کارآگاهان پلیس آگاهی پیاده شدند و به همراه چند مأمور پلیس به سمت باغ مورد نظر به راه افتادند.

جسد را سوار موتور کردیم

با حضور قاضی احمدی‌نژاد در محل، بازسازی صحنه جنایت از سوی متهم اصلی آغاز شد و مرد جوان با اشاره به خانه‌باغ به مقام قضایی گفت: «همین‌جا بود که غلامرضا را کشتیم و سوار موتورش کردیم.»

او که همچنان مدعی است این کار را برای دفاع از حق خواهر بزرگش(همسر مقتول) و خواهر کوچکش انجام داده است، اعترافاتش را مقابل دوربین مأموران پلیس آگاهی ادامه داد و بیان کرد: «‌وقتی متوجه قصد شوم متوفی شدم و موضوع را از زبان خواهرم(همسر مقتول) شنیدم، دیگر نمی‌توانستم آرام باشم و خودم را کنترل کنم. فکر و ذهنم شده بود ادب کردن غلامرضا برای همین با همکاری خواهر کوچک و شوهرش نقشه‌ام را عملی کردم.»متهم در پاسخ به سؤال قاضی‌احمدی‌نژاد که مقتول چه هدفی را دنبال می‌کرده است؟ گفت: «‌او (مقتول) اعتیاد به شیشه داشت و مدام خواهرم را آزار می‌داد و کتک می‌زد. این اواخر متوجه شدم که به خواهر کوچکم که چهارماهه باردار است چشم بد دارد و حتی درخواست رابطه شومی هم به او داده است، برای همین تصمیم به این کار گرفتم.»

متهم در ادامه اظهاراتش به قاضی جنایی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: «‌با خواهران و شوهر خواهر کوچکم موضوع را مطرح کردم و بعد از موافقت آن‌ها قرار شد که روز اول نوروز خواهرم(همسر مقتول) و فرزندانش به خانه خواهر دیگرم بروند و خواهر کوچکم با غلامرضا هماهنگ کند و در باغی که متوفی در آن سرایدار بود تنها شوند. به خواهرم گفتم وقتی شرایط مساعد شد پیامکی خالی برایم ارسال کند که همین رمز بین ما بود. وقتی پیامک خواهر کوچکم را دریافت کردم با شوهرش وارد باغ شدیم. غلامرضا با دیدن ما به شدت ترسیده بود. ابتدا دست و پای او را بستیم و من چند ضربه چاقو به او زدم.»

متهم در پاسخ به این سؤال که «ضربات را بیشتر به کدام قسمت بدن مقتول وارد کردی؟» گفت: «‌در آن لحظه خشم سراپایم را گرفته بود و فقط ضربات چاقو را وارد می‌کردم ولی فکر کنم که چند ضربه به ران‌، کتف، سینه و دستش زدم که البته عمقی نبود و بعد پارچه‌ای دور گردنش بستیم. بعد از عملی شدن نقشه‌مان در دقایق بامدادی به همراه شوهرخواهر و خواهر بزرگم مقتول را به وسیله موتورسیکلت به بیابان‌های اطراف واقع در توس ١٩١منتقل و در جوی آبی به آتش کشیدیم.»

مرد جوان به درخواست بازپرس ویژه قتل عمد دادسرا به جزئیات دقیق نحوه انتقال جسد به بیابان اشاره کرد و ادامه داد: «‌شوهر خواهر کوچکم راکب موتور بود و من جنازه مقتول را سوار تَرک موتور کردم و خودم پشت او نشستم و خواهر بزرگترم(همسر مقتول) پشت سرم نشست. بعد از یک مرحله آتش زدن متوفی به باغ برگشتیم و خواهرم خون‌ها را شست و مدارک جرم را پاک کرد. بعد از آن دوباره به همراه خواهرم به سراغ جنازه رفتیم و برای اینکه چیزی از او باقی نماند و شناسایی نشود مجددا او را به آتش کشیدیم.»

متوفی به همسرم سوء‌نیت داشت

شوهر خواهر کوچک متهم که در این جنایت او را همراهی کرده بود پس از پایان اظهارات برادر همسرش به قاضی احمدی‌نژاد گفت:‌ «‌چند سالی بود که غلامرضا با همسرش مشکل داشت و او را آزار و اذیت می‌کرد. او اعتیاد به شیشه داشت و بیشتر اوقات در مقابل بچه‌هایش مواد می‌کشید. چند مرتبه‌ای از زبان همسرم شنیدم که باجناقم همسرش را کتک می‌زند. خیلی ناراحت می‌شدم ولی کاری از دستم بر نمی‌آمد، تا اینکه متوجه شدم این مرد چه قصد شومی به همسر من دارد. اول مطمئن نبودم اما وقتی موضوع را از زبان همسرم شنیدم با برادرش نقشه ریختیم که برای غلامرضا دام پهن کنیم و در فرصتی مناسب درسی به او بدهیم که دیگر فراموش نکند. قرار شد همسرم با غلامرضا در همان باغی که سرایدار بود تنها شوند و وقتی اوضاع مناسب شد موضوع را با ارسال یک پیامک خالی به برادرش اطلاع دهد. به محض دریافت پیامک خالی همسرم، طبق نقشه وارد باغ شدیم. من دست و پای مقتول را بستم و برادر زنم چاقوها را به او زد. بعد از قتل متوفی را با موتور به توس ١٩١بردیم و به آتش کشیدیم. بعد از اینکه مطمئن شدم کار تمام شده، به خانه برگشتم. بعدا متوجه شدم که برادر زنم و همسر مقتول مجددا به سراغ جنازه رفته و او را به آتش کشیده‌ بودند.»

با اتمام اظهارات جنجالی ٢متهم ردیف اول و دوم این پرونده، خاتمه بازسازی صحنه قتل مرد سی‌وپنج ساله از سوی مقام قضایی اعلام شد و این‌گونه بود که تحقیقات یک پرونده جنایی دیگر در مشهد به نتیجه رسید و متهمان هم پس از خاتمه بررسی‌ها با خودرو کارآگاهان پلیس آگاهی به زندان بازگردانده

شدند.

روز یکم فروردین خبر کشف جسد سوخته از سوی ساکنان منطقه توس ١٩١به پلیس اعلام شد و بلافاصله تیمی از مأموران دایره تجسس کلانتری کاظم‌آباد مشهد راهی محل شدند. پس از تأیید خبر واصله موضوع به بازپرس ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه٢ مشهد اعلام شد و تحقیقات میدانی برای کشف سرنخ با دستور قاضی احمدی‌نژاد صادر و تیمی از کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی عهده‌دار رسیدگی به این پرونده شدند.

جسد متوفی به طور کامل سوخته شده و قابل شناسایی نبود اما مأموران با کشف زنجیر بدلی و بخشی از کاپشن رنگی مقتول سرنخی از او به دست آوردند. پیگیری‌های این پرونده ادامه داشت تااینکه یازدهم فروردین مردی سال‌خورده به همراه عروسش پا به پلیس آگاهی گذاشت و خبر فقدان پسرش را اعلام کرد.

این پیرمرد که از شهر زابل به مشهد آمده بود در اظهاراتش گفت که دو روز پیش خبر گم شدن فرزندش را از طریق عروسش شنیده برای همین به مشهد آمده است. با توجه به محدوده اسکان فرد مفقود شده و برابری برخی از مشخصات او با جسد سوخته، پلیس برآن شد تا عکس‌ گردنبند متوفی را نشان مرد سال‌خورده بدهد.

با تأیید پدر سال‌خورده مبنی بر اینکه گردنبد بدلی متعلق به پسر گمشده‌اش است، هویت جسد سوخته برملا شد. مأموران اداره آگاهی پلیس با توجه به حالات و روحیات همسر متوفی که هیچ نگرانی در چهره‌اش نبود با احتمال اینکه در این جنایت نقش داشته است، به دستور مقام قضایی او را بازداشت کردند. زن سی‌ساله در تحقیقات اولیه دست به انکار واقعیت زد اما طولی نکشید که پرده از راز قتل هولناک شوهرش برداشت و گفت که برادر و شوهر خواهر کوچکش، همسرش را کشته‌اند.

زن جوان در اعترافاتش مدعی شد که شوهرش اعتیاد داشته و مدام او را آزار و اذیت می‌کرده است. او در این اواخر متوجه می‌شود که شوهرش قصد شومی نسبت به خواهر کوچکش دارد برای همین موضوع را با برادرش مطرح می‌‌کند و در ادامه این قتل رقم می‌خورد.

به گفته بازپرس جنایی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه٢ مشهد عامل اصلی فوت مقتول طبق نتیجه معاینات پزشکی قانونی خفگی اعلام شده است. علاوه بر این با آثار جراحت با شی‌ء نوک تیز و برنده بر روی اندام جسد سوخته مشخص شد متهم اصلی پرونده چندین ضربه چاقو به بدن مقتول زده است که ٢ضربه وارد شده بر ران و کتف عمقی و مابقی سطحی بوده‌اند.

مهدی قرآنی

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.