اواخر پاییز 93 پلیس Police راهور در حال گشت زنی در جاده چالوس بود که با پیکر نیمه جان یک مرد روبه رو شد که کارت شناسایی همراهش نشان می داد وی احسان 40 ساله نام دارد. او که دچار مسمومیت شدید شده بود به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.

وی پس از بهبودی گفت: در ایستگاه های مترو دست فروش بودم تا با یک مرد جوان به نام عزیز آشنا شدم. او می گفت لیدر تور است و مسافران را از عراق برای گردش به ایران می آورد. او خودش به من پیشنهاد داد تا کار مناسبی برایم پیدا کند.

می ادامه داد: من چندبار با عزیز به هتل رفتم و برای مسافران عراقی اتاق رزرو کردیم.

آخرین بار عزیز گفت: چون مطلع شده قرار است قیمت دلار بالا برود بهتر است مقداری دلار بخرد من هم پنج هزار دلار خریدم اما او وسوسم کرد 2 میلیون تومان هم از دوستانم فرض بگیرم و دلار بخرم من بعد از خرید دلار دنبال غزیز رفتم. قرار بود باهم به جاده چالوس برویم او در بین راه آب میوه تارف کرد اما بعد از خوردن آب میوه بی هوش شدم و زمانی که به هوش آمدم در بیمارستان بودم.

با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد، عزیز ردیابی و دستگیر شد.

وی در شعبه یازدهم دادگاه کیفری پای میز محاکمه ایستاد ام منکر آدم ربایی شد و گفت: من در ایستگاه مترو با موبایل صحبت می کردم و احسان حرف های من را شنید و از من خواست برای او یک کار مناسب پیدا کنم. من لیدر تور نیستم و احسان را فریب دادم و به خاطر وسوسه، دلار های او را دزدیم ولی حالا می گویم پشیمانم.

وی از قضات دادگاه مهلت خواست تا ظرف یک هفته رضایت شاکی را جلب کند.

هیت قاضی Judge درخواست متهم را پذیرفت و ادامه دادگاه را به هفته آینده موکول کرد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی