او در این باره به قاضی Judge گفت: چهار سال است که یاسر را تحمل می‌کنم. او نویسنده است و در این مدت از صبح تا شب در خانه می‌نشیند و می‌نویسد، اما درآمد خوبی ندارد. نتوانسته نویسنده خوبی شود و کتاب‌ها و رمان‌هایش معمولا قابل چاپ نیستند. آنهایی هم که چاپ می‌شوند، سود خوبی برایمان ندارد. در این مدت خیلی سعی کردم کاری کنم شوهرم به فکر شغل دوم باشد، اما فایده نداشته؛ یاسر می‌گوید آن‌قدر می‌نویسد تا روزی نویسنده‌ای معروف و پولدار شود.

به او می‌گویم تا کی باید صبر کنیم و مشکلات مالی‌مان را تحمل کنیم، اما شوهرم امید واهی دارد و دست بردار نیست. فقط در خانه نشسته و می‌نویسد. من هم دارم به سختی زندگی می‌کنم.

یاسر من و زندگیمان برایش اهمیتی ندارد، فقط به علاقه و رویاهای خودش فکر می‌کند. در صورتی که اگر کمی ارزش قائل بود، به زندگیمان و آینده من فکر می‌کرد، اما یاسر هیچ چیزی برایش مهم نیست. فقط کار خودش را می‌کند. بارها با او صحبت کردم، ولی فایده‌ای نداشته؛ دیگر نمی‌خواهم به این زندگی پر از مشکل ادامه دهم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من یک نویسنده هستم و همیشه آرزویم پیشرفت در این کار بوده است. تمام هدف من نویسندگی است. نمی‌توانم از بزرگ‌ترین آرزویم دست بکشم و به خاطر پول سراغ کار دیگری بروم. من فقط نویسندگی بلدم و عاشق این کار هستم.

باید کتاب بنویسم و رمان‌هایم را به چاپ برسانم. درست است که تا الان به آنچه که می‌خواستم نرسیدم ولی می‌دانم که با تلاش به رویاهایم دست پیدا می‌کنم. الناز اگر مرا دوست داشت در این راه همراهی ام می‌کرد، نه این که مرتب مسخره ام کند و با تحقیرهایش انگیزه کار و تلاش را از من بگیرد.

در پایان نیز قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

منبع: جام جم

 

وبگردی