زن 26 ساله ای که رابطه قبل از ازدواج، زندگی اش را در آستانه نابودی قرار داده بود درحالی که بیان می کرد دیگر نمی خواهم محبت های همسرم را با خیانت Cheat پاسخ بدهم، گفت: در مقطع دبیرستان تحصیل می کردم که روزی در خیابان با «سیاوش» آشنا شدم. آن روزها آن قدر در هیجانات و احساسات دوران جوانی غرق بودم که سیاوش را شاهزاده رویاهایم می پنداشتم، تصمیم داشتم به هر طریق ممکن با او ازدواج کنم و به قول معروف هیچ چیز نباید مانع رسیدن ما به یکدیگر می شد. وقتی با مخالفت خانواده هایمان روبه رو شدیم تصمیم به فرار Escape گرفتیم تا آن ها را به چالش بکشانیم چرا که معتقد بودند روابط قبل از ازدواج زودگذر است و دوامی نخواهد داشت.

در همین حال، ما به شهرهای شمالی کشور گریختیم تا با ازدواج ما موافقت کنند و پس از آن به واسطه یکی از بستگان و با وعده ازدواج من و سیاوش چند روز بعد به منزل بازگشتیم. اما پدرم آن قدر مرا کتک زد که راهی بیمارستان شدم. خانواده سیاوش نیز مرا دختری خیابانی می دانستند و راضی به این ازدواج نبودند. از آن روز به بعد پدرم تلفن همراهم را گرفت و رفت و آمدهایم به بیرون جز با مادرم امکان پذیر نبود ولی من از طریق دختر همسایه با سیاوش رابطه تلفنی داشتم. دو ماه بعد از این ماجرا امیر به خواستگاری ام آمد. او جوانی خوش چهره و مهربان بود و در یکی از کشورهای زیارتی مدیریت یک هتل را به عهده داشت. اگرچه او جوانی بسیار شایسته و با ادب بود اما من به سیاوش دل باخته بودم.

با آن که سیاوش جوانی بیکار و با تحصیلات ابتدایی بود ولی من از سر غرور و لجبازی خودم را عاشق او نشان می دادم. در شب خواستگاری رابطه قبل از ازدواجم را با امیر مطرح کردم و به او گفتم فرد دیگری را دوست دارم ولی او با مهربانی خاصی گفت: من به گذشته کاری ندارم. بالاخره در تنگنای انتخاب بودم تا این که مراسم عقدکنان من و امیر برگزار شد. او به من عشق می ورزید و به هر بهانه ای برایم هدیه ای می خرید. اما من عشقی دروغین را باور کرده بودم و محبت های همسرم را نمی دیدم. در یک سفر کاری به همراه امیر به خارج از کشور رفتم اما درمدت یک سال که در خارج از کشور بودیم باز هم در فضای مجازی با سیاوش ارتباط پنهانی داشتم و وقتی به مشهد بازگشتیم چند بار به دور از چشم همسرم به ملاقات سیاوش رفتم.

رابطه من با همسرم هر روز سردتر می‌شد و سیاوش تحریکم می کرد که از او طلاق بگیرم ولی من از ترس آبرویم نمی توانستم چنین کاری بکنم. در همین روزها بود که خبر بارداری ام موجی از شادی در خانواده همسرم به راه انداخت ولی مدتی بعد به طور ناگهانی فرزندم سقط شد. آن جا بود که فهمیدم فقط همسرم در روزهای تلخ و سخت زندگی با همه بی مهری هایی که به او می کردم، کنارم است در حالی که ...

امروز دیگر نمی خواهم به رابطه ای بیندیشم که سال های جوانی ام را به تباهی کشاند چرا که «امیر» همان شاهزاده رویاهایی بود که من او را نمی دیدم و ... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

تلگرام کاپیتان فولاد پس از سقوط هواپیما آنلاین شد!؟

گفت و گو با خانواده های مسافران هواپیمای تهران - یاسوج / دخترم را بوسیدم و راهی بهشت کردم + عکس

آزار و اذیت وحشیانه زینب 7 ساله / علی فیلم های کثیف تماشا می کردم و ..!

زنی که در زندان مرد شد! +عکس

آخرین درخواست خلبان فولاد از برج مراقبت فرودگاه یاسوج / امید به زنده ماندن مسافران

دستگیری زنی که داماد شد! + عکس

این مسافر تنها بازمانده هواپیمای مرگ است/گفت و گو با مردی که باور ندارد..!

عکس مسافران و کادرپروازی هواپیمای آسمان / قبل از سقوط چه کسی هواپیما را دید؟ + تصاویر

فوری / موبایل یکی از سرنشینان هواپیمای سقوط کرده روشن است!

صحنه سقوط هواپیماى اى تى آر ٧٢ از دوربین یک خودرو + فیلم

مرد اردبیلی آخرین عکس سلفی را در پرواز تهران-یاسوج برای همسرش ارسال کرد! +عکس

عاقبت شوم صدف طاهریان بعد از خروج از کشور و..! +عکس

سگ های زنده یاب در محل سقوط هواپیما مرگ/ جستجو متوقف شد

این مسافر تنها بازمانده هواپیمای مرگ است/گفت و گو با مردی که باور ندارد..!

اولین گزارش خبرنگار اعزامی رکنا به محل سقوط هواپیما/هیچ اثری از هواپیما نیست! + فیلم و تصاویر

آخرین سلفی یک مسافر در زمان سوار شدن بر هواپیما مرگ تهران - یاسوج +عکس

 

وبگردی