گروه حوادث Accidents رکنا: زن جوان سر و وضع به هم ریخته‌ای داشت. مأموران او را دریکی ازبوستان‌ها پیدا کرده بودند. نگاهش را از همه می‌دزدید. او را  به سمت صندلی هدایت کردم. کمی با اوحرف زدم تا بالاخره آرام شد. لحظاتی به سکوت گذشت تا اینکه لب به سخن بازکرد وگفت: «از روزی که دیپلم‌ام را گرفتم انگار هیچ مشکلی برای خانواده به جز ازدواج من وجود نداشت. هر از گاهی مادرم از پسرانی می‌گفت که همسایه‌ها معرفی می‌کردند اما من هیچ کدامشان را دوست نداشتم. تا اینکه پسر عمویم به خواستگاری‌ام آمد. اکبر 10 سال از من بزرگتر بود. از ادب و اخلاق چیزی کم نداشت اما من هیچ علاقه‌ای به او نداشتم. خانواده‌ام معتقد بودند علاقه در زندگی ایجاد می‌شود و من نباید لگد به بخت خودم بزنم.و.... دست آخر هم آنها کار خودشان را کردند و بدون اینکه احساس و نظر من برایشان اهمیتی داشته باشد مقدمات عقد من و اکبر را فراهم کردند.سرانجام با پاهای لرزان پای سفره عقد نشستم. حال آنکه همه آینده‌ام را تباه شده می‌دیدم.روزعقد اخم کرده بودم و نمی‌خواستم با کسی حرف بزنم. اما وقتی عاقد برای بار سوم خطبه را خواند فقط چشم غره پدر و برافروختگی صورتش را دیدم و فقط از ترس «بله» را گفتم.
مدت زیادی از عقدمان نگذشته بود که مقدمات عروسی مان هم فراهم شد و زیر یک سقف رفتیم. اکبر مرد بسیار خوبی بود. به خاطر علاقه‌ای که به من داشت هرگز خلاف میلم عمل نمی‌کرد. هر چه می‌خواستم برایم مهیا بود و خانواده عمویم هم محبت زیادی به من داشتند. با همه اینها نمی‌توانستم دوستش داشته باشم. همه فکرم این بود که بهانه‌ای پیدا کنم تا بتوانم از او جدا شوم. بارها هم قهر کردم و به خانه پدرم رفتم اما او هر بار با دسته گل و هدیه می‌آمد و پدرم هم مرا راهی خانه می‌کرد.»
شیما همانطورکه روسری‌اش را مرتب کرد با صدایی گرفته ادامه داد: «دیگر تقدیرم را پذیرفته بودم. تا اینکه یک روز در پارک با پسر جوانی آشنا شدم. ساسان همسن و سال خودم بود. او جوانی شاد و شوخ طبع بود و خیلی زود مرا دلبسته خودش کرد. فکر می‌کردم خصوصیات او خیلی نزدیک به من است. خوشبختی ای را که با همسرم نداشتم در کنار او به خوبی حس می‌کردم. چند ماهی از ارتباط ما گذشته بود که ساسان پیشنهاد کرد از خانه فرار Escape کنیم و جایی برویم که هیچکس دستش به ما نرسد. اول راضی به این کار نشدم اما او آنقدر اصرار کرد و وعده و وعید داد که خام حرف هایش شدم.قول و قرار مان را گذاشتیم. هیجان زیادی داشتم اما تصمیم‌ام را گرفته بودم. آن روز به محض اینکه اکبر سر کار رفت من هم وسایلم را جمع کردم و طلا و جواهراتم را برداشتم و سرقرار رفتم.
ساسان منتظرم بود. به سرعت سوار شدم و ساعتی بعد از شهر خارج شدیم. چند روز بعد در شهرهای مختلف گشت و گذار کردیم. دیگر باید جایی برای زندگی پیدا می‌کردیم که ساسان پیشنهادی داد. او معتقد بود ما تا ابد نمی‌توانیم از همه فرار کنیم. بهتر است من به خانه برگردم و با یک دعوای صوری از اکبر طلاق بگیرم و بعد او به خواستگاری‌ام بیاید.ازآنجا که فکرمی کردم حرف هایش منطقی است پذیرفتم. به شهر برگشتیم و در یکی از خیابان‌ها ازماشین پیاده شدم. غرق در خیالات خودم بودم که ناگهان فهمیدم کیسه طلا و جواهرات وپول هایم را در خودروی ساسان جا گذاشته ام. با او تماس گرفتم اما جواب نداد. فکر کردم شاید متوجه نشده است.
بارها و بارها تماس گرفتم اما پاسخی نشنیدم. آنقدر زنگ زدم تا شارژ تلفن همراهم تمام شد. نمی‌خواستم باور کنم اما باید باورمی کردم کلاه بزرگی سرم رفته بود. با دست خودم تیشه به ریشه زندگی‌ام زده بودم. با یک ندانم کاری؛ آبرویم، زندگی‌ام و... را باخته بودم. دیگر روی برگشتن به خانه را هم نداشتم. به همین دلیل آواره پارک‌ها شدم. چند روزی کارتن خوابی کردم تا اینکه توسط مأموران دستگیر شدم.حالا هم شوهرم مرا نمی‌خواهد و...»

نگاه کارشناس
کارشناس مرکز مشاوره «آرامش» وابسته به پلیس Police اصفهان گفت: «ازدواج اجباری از جمله مسائلی است که به بروز آسیب‌های اجتماعی در جامعه دامن می‌زند و باعث می‌شود افرادی که  ناخواسته و از سر اجبار و تحمیل با یکدیگر ازدواج می‌کنند در آینده هر کدام به راه خود رفته و نتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. سرانجام این گونه ازدواج‌ها نیزیا به خیانت Cheat کشیده می‌شود، یا طلاق و کینه توزی و خشونت. می‌توان گفت آتشی که والدین با تحمیل این  ازدواج‌های اجباری در زندگی فرزندانشان برافروخته‌اند دامان خودشان را می‌گیرد. همه می‌دانیم که هر کسی در زندگی وقتی تصمیم به ازدواج می‌گیرد تصویر از یک زندگی پایدار را در ذهن خود دارد اما نکته‌ای که باید مد نظر قرار دهیم این است که در تشکیل خانواده آیا همه چرخه‌های جهت دهنده و هموار کننده این امر مقدس خوب عمل می‌کند؟
والدین باید برای علائق و خواسته‌های فرزندانشان توجه و اهمیت قائل باشند و پیش از ازدواج شرایطی را فراهم کنند که فرزندانشان فقط برای پر کردن خلأ عاطفی به فکر تشکیل خانواده نباشند.
توصیه ما به خانواده‌ها این است که به عنوان والدین و مؤثرترین افراد در آینده فرزندان خود مسیر را برای انتخاب‌های آنها هموار کنیم و عملکردی در خانواده داشته باشیم تا فرزندان کیفیت هرچیزی را به ظاهر آن ترجیح دهند و بتوانند در سخت‌ترین شرایط بهترین تصمیم را بگیرند.»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:

قتل در باشگاه بیلیارد میدان رازی تهران+ عکس

پرماجرا شدن یک تصادف ساده در اصفهان/ راننده عصبانی پلیس را زیر گرفت و ...

تجاوز 5 جوان به دختر نوجوان در برابر چشمان نامزدش در آبادان + عکس

دختر خاله ام می خواهد از ارتباط های من با همکارانم به شوهرم بگوید و ...

اسیدپاشی به پسر 19 ساله درنیمه شب چهار شنبه تهران + عکس

سقوط وحشتناک کودک ۵ ساله از تراس خانه در گرگان

راز ارتباط زن شوهردار با شایان در حاشیه قتل نگبهان یک موسسه خیریه لو رفت + عکس

عهد زشتی که زن و شوهر جوان از شب عروسی بستند!

مرگ زن باردار با نیش عقرب در کرمان / این زن به بیمارستان شهر انتقال یافت ولی ...

راننده عصبانی پسر 17 ساله را در خیابان نواب زیر گرفت و کشت + عکس

قتل در خیابان یک طرفه! + عکس

قتل ناموسی در بلوار ابوذر تهران

بلای وحشتناکی که در شمال بر سر فاطمه 23 ساله آمد

درگیری گسترده در شهرک مهدیه / نیروهای چند کلانتری به محل اعزام شدند + عکس

خبری جدید از دادگاه پرونده پزشک تبریزی

 

وبگردی