در این مدت خیلی کوشیدم او را سر مهر آورم و با من آشتی کند، ولی کوشش من به نتیجه‌ای نرسید. دو روز پیش به توصیه یکی از همسایگان، نزد رمالی رفتم و جریان را به او گفتم، مرد با دریافت 200 تومان، طلسمی به من داد که رویش اعداد و حروفی حک شده بود. او به من گفت این طلسم را در جیبم بگذارم و بدون ترس ،به خانه شوهر سابقم بروم و بدون این که با او حرفی بزنم، مانند زمانی که همسرش بودم، مشغول خانه‌داری شوم و انگار نه انگار که اتفاقی رخ داده است. من به دستور رمال عمل کردم و عصر دیروز وارد خانه شوهر سابقم شدم، در اتاق‌ها را باز کردم، آنجا را جارو کردم و غذای مفصلی نیز تهیه کردم. شوهر سابقم خانه نبود. ساعت 9 شب، همسرم در حالی که خسته و کوفته به نظر می‌رسید به خانه آمد. من نیز غذا را چیده بودم و منتظر بودم که طلسم کار خودش را بکند، اما او همین که چشمش به من افتاد فریاد کشید و ضمن این که به من می‌گفت چرا به خانه‌اش رفته‌ام با جارو به جان من افتاد و مرا به این صورت که می‌بینید در آورد. به طوری که اگر همسایگان نمی‌رسیدند مرا کشته بود. آدم‌هایی که در خانه جمع شده بودند، مرا به بیمارستان بردند، آن شب را در بیمارستان بستری بودم و حالا برای شکایت به اینجا آمده‌ام و از رمال شکایت دارم که چرا مرا فریب داده و کلاه سرم گذاشته و از شوهر سابقم نیز شکایت دارم که چرا با زبان خوش، مرا از خانه‌اش بیرون نکرد و با جارو به جانم افتاد و این بلا را سرم آورد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

 

وبگردی