معجزه در چهارراه مقدم / آتش نشانان آنچه را که می دیدند باور نمی کردند
حوادث رکنا: نصف شب بود که با صدای آژیر حادثه از خواب بیدار شدیم. به سرعت از خوابگاه به سمت میله فرود دویدیم و بلافاصله سوار خودروهای نجات شدیم. به ما اعلام شد تصادفی در چهارراه مقدم طبرسی رخ داده و فردی درون خودرو گرفتار شده است.
وقتی به محل رسیدیم مشخص شد یک دستگاه کمپرسی ١٠تن حامل خاک از حرم به سمت طلاب در حرکت بوده که پس از ردکردن چراغ قرمز با سواری پیکانی از جهت مقابل برخورد کرده است. خودرو پیکان کاملا زیر کمپرسی کشیده شده و از دو طرف پرس شده بود.
خوشبختانه پیکان تنها یک سرنشین داشت. از طرف جدول خیابان با قیچی هیدرولیک قطعات پیکان مچاله را برش زدیم. لحظاتی بعد اورژانس و عوامل انتظامی رسیدند. یکی از دوستان راننده پیکان موضوع را به خانواده او خبر داد. لحظاتی بعد پدر و مادرش به محل آمدند ولی بعد از دیدن نحوه تصادف Crash هر دو بیهوش شدند و نیروهای اورژانس به مداوای آنها پرداختند.
امکان جابهجایی کمپرسی اصلا وجود نداشت و به همین دلیل دو ساعت تمام زمان برد تا قطعات پیکان را در تاریکی، تکهتکه از زیر کمپرسی بیرون کشیدیم. در آخرین لحظات که به سرنشین خودرو رسیده بودیم خود را برای دیدن هر صحنه دلخراشی آماده کرده بودیم. اما شنیدن صدای راننده به عملیات امیدوارمان کرد. با دلگرمی بیشتری کار را پیش بردیم وقتی به جوان گرفتار پشت فرمان رسیدیم، آنچه را میدیدم باور نمیکردیم. مشخص شد که این راننده جوان سالم است.
او را که بیرون آوردیم اصلا نشانهای از تصادف در کل بدنش نبود، حتی لباسهایش هم پاره نشده بود. هرکس از آنجا رد میشد، گمان میکرد که سرنشینان خودرو حتما کشته شدهاند تا جایی که عابران کلی اسکناس و سکه برای صدقه به اطراف محدوده تصادف ریخته بودند. برای خود ما هم عجیب بود. راننده جوان تنها کمی شوکه شده بود.
پایان این عملیات همزمان شد با مواجهه پسر جوان با والدینش. مادرش او را در آغوش کشیده بود و میگفت: «من تو را بیمه آیه الکرسی کردهام مادر، برای همین، طوری نشدی.»
هرطور به ماجرا نگاه میکردیم بیشتر شبیه معجزه بود تا واقعیت. این صحنه را حتی اگر در فیلمها نیز بسازند، همه آن را حقه سینمایی تلقی میکنند در صورتی که این صحنه را ما به چشم خود دیدیم.
راننده کمپرسی که نگرانی از صورتش میبارید با دیدن راننده جوان که سالم بود، آب به دست و پایش دوید و تازه فهمید که چه خطری از بیخ گوشش گذشته است. او مدام به افسر راهنمایی و رانندگی میگفت که لاستیک ترکانده و قصد نداشته چراغ قرمز را رد کند. اما گوش افسر پلیس Police راهور از این حرفها پر بود و تنها به شواهد اتکا میکرد تا دروغهای راننده
راوی: مجید اسدی، آتشنشان بازنشسته آتشنشانی مشهد
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
زن شوهردار ایرانی با دو مرد افغانی سرو سری شیطانی داشت /شوهر باید کشته می شد
فریب خنده دار دختران زیبا از سوی مرد قوی هیکل + عکس
چینی ها و کره ای ها هم با خودروهایشان از ایران خواهند رفت!
خانم سر آشپز روس حق سکوت گرفت تا راز شیطانی سر مربی آرژانتین را لو ندهد +عکس
کار عجیب پسر کوچولوی گرسنه / او عکس مرغ سوخاری را لیس زد! +عکس
ادعاهای عجیب قاتل ندای 6 ساله مشهدی در دادگاه +عکس
دستگیری عروس خائن به خاطر قتل پدر شوهرش یافت آباد تهران
حمله به یک خانه در تهران به خاطر متلک ناموسی به یک زن + عکس
گفتگو با دکتر دانشی که همسر و 2 فرزندش را در سقوط هواپیمای یاسوج از دست داد + عکس
نوعروس بودم که فهمیدم شوهرم با زن بیوه ای که دوست است به خواستگاری ام آمده بود!
این پدر و پسر وارد ایران شدند تا توریست ها خارجی را به دام بیندازند+ عکس و فیلم گفتگو
آخرین خبر از پرونده «پزشک تبریزی»
ارسال نظر