قاتل بنیتا در آخرین تحقیق ؛ به کلانتری خاتون آباد رها شدن ماشین و بچه را گفته بود اما ...

صبح دیروز محمد 27 ساله و مهدی 36 ساله عاملان قتل Murder بنیتا هشت ماهه برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. دو متهم که معتاد Addicted به مخدر شیشه هستند، ساعت 11 و 30 دقیقه روز پنج‌شنبه 29 تیرماه در مسیر خرید شیشه در پارک خلیج‌فارس مشیریه خودروی پرایدی را که بنیتا داخلش بود،‌سرقت می‌کنند.

محمد با خودروی سرقتی راهی پاکدشت و مهدی هم با خودروی شخصی‌اش به او ملحق می‌شود. محمد خودرو را همراه بنیتای هشت ماهه در خیابان رها می‌کند تا اینکه شش روز بعد همزمان با دستگیری متهمان، جسد بی‌جان نوزاد داخل خودرو کشف می‌شود. دو متهم پس از تأیید سلامتی روحی - روانی‌شان از سوی پزشکی قانونی، صبح دیروز مقابل بازپرس جنایی به جرم Crime خود اقرار کردند. متهمان پس از بازجویی به دستور قاضی آرش سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.

گفت‌وگو با متهمان

محمد به گفته خودش 13 سال است که مواد مخدر Drugs مصرف می‌کند. چند روز بعد از حادثه Incident برای رفتن به عروسی یکی از دوستانش موهایش را ‌هایلایت می‌کند، اما اصلاً به فکر طفل معصومی نیست که در گرمای هوا داخل خودروی در بسته‌ای رها کرده است. وی مدعی است شیشه زندگی‌اش را نابود کرده و الان هم آماده قصاص است و دوست دارد هر چه زودتر اعدام execution شود.

چند بار به زندان Prison رفتی‌؟

من پنج بار به اتهام سرقت، فروش مواد مخدر، درگیری و غیره به زندان رفته‌ام.

اولین و آخرین بار به چه جرمی و چه مدت در زندان بودی‌؟

من اولین‌بار در سال 88 دستگیر و راهی زندان و آخرین‌بار هم در سال 94 به جرم سرقت Stealing دستگیر شدم و 130 شاکی داشتم. 17 ماه در زندان بودم تا اینکه دی ماه سال قبل سند خانه پدری ام را به عنوان وثیقه گذاشتم و آزاد شدم.

پس از آزادی دوباره شروع به سرقت کردی‌؟

بله، من در این مدت حدود 40 فقره سرقت کردم.

چرا‌؟

من معتاد به شیشه‌ام و شیشه زندگی‌ام را نابود کرد. برای هزینه مواد‌مخدر، سرقت لوازم داخل خودرو می‌کردم.

چقدر از هر سرقت گیرت می‌آمد‌؟

معمولاً 100 تا 120 هزار تومان

چند کلاس سواد داری‌؟

تا سوم راهنمایی درس خواندم و بعد از آن در مکانیکی موتورسازی شروع به کار کردم و موتور‌ساز شدم.

موتور‌سازی درآمد نداشت‌؟

درآمد داشت، اما زمانی که معتاد به شیشه شدم، موتورسازی را رها کردم.

درباره حادثه قتل بنیتا توضیح بده؟

آن روز مهدی گفت یکی از دوستانش در پارک مواد می‌فروشد و از من خواست تا با هم برای خرید مواد به پارک برویم. نزدیک پارک مهدی خودروی روشن را دید و مرا وسوسه کرد و من هم سرقت کردم. 500 متر آن‌طرف‌تر متوجه بچه داخل خودرو شدم، اما به راهم ادامه دادم. در پاکدشت دو نفری لوازم خودرو را سرقت کردیم و بعد من خودرو را کنار خیابانی رها کردم.

مهدی مدعی است که بچه خواب بوده و بعد که فهمیده به تو گفته بچه را به خانواده‌اش برگردان‌؟

دروغ می‌گوید. هنگامی که رادیو و ضبط و باندهای خودرو را باز می‌کردیم، بچه گریه می‌کرد و مهدی هم عکس‌العملی نشان نداد. اگر راست می‌گوید چرا خودش بچه را برنگرداند.

چرا شما بچه را مثلاً کنار مسجد یا محل عبور رهگذران رها نکردی‌؟

من آن روز اصلاً فکرم به جایی نمی‌رسید، اما باز هم خودرو را نزدیک مغازه ابزار‌فروشی رها کردم و احتمال دادم کسی متوجه بچه داخل خودرو شود.

ابزار‌فروشی چند ماهی تعطیل بود، خبر‌نداشتی‌؟

نه.

خود شما در آن گرمای هوا چقدر می‌توانی داخل خودرویی که شیشه‌های آن بسته است، دوام بیاری‌؟

[سرش را پایین می‌اندازد و سکوت می‌کند.]

پس از حادثه از طریق شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام Telegram متوجه موضوع نشدی‌؟

نه. همسرم احتمال دارد متوجه شده باشد. شاید هم به من گفته، اما من متوجه نشده‌ام.

همسر داری‌؟

بله. زن صیغه‌ای دارم. او معتاد است و از مشتریان من بود که بعد از آزادی از زندان او را صیغه کردم.

پس از حادثه اصلاً تصمیم نگرفتی به خودرو سر بزنی‌؟

می‌ترسیدم، به همین دلیل به خودرو سر نزدم.

الان چه احساسی داری‌؟

پشیمان هستم و دوست دارم زمان به عقب برگردد و آن طفل معصوم را به آغوش پدر و مادرش برگردانم، اما می‌دانم که غیر ممکن است.

حرف آخر‌؟

من فکر نمی‌کردم یک سرقت اینقدر جنجالی شود. الان این حادثه باعث سرافکندگی خانواده من شده و حق من قصاص است و دوست دارم هر چه زودتر اعدام شوم.

***

مهدی متأهل و صاحب دو فرزند است. وی مدعی است که در مرگ بنیتای هشت ماهه بی‌تقصیر است و عصر همان روز حادثه به کلانتری خاتون‌آباد پاکدشت رفته و موضوع سرقت خودروی پراید و نوزاد هشت ماهه را به پلیس خبر داده است.

متأهلی‌؟

بله. یک پسر دو ساله و یک دختر 9 ساله دارم.

شغلت چیست‌؟

بنگاه املاک کار می‌کردم.

تا الان فرزندانت را داخل خودروی در بسته در گرمای تابستان رها کرده‌ای‌؟

[سکوت می‌کند.]

سکوت نکن جواب بده‌؟

نه. من خودم پدرم به همین دلیل بعد از حادثه موضوع را به پلیس خبر دادم.

چه موقع به پلیس خبر دادی‌؟

آن روز پس از سرقت لوازم خودرو من به محمد گفتم آژانس بگیرد و نوزاد را به خانواده‌اش برگرداند یا در مکانی رها کند، او هم قبول کرد، اما باز هم دلم آرام نگرفت و غروب همان روز به کلانتری خاتون‌آباد پاکدشت رفتم و به مأمور کلانتری گفتم که یکی از بچه‌های محل ما به نام محمد خودروی پرایدی را همراه نوزاد دختری از مشیریه سرقت کرده است. به مأمور گفتم که محمد شیشه‌ای است و مأمور هم به من گفت پیگیری می‌کنیم.

 

چرا شما دوباره پیگیری نکردید‌؟

من بعد از حادثه اصلاً محمد را ندیدم تا اینکه پنج روز بعد وقتی در تلگرام عکس بنیتا را دیدم که اعلام مفقودی شده بود، موضوع را به یکی از دوستان توضیح دادم و گفتم که من و محمد خودرو و بنیتا را سرقت کردیم و قرار بود محمد بنیتا را به خانواده‌اش برگرداند. من ترسیده بودم و از دوستم خواستم پیگیری کند که او هم به مأموران خبر داده بود و من دستگیر شدم.

یعنی شما یکبار حضوری به کلانتری خبر دادی و یک بار هم از طریق دوستت به پلیس خبر دادی‌؟

بله.

حرف آخر‌؟

پشیمان هستم و حرف دیگری برای گفتن ندارم. بهترین قیمت های اجاره و فروش مسکن را اینجا ببینید / مشاوره رایگان

جوان