به گزارش گروه جنایی رکنا، حسین وقتی 37 سال داشت در سیزدهم شهریورماه سال 92 در خانه برادرش در حوالی خیابان ابوذر تهران دست به این قتل Murder زد. او که در زندان Prison درسش را ادامه داده و حرفه‌های مختلفی را آموزش دیده است می‌گوید می‌خواهد بعد از آزادی Freedom از زندان زندگی تازه‌ای را برای برادرزاده‌هایش فراهم کند. گفت‌وگوی این متهم را می‌خوانید.

چقدر درس خوانده‌ای؟

تا کلاس هفتم ، اما در زندان، درسم را ادامه دادم و در زندان در کلاس یازدهم درس می‌خوانم.

اهل کجایی؟

یکی از استان‌های غربی.

شغلت چه بود؟

آن زمان کارگری می‌کردم.

متاهلی؟

بله.

بچه هم داری؟

چند سال قبل یک دختر و پسر داشتم که به‌خاطر عقب‌ماندگی شدید ذهنی و جسمی فوت شدند. حالا یک دختر 11 ساله دارم.

همسر و فرزندت در سال‌هایی که در زندان هستی چطور زندگی می‌کنند؟

از وقتی بازداشت شدم همسر و دخترم را به خانه برادرزنم در شهرستان فرستادم. آنها هر چند ماه یکبار به ملاقاتم می‌آیند.

مشکلت با برادرت چه بود؟

برادرم سال‌ها بود با همسرش اختلاف داشت. شش ماه بود که به اصرار من و خانواده ام همسرش را طلاق داده بود، اما می‌خواست به‌خاطر دو دختر و پسرش به زندگی برگردد و بار دیگر با همسرش زندگی کند و من مخالف این بازگشت بودم.

چرا برای طلاق آنها اصرار داشتید؟

همسر برادرم زن خوبی نبود.به همین خاطر من و مادرم اصرا کردیم تا برادرم همسرش را طلاق دهد. زن برادرم با رفتارهایش آبروی ما را در محل برده بود. بیشتر به خاطر برادرزاده‌هایم اصرار داشتم تا برادرم دوباره با همسرش زندگی نکند.

اگر زن برادرت مشکل داشت چرا برادرت پس از طلاق می‌خواست دوباره با او زندگی کند؟

برادرم معتاد Addicted بود و تعصب نداشت. اما ما خانواده غیرتی هستیم. غیرتمان اجازه نمی‌دهد با چنین زنی زندگی کنیم. برادرم می‌گفت فقط می‌خواهد فرزندانش در کنار مادرشان بزرگ شوند.

اگر جای برادرت بودی چه تصمیم می‌گرفتی؟

هرگز با چنین زنی زندگی نمی‌کردم و در همان سال‌های ابتدای زندگی از او جدا می‌شدم.

چه مدرکی داشتی که همسر برادرت مشکل دارد؟

مدرکی نداشتم.ولی رفتارهای او نشان می‌داد زن خوبی نیست.او هم مانند برادرم معتاد شده بود. همه طلاهایش را ‌فروخت و خرج مواد ‌کرد. او به فکر آینده فرزندانش نبود.

برادرت و همسرش به چه موادی معتاد بودند؟

آنها هر دو به تریاک اعتیاد داشتند.

از ماجرای قتل بگو.

برادرم چند ماه بعد از جدایی از همسرش مدام می‌گفت قصد دارد دوباره با زنش زندگی کند. سعی کردم او را منصرف کنم، اما گوشش بدهکار نبود. تا این‌که آخرین‌بار به خانه برادرم رفتم تا با او صحبت کنم. اما برادرم وقتی مخالفت مرا دید عصبانی شد و به رویم چاقو کشید. من هم چاقوی آشپزخانه را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم.

در آن لحظه برادرزاده‌هایت و مادرشان کجا بودند؟

بچه ها شاهد این دعوا بودند. فریاد می‌کشیدند و گریه می‌کردند. همسر برادرم هم مدتی بود در خانه پدری‌اش زندگی می‌کرد.

چند ضربه چاقو زدی؟

چیز زیادی از درگیری به‌خاطر ندارم. وقتی برادرم غرق خون روی زمین افتاد خودم هم شوکه شده بودم. باورم نمی‌شد باعث مرگ برادرم شده باشم. من واقعا نمی‌خواستم او را بکشم.

سابقه داری؟

نه هیچ سابقه‌ای ندارم.

وقتی حکم قصاص برایت صادر شد چه احساسی داشتی؟

وقتی در دادگاه برادرزاده‌هایم برایم قصاص خواستند انگار زندگی برایم تمام شد. در زندان فقط به آینده فرزندم و برادرزاده‌هایم فکر می‌کردم تا این‌که مادرم از قصاص گذشت.

چطور رضایت مادرت را جلب کردی؟

از سال‌ها پیش ‌که پدرم فوت شد من خرج زندگی مادر پیر و خواهر و برادر معلولم را می‌دادم. اما از وقتی به زندان افتاده بودم مادرم بسختی زندگی خودش و آنها را تامین می‌کرد.

به همین خاطر در زندان بودم که مطلع شدم مادرم به دادسرا رفته و بدون قید و شرط مرا بخشیده است.

بعد از قتل برادرت فرزندانش چطور زندگی‌شان را می‌گذراندند؟

آنها با مادرشان زندگی می‌کنند. در این سال‌ها بارها از زندان با آنها تماس گرفتم اما جواب تلفن‌هایم را نمی‌دادند. من هم به آنها حق می‌دادم. تا این‌که چند ماه قبل مطلع شدم همراه مادرم به دادسرا رفتند و اعلام گذشت کردند.

بعد از آزادی از زندان قصد داری چکار کنی؟

من خودم خانه‌ای را که با برادرم شریکی خریده بودیم به فرزندانش بخشیدم تا آنجا زندگی کنند. می‌خواهم تا زنده‌ام کار کنم و زندگی خوبی برایشان فراهم کنم.
نمی‌خواهم در زندگی سختی بکشند. من با اشتباهم آنها را از نعمت داشتن پدر محروم کردم. به همین خاطر باید جای خالی پدرشان را پر کنم.

در این سال‌ها در زندان چکار می‌کردی؟

من به حرفه‌های مختلف علاقه‌مند بودم. به همین خاطر در هفت رشته معرق، جوشکاری، فلزکاری و... مدرک گرفتم. فکر می‌کنم با حرفه‌هایی که در زندان آموختم بتوانم بعد از آزادی کار مناسبی پیدا کنم تا زندگی همسر و فرزندم، مادر پیر و برادر و خواهر معلول و برادرزاده‌هایم را تامین کنم.

از قتل برادرت پشیمان نیستی؟

بارها خودم را به‌خاطر اشتباهی که مرتکب شدم سرزنش می‌کنم. من در زندگی برادرم بی‌خود دخالت کردم. با این‌کار هم زندگی خودم و زن و بچه‌ام و هم زندگی فرزندان برادرم را تباه کردم.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

اشک های تازه داماد که قاضی دستور انتشار عکس بدون چهره او را داده است + فیلم گفتگو و عکس

این 2 برادر را می شناسید؟ / آنها خیابان گرد تهران بودند! +عکس

شوهر بی حیا و هستی را در وضعیت بدی در خانه دیدم!

6 زن درخانه فساد با مردان عراقی در وضعیت بد دستگیر شدند/در آبادان رخ داد

نقشه شیطانی معلم خصوصی برای دانش آموز خوش تیپ + عکس

زن ایرانی کودک زنده به گورشده را در تپه های لوس آنجلس نجات داد! + عکس

اقدم غیر انسانی پزشک برای سقط جنین دوست دختر حامله اش / اسکندر دستگیر شد + عکس

دعوای عجیب 2 دختر دبیرستانی و مادرانشان در آبادان / کتک کاری در خیابان رخ داد

هویت همسر بن سلمان لو رفت / او هم یک شاهزاده عربی است! + عکس بدون حجاب

آبپاش شهرداری این جوان را هنگام کثافتکاری پشت شمشادها غافلگیر کرد! + فیلم

نقش یک دختر فومنی در یک فیلم مردم رشت را به خیابان ریخت!

معمای قتل های سریالی حل نشده 6 دختر / این دختران قربانی نیت شوم شدند + عکس