درامتدادتاریکی
وقتی کاوه فهمید باردار شده ام آنقدر مرا زد تا سقط کردم
رکنا: وقتی به گذشته ام می نگرم و آرزوهایم را در ذهنم مرور می کنم تازه می فهمم که چقدر انسان بدبختی شده ام همه آن غرورها شکسته و آرزوهایم به باد فنا رفته است نمی دانم بزرگ ترین اشتباه زندگی ام را چه موقع مرتکب شدم که اکنون حتی نمی توانم صاحب فرزند شوم و ...
زن 29 ساله در حالی که چادرش را به روی صورت می گرفت تا ماجرای اشک هایش همچنان پنهان بماند بغض در گلو مانده اش را فرو خورد و در تشریح دلیل شکایت از همسرش به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری شهید رجایی مشهد گفت: پدر و مادرم وضعیت مالی مناسبی نداشتند و ما در حاشیه شهر مشهد زندگی می کردیم با وجود این سعی می کردم به تحصیلاتم ادامه بدهم از این رو مسیر زیادی را تا مدرسه پیاده می رفتم تا کرایه اتوبوس ندهم و تلاش می کردم که هزینه های اضافی نداشته باشم بدین ترتیب تا پایان مقطع متوسطه درس خواندم. اما دیگر حتی به رویای دانشگاه هم فکر نکردم چرا که با شرایط خانوادگی ما رفتن به دانشگاه امکان پذیر نبود.
به همین دلیل در خانه ماندم تا آن که «کاوه» به خواستگاری ام آمد. با آن که جوانی بیکار بود و خانواده اش نیز همانند ما وضعیت مالی خوبی نداشتند من به اصرار خانواده ام به عقد او درآمدم چرا که پدر و مادرم می گفتند همین که ازدواج کنی و به خانه بخت بروی بهتر از آن است که در خانه بمانی و سربار ما باشی!
دیگر چاره ای نداشتم ولی باز هم آرزوی داشتن فرزند و دیدن لبخند و گریه های او در منزل، مرا به این ازدواج امیدوار می کرد این گونه بود که من با رویاها و آرزوهای شیرین پا به خانه کاوه گذاشتم اما از همان روزهای آغازین زندگی مشترک اعمال و رفتار بی شرمانه همسرم شروع شد.
او نه تنها بیکار بود و هیچ اهمیتی به خانه و زندگی نمی داد بلکه هر وقت برای تامین هزینه های زندگی دچار مشکل می شد مرا زیر مشت و لگد می گرفت و به شدت کتک می زد اگرچه از این رفتارهایش عذاب می کشیدم اما زجرآورتر آن بود که او به اجبار داروهای ضدبارداری به من می داد تا صاحب فرزند نشوم.
کاوه می گفت وقتی نمی تواند مخارج خودش را تامین کند چگونه هزینه های سنگین یک فرزند را بپردازد؟! این حرف های او چون پتکی آهنین بر سرم فرود می آمد چرا که من دوست داشتم مادر شوم و لذت و شیرینی داشتن کودکی زیبا را بچشم. با این حال این موضوع را نیز تحمل می کردم تا تار و پودهای این زندگی نخ نما از هم نگسلد تا این که روزی به خاطر حالت تهوع های شدید نزد پزشک Doctor رفتم نتیجه معاینات و آزمایش ها نشان می داد که باردار هستم از سویی خوشحال بودم و از سوی دیگر می ترسیدم موضوع را به همسرم اطلاع بدهم. حدود دو هفته بعد به ناچار ماجرای بارداری ام را با کاوه در میان گذاشتم او که از شنیدن این موضوع به شدت آشفته بود مرا محکم روی زمین انداخت و کاری کرد تا فرزندم را سقط کنم از آن چه می دیدم وحشت زده و شرمگین شدم و به کلانتری آمدم تا ... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
تجاوز به دختر 10 ساله در اتاقک نگهبانی یک پارک در تهران
عروس باردار داماد بی خیال را کشت / نامزد بودیم که این اتفاق افتاد و ..! + عکس
هانیه، قهرمان 14 ساله شب زلزله کرمانشاه + عکس
رفت و آمدهای تبهکار 23 ساله به خانه مجردی زن صیغه اش / او در کمین پلیس افتاد
شکایت یک زن از جراح به خاطر اتفاقی عجیبی که در اتاق عمل افتاد!
اعتراف تلخ عروس و داماد 19 ساله در کاشمر
عاملان شهادت مأمور پلیس اصفهان در ملأ عام اعدام شدند
راز تلخ جسد قطعه قطعه شده پسر جوان در میاندوآب
38 کشته و مجروح در تصادف اتوبوس اردوی دانش آموزان دختر / اسامی فوتی ها + فیلم و عکس
قتل زن جوان در وسط دریا / او به همراه شوهر و دوکودکش سوار قایق بودند که..! + عکس
سلفی مرگ 8جوان + عکس
مصطفی داخل ماشین به من تجاوز کرد و من سر او را داخل ماشین بریدم!+ عکس
احتمال زلزله تهران قوی تر از همیشه /دپوی دارویی و تجهیزاتی برای زلزله احتمالی تهران
پشت پرده های سیاه از زندگی قاتل ستایش قریشی + عکس
به همسرم چه بگویم ! به ارتباط های شیطانی معتاد شده ام!
وداع با کوهنوردان / هنوز مرگ علیرضا را باور نداریم + عکس
آخرین دفاع تاجر خودروهای خارجی به قتل نیم میلیارد تومانی! + عکس
این مرد پر سر و صدا را می شناسید؟ / او مجرم کاربلدی بود + عکس
ارسال نظر