بیست و سوم دی‌ماه سال 93، مردی مأموران کلانتری پاکدشت را از ناپدید شدن همسر 22 ساله‌اش باخبر کرد. او گفت: همسرم دیشب بعد از آنکه با هم مشاجره کردیم خانه را ترک کرد و دیگر بازنگشت. ساعتی از اعلام مفقودی مرد جوان نگذشته بود که مأموران جسدی را داخل یک‌ ساک مسافرتی در حاشیه شهر پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی و شناسایی آن توسط خانواده مقتول پرونده با موضوع قتل تشکیل شد. پدر مقتول به پلیس گفت: دخترم دو‌سال از ازدواجش می‌گذشت و با شوهرش اختلاف زیادی داشت به همین دلیل به دامادم مشکوک هستم. با توضیحات پدر مقتول بود که مأموران شوهر مقتول به نام محسن 25 ساله را به عنوان مظنون بازداشت کردند. او در جواب بازجویی‌ها با اقرار به جرمش گفت: همسرم را خیلی دوست داشتم اما او به من علاقه‌ای نداشت. شب حادثه Incident به خاطر رفتارهایش به او مشکوک شدم و با هم درگیر شدیم. وقتی مشاجره ما بالا گرفت او را به قتل رساندم و جسدش را در چمدان از خانه خارج کردم. پرونده بعد از کامل شدن بررسی‌ها به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و محسن روز گذشته مقابل قاضی قربان‌زاده پای میز محاکمه ایستاد. بعد از قرائت کیفرخواست پدر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: من و خانواده‌ام از اقلیت‌های مذهبی ارامنه بودیم، اما چند سالی است مسلمان شده‌ایم به همین دلیل دخترم با محسن ازدواج کرد. آنها اختلاف داشتند، اما نه تا این حد که شوهرش او را بی‌رحمانه به قتل برساند. در ادامه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند.

سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: من و نگار و یکی از دوستان صمیمی‌ام به نام ماهان در یک شرکت خصوصی کار می‌کردیم که من به نگار علاقه‌مند شدم و به خواستگاری‌اش رفتم. بعد از خواستگاری متوجه شدم ماهان نیز به او علاقه‌مند است به همین دلیل این فکر مرا عذاب می‌داد و حتی بعد از ازدواج فکر می‌کردم آنها همچنان با هم ارتباط دارند. او در تشریح قتل گفت: آن شب بعد از آنکه از کار برگشتم به رفتارهای نگار مشکوک شدم. با اینکه ساعت 12 شب بود بعد از آنکه لباس‌هایش را پوشید، گفت باید به دیدن دوستش برود. مانع رفتنش شدم که با هم درگیر شدیم. از عصبانیت کنترلم را از دست داده بودم. سیم کامپیوتر را دور گردنش پیچیدم و او را به حمام خانه بردم. فکر می‌کردم مرده است، اما همچنانکه در اتاق مشغول سیگار کشیدن بودم ناگهان صدایش را شنیدم و او هنوز زنده بود. با تیغ موکت‌بری رگ دست و گردنش را بریدم و دوش آب را باز گذاشتم.

حالم خیلی بد شد آنچنانکه دچار تشنج شدم. وقتی به هوش آمدم به خانه مادرم رفتم و گفتم با نگار قهر کرده‌ام و او از خانه بیرون رفته است. متهم در ادامه گفت: یک روز بعد از قتل می‌خواستم جنازه را در چمدان جاسازی کنم، اما نشد به همین خاطر یک ساک دستی خریدم و جنازه را همراه مقداری لباس در آن گذاشتم و در حاشیه پاکدشت رها کردم. بعد از آنکه آثار جرم Crime را از خانه پاک کردم، همراه مادرم به کلانتری رفتم و اعلام مفقودی کردم.

متهم در آخرین دفاعش گفت: عاشق همسرم بودم، اما فکر می‌کردم به من خیانت می‌کند به همین دلیل دیوانه‌وار او را کشتم ولی الآن خیلی پشیمانم. . .

در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی