خداحافظی تلخ زن اعدامی با نوزادش در مشهد

گروه حوادث Accidents رکنا، دختر کوچک به چشمان مادرش خیره شده بود و چشم از نگاه مادر بر نمی داشت. حس غریبی بود، باد سرد زمستانی صورت شهر را مثل گونه های دخترک سرخ کرده بود.
دختر کوچولو از یک ماهگی همراه مادرش پشت میله های زندان Prison روزها و شب های دلتنگی را تجربه کرده است. اما آن روز قرار بود خاطره تلخ دیگری در دفتر زندگی این مادر و دختر ثبت شود.
کودک هراسان به اطراف می نگریست. با دیدن ماموران و چند نفر دیگر احساس غریبی می کرد، خودش را در آغوش مادر پناه داد و انگار دوست نداشت از او جدا شود.
سرش را روی قفسه سینه مادر گذاشت، چشم های معصوم خود را بست و به خواب ناز فرو رفت. سینه اش بدجور خز خز می کرد و تب چهره اش را برافروخته کرده بود.
خانواده زن جوان آمده بودند کودک را از مادر زندانی تحویل بگیرند و برای درمانش کاری کنند تا مبادا خدای نکرده برای او هم که یک یادگاری است اتفاقی بیفتد.
طفل معصوم نمی دانست تا دقایقی دیگر برای همیشه از مادر جدا خواهد شد و پا به خانه ای خواهد گذاشت که پنج خواهر و برادر قد و نیم قد منتظرش هستند و زندگی جدیدی را باید همراه آن ها در فراغ دردناک مادر سپری کند.
کودک پس از انجام کارهای قانونی با هماهنگی ماموران زندان و کلانتری 29 مشهد، در حالی که خواب بود، به مادربزرگش تحویل داده شد.
شاید او وقتی از خواب بیدار شود، تصور کند آنچه در گذشته از احساس عشق مادری درک کرده ، خواب و رویایی بیشتر نبوده است؛ تصویر خوشی که باید تا آخر عمر آن را در ذهن خود نگه دارد و هر روز از خود بپرسد چرا مادرم چنین کار شومی را با سرنوشت ما کرد؟
زن 27 ساله چندی قبل در حالی که نوزاد یک ماهه ای در آغوش داشت و محموله مواد مخدر Drugs با خود حمل می کرد، پس از طی مسیر طولانی از استان سیستان و بلوچستان، در حوالی مشهد دستگیر شد. متهم که برای اولین بار مرتکب چنین خطایی نشده بود، همراه نوزاد به زندان افتاد.
او و فرزندش روزهای سخت و شب های دلگیری را پشت میله های زندان سپری کردند. زن جوان هم اکنون زیر تیغ است و می داند تا چند ماه دیگر بیشتر زنده نخواهد بود و دیگر نمی تواند روی زیبای کودک خود را ببیند.
او که مادر 6 فرزند است و برای بچه هایش ابراز نگرانی و دلتنگی می کند، با حمل این محموله سنگین مواد مخدر صنعتی(شیشه) جان صدها جوان و فرزندان خانواده های دل نگران را به خطر می انداخت؛ اما پول بادآورده ای که کسب آن برای یک یا دوبار او و شوهرش را قانع نمی کرد تا دست از این کج روی و خطای بزرگ بکشند، سرنوشت و زندگی دیگران را به بازی گرفته بود.
اما آخر و عاقبت کسب پول نامشروع و به خطر انداختن سرنوشت دیگران، فرجامی جز دامن گیر شدن آه و ناله مادران و پدران افراد فریب خورده و جوانان غافل و نابود شدن سرنوشت خود قاچاقچیان و خانواده آنها نخواهد داشت.
زن 27 ساله شب های وحشتناکی را سپری می کند. تنها مونس و همدمش، دیوارهای خاکستری قفس زندان و میله های سرد بند حبسش است. ثانیه ها سپری می شوند و او هر لحظه زندگی اش را با حسرت و آه و اندوه پشت سر می گذارد و هیچ حسی به آینده ندارد.
زن جوان در پاسخ به این سوال که چرا مرتکب چنین خطای نابخشودنی شده ای و آیا به سرنوشت بچه هایت و همچنین عاقبت کسانی که با مواد مخدر مرگبار صنعتی به نابودی و تباهی می کشاندی، فکر نمی کردی؟
سرش را پایین انداخته و جز اشک و اندوه پاسخی نداشت که بدهد و فقط می گفت: هیچوقت فکر نمی کردم به چنین سرنوشت شومی دچار شوم.
زن 27 ساله در حالی که پشیمانی و ندامت از روزهای تاریک گذشته در چهره اش موج می زد، در گفت و گویی کوتاه به خبرنگار رکنا گفت: پانزده ساله بودم که ازدواج کردم. مثل هر دختری هزاران امید و آرزو برای آینده ام داشتم. تصور می کردم که من با همه سن و سالانم فرق می کنم، با سلیقه ترین زن هستم و می توانم زندگی خوب و رویایی را برای آینده ام بسازم. اما در این میان هق هق گریه امانش نمی دهد و چند دقیقه طول می کشد تا دوباره لب بگشاید.
او ادامه داد: اما تمام آرزوهای قشنگم سوخت و خاکستر شد. شوهرم خلافکار بود و قاچاق Contraband فروشی می کرد. او از من خواست در کار قاچاق مواد مخدر  کمکش کنم. می گفت چون یک زن هستم، کسی به من شک نمی کند. ششمین فرزندم را که به دنبا آوردم، یک ماه بعد از زایمان، همسرم از من خواست محموله شیشه را با نوزادم به مشهد ببرم. دست به کار شدم و با طفل بی گناهم راه افتادیم؛ اما فارغ ار آنچه در انتظارمان است، این بار به مقصد نرسیده و دستگیر شدیم.
بی تابی برای فرزندان دوباره قرارش را می گیرد و پس از گریه طولانی که در لابه لای آن نام تک تک فرزندانش را صدا می زند، چشمان خشک از اشکش را به من می دوزد و می گوید: چون نوزاد شیرخوار داشتم، با بچه به زندان رفتم. این اواخر بچه مریض شد و حالش خراب شده، نگرانش بودم به مادر پیرم زنگ زدم تا بیاید و او را ببرد و دوا و درمان کند. حالا مانده ام بدون فرزندانم این چند صبا را چطور بگذرانم.
کابوس مرگ، اجازه نمی دهد پلک روی هم بگذارم و یک لحظه خواب راحت داشته باشم. واقعا راست می گویند که پول حرام و نامشروع تا حالا به هیچ کس وفا نکرده و هر کس آه دنبال زندگی اش باشد، خیر نمی بیند.
سرهنگ حجت نیک مرام ، رئیس پلیس Police پیشین مشهد در این باره گفت: با اقدامات قانونی انجام شده، کودک به مادربزرگش تحویل داده شد و مادر جوان به زندان بازگشت. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:

گوینده معروف رادیو درگذشت+ عکس

تصویری غم انگیز از مادری که حسرت در آغوش کشیدن پسرش را دارد

انتقام پلیس از اشرار / عامل شهادت مامور پلیس ایرانشهر کشته شد

سرنوشت عرشیا نوزاد 2 ماهه اشک همه را در آورد

ویدیو عجیب از تعقیب یک زن گدا / شب ها او به یک زن زیبا تبدیل می شود! + فیلم و عکس

3 زن جوان، پسر 23 ساله را ربودن و 3 شبانه روز تحت شکنجه با او ارتباط شوم برقرار کردند!

دستفروش پس از اینکه شهرداری وسایلش را برد زیر قطار پرید / در اهواز رخ داد + عکس

نمی دانستم شوهردارد او هر شب مرا به خانه اش می برد تا اینکه با شوهرش تلفنی حرف زدم و ...

تیراندازی در خیابان منجم تبریز / ضارب در پایان مغز خود را متلاشی کرد

در موبایل همسرم عکس او و مرد همسایه را در وضعیت بدی دیدم و...

مرگی تلخی که زیر آفتاب سوزان کویر رخ داد

تصادف عجیب و خنده دار یک موتور و ماشین در جاده جنگلی+ فیلم و عکس

راز سیاه دختر گوشه گیر چه بود؟ مردی او را در مسیر مدرسه ربود و به خانه اش در کرج برد!

4 روز زندانی شدن دختر 24 ساله در اتاق تاریک یک مرد نامرئی + فیلم و عکس

زیر گرفتن پارکبان به خاطر پیدا کردن جا پارک برای بنز! + فیلم و عکس

زائو 19 ساله با تب کنگو به بیمارستان نمازی شیراز رفت و جان باخت + جزئیات

جگرکی کرمانشاهی از تب کریمه کنگو مرد/دفن جسد در اعماق زمین+ عکس محل دفن با مراقبت های ویژه

زن شوهردار بی شرمانه به ارتباط پنهانی با نامحرم اعتراف کرد

حادثه سقوط بالن بعد از درخواست ازدواج در آسمان+فیلم و عکس

قتل وحشیانه / 4 مرد، زن جوانی را تکه تکه کردند

خانم منشی شوهر دار که با یک پسر قصد فرار به ترکیه را داشت، از پسر جوان رودست خورد و در آبادان دستگیر شد + عکس

آقای خاص! در خیابان شیخ بهایی زنان و دختران را فریب می داد و ...

زنم دختر 15 ساله ام را در اختیار مردی گذاشت که خودش با او ارتباط داشت

ساعت 10 شب پیام عاشقانه برایم آمد و شوهرم وقتی دید ...

مرد زن تنهای همسایه را به زور به خانه اش کشاند و ...

3 سال ارتباط پنهانی با زن فاسد مرا به عیاشی انداخت + عکس

دختر زیبا چرا خودکشی کرد؟!+ عکس

 

وبگردی