بچه ام 7 ماه حمام نرفته بود / پسر کوچولو در پاتوق زنان و مردان کثیف پیدا شد
رکنا: شوهرم یک روز دست بچهام را گرفت و از خانه بیرون رفت و دیگر هیچ خبری از آنها نشد. خیلی نگران بودم. نمیدانستم با کدام درد زندگیام را سرکنم.
کارگری در خانههای مردم رمقی برایم نمیگذاشت تا دنبال بچهام بروم. البته برایم مهم نبود چه بلایی سر همسرم خواهد آمد. از یک معتاد Addicted بیمسئولیت که حتی حاضر بود ناموسش را هم فدای دود و دم خود کند، توقعی بیش از این نداشتم. بعد از هفت ماه انتظار و گریههای شبانه بالاخره با کمک یک زن و شوهر نیکوکار توانستم رد بچهام را در یک پاتوق خانه معتادان ولگرد پیدا کنم. فکر میکنم بچهام در این مدت حمام نرفته بود. پسر کوچولویم را به خانه برگرداندم. میگفت در این چندماه برای پدرش موادمخدر میفروخته است. موضوع را به پلیس Police ۱۱۰اطلاع دادیم. ماموران آمدند و شوهرم و چند معتاد مفنگی دیگر را دستگیر کردند. تا حالا تصورم این بود شریک زندگیام معتاد است و خردهفروشی موادمخدر میکند، اما حالا فهمیدم او یک دزد The Thief حرفهای و زورگیر خیابانی هم هست. برای خودم متاسفم. یک عمر سرنوشتم را به پای این شوهر معتاد سوزاندم. عقل سالم میگوید در انتخاب دوست و همنشین باید دقت کنی حتی اگر برادرت لایق دوستی نبود با او مراوده نکن. تمام بدبختیهای اعتیاد به موادمخدر و این همه فلاکت و سرافکندگی را پسرعموی شوهرم به سر او آورد. میترسم بچهام را نیز معتاد کرده باشند. پدر اعتیاد بسوزد که...
اگر شوهرم به حرف من گوش میداد و در رفاقت با پسرعمویش احتیاط میکرد، به این بلای خانمانسوز مبتلا نمیشد. این زندگی دیگر ارزرشی ندارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
متین نیشابوری
ارسال نظر