به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، بیست و چهارم بهمن‌ماه سال‌85، مردی مأموران پلیس را از ناپدید شدن پدر 50 ساله‌اش به نام اصغر باخبر کرد. او  گفت: پدرم راننده یک‌پیکان‌ سفید‌رنگ است که با آن مسافرکشی می‌کند. روز گذشته با تلفن همراهش تماس گرفتیم و گفت چند مسافر سوار کرده و در حال برگشت به خانه است، اما هرچه منتظرش شدیم، برنگشت. 
دو روز بعد از اعلام مفقودی، مردی مأموران را از کشف جسدی در حاشیه یکی از خیابان‌های شهرستان ملارد در حالی‌که دست، پا و دهانش را با پارچه بسته شده بود، باخبر کرد. با حضور مأموران در محل و انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد جسد متعلق به همان مردی است که خانواده او اعلام مفقودی کرده بودند.
با شناسایی جسد توسط پسر مقتول، پرونده با موضوع قتل Murder تشکیل شد. در تحقیقات اولیه پسر مقتول به مأموران گفت: پدرم با چند نفر از  دوستانش اختلاف داشت به همین دلیل به آنها مظنون هستم. بعد از اظهارات پسر مقتول چندین نفر به عنوان مظنون بازداشت شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند، اما از آنجایی‌که مدارکی علیه آنها موجود نبود، آزاد شدند. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه دو سال بعد از حادثه Incident خودروی مقتول  شناسایی و با بازجویی از راننده آن مشخص شد که خودرو توسط چندین نفر خرید و فروش شده است. در ادامه مأموران در تحقیقات از صاحبان خودرو، مردی 30 ساله به نام داوود را بازداشت کردند. داوود گفت: دوسال قبل خودرو را با همدستی دو‌نفر از دوستانم به نام‌های ناصر و میثم سرقت Stealing کردیم. ناصر با تیغ موکت‌بری راننده را تهدید کرد که باعث قتل او شد و میثم نیز بعد از آن اتفاق گریخت. من هم پیکان را فروختم تا این اتفاق مخفی بماند.  با اقرارهای آن مرد جوان، ناصر 25 ساله تحت تعقیب قرار گرفت و بعد از دستگیری با اقرار به جرمش گفت: روز حادثه بعد از کشیدن مواد، داوود پیشنهاد داد برای سرقت ماشین به کرج برویم. بعد از آنکه یک پیکان دربست گرفتیم، در راه با تهدید راننده او را از ماشین بیرون انداختیم و بعد از آن فرار Escape کردیم. بعد از اقرار متهمان ناصر به اتهام مباشرت در قتل و سرقت مقرون به آزار و داوود به اتهام معاونت در قتل و سرقت مقرون به آزار روانه زندان Prison شدند، اما  میثم متواری شد. این پرونده با کامل شدن بررسی‌ها به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و روز گذشته روی میز هیئت‌قضایی به ریاست قاضی زالی و مستشار اسلامی قرار گرفت.
بعد از قرائت کیفرخواست و درخواست قصاص از سوی اولیای‌دم، ناصر در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: من در شهرک صنعتی اشتهارد کار می‌کردم. روز حادثه وقتی به خانه آمدم، داوود تماس گرفت و مرا به خانه‌اش دعوت کرد. وقتی به آنجا رفتم او و میثم به من شیشه تعارف کردند و بعد از کشیدن مواد، داوود پیشنهاد داد تا برای صاحب کارش یک ماشین سرقت کنیم. بعد از شنیدن این حرف شوکه شدم، اما او قول داد بعد از سرقت 500 هزار تومان دستمزد می‌دهد به همین دلیل وسوسه شدیم و با هم به شهریار رفتیم، ولی ماشین مناسبی که صاحب کار او می‌خواست، پیدا نکردیم.
متهم ادامه داد: بعد از آن به کرج رفتیم و یک پیکان به مقصد ملارد دربست گرفتیم. داوود مشخص کرده بود تا من پشت سر راننده بنشینم و او را بین راه با تیغ موکت‌بری تهدید کنم. در فرصتی مناسب داوود به ما اشاره کرد و من تیغ را زیر گردن راننده گذاشتم و داوود و میثم او را از ماشین پیاده کردند. داخل ماشین دنبال پول می‌گشتم که داوود مرا صدا کرد و خواست به آنها کمک کنم. وقتی از ماشین پیاده شدم آنها دست و پای او را بسته بودند، اما ندیدم چه کسی دهان او را با پارچه بست. مقتول خیلی سر و صدا می‌کرد، به همین دلیل برای اینکه صدای او را کسی نشنود با تیغ چند ضربه به کمر و پهلویش زدم و بلافاصله با ماشین مقتول فرار کردیم. در راه داوود وقتی متوجه شد تلفن همراه مقتول را برداشته‌ام آن‌را گرفت و به بیرون پرتاب کرد تا ردیابی و شناسایی نشویم. نمی‌دانستم با آن ضربات راننده کشته شده است تا اینکه دستگیر شدم. متهم در مورد مبلغ دستمزد گفت: داوود فقط مبلغ 150 هزار تومان به من و میثم داد و مابقی را طفره رفت.
‌ناصر در جواب هیئت‌قضایی به خاطر تناقض‌گویی‌ در اظهاراتش در خصوص بستن دهان مقتول گفت: قبل از این حادثه به خاطر قمار و مواد مخدر Drugs 10  میلیون بدهی داشتم. روزی که با داوود در زندان بودم او به من قول داد، اگر قتل و همه اتفاقات را گردن بگیرم بدهی‌هایم را پرداخت می‌کند و از اولیای دم رضایت می‌گیرد. در تأیید حرف‌هایش نیز مادرش به من زنگ زد و قول داد که داوود این کار را خواهد کرد. من هم اطمینان کردم و در بازجویی‌ها گفتم دستمال را من به دور دهان مقتول بستم، اما حالا با گذشت 9 سال از این ماجرا او با وثیقه آزاد شده و هیچ وقت به سراغم نیامده است. به همین دلیل تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم. من فقط با تیغ به گردن و کمر راننده زدم و اصلاً دستمالی دستم نبود تا دهان مقتول را ببندم. بعد از توضیحات متهم ردیف اول، وکیل داوود – متهم ردیف دوم - در جایگاه حاضر شد و گفت: موکلم اتهامش را قبول دارد و از دادگاه درخواست تخفیف مجازات دارد. 
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

این اخبار را از دست ندهید:

راز دوران مجردی زن شوهردار لو رفت / همه چیز با دنیا آمدن بچه برملا شد و... + عکس

خواننده موسیقی سنتی شاگرد اول دانشگاه شریف را طلاق داد / شیوا و شوهرش هر دو نابغه بودند ولی ...

سقوط سالار عقیلی و گروهش در اجرای زنده + فیلم

راز شوم پرسه زنی های شقایق و شایان با خودروی لوکس در خیابان های تهران

بلایی که داماد پولدار پس از 45 روز بر سر نوعروس جوان مشهدی آورد

عاقبت زندگی مردی با 13 مار در قلهک تهران / او را به دادگاه بردند و ...

مرد مزرعه دار وقتی علوفه ها را به طویله بردم سراغم آمد و ... / از ترکیه به ایران فرار کردم

این زن جوان 2 شوهرش را به جان هم انداخت!+ عکس

فوری / جسد 13 معدن کار دیگر پیدا شد

تصادف ستاره ورزشی با یک زن عینکی + عکس

بازیگر مشهور سینما به حیوان آزاری متهم شد! +عکس

قاتل جوان ایرانی پس از فرار از فیلیپین در مشهد دستگیر شد

خودکشی پسر دبیرستانی که خود را از طبقه هشتم برج آلتون پایین انداخت

پرونده قتل 3 قمارباز در تهران

ظهور موش های مشروب خوار !

یک جمله خواهر، قاتل برادرش را لو داد+ عکس

احتمال زنده بودن معدنچیان گرفتار در معدن آذرشهر گلستان هست

اعتراف به قتل تلخ در جشن عروسی

تصاویری دلخراش از سوختن مرد جوان + 14+

پسر رضا شاه در گذشت +عکس

 

وبگردی