مسی: سعی کردم به کارهای دیگران نگاه نکنم/ با ذهنیت تنفر از باخت بزرگ شدم
رکنا: مسی در مصاحبه با فرانس فوتبال مسائل مختلفی را مطرح کرد.
به گزارش رکنا، مسی پس از دریافت توپ طلا هفتم خود که با حواشی فراوانی هم همراه بوده است به تازگی مصاحبهای با فرانس فوتبال انجام داده است که در زیر آن را میخوانید:
چطور خبر کمبود هورمونی در کودکی را چطور دریافت کردید؟
خوب به خاطر دارم که با مادرم برای آزمایش رفتم و در عرض یکی دو ساعت این خبر به من رسید. راستش را بخواهید، شاید به این دلیل که هنوز بچه بودم و معنی آن را نمیدانستم، خیلی من را تحت تاثیر قرار نداد. بعداً روند درمان کمبود هورمون را برای من توضیح دادند و مجبور بودم هر روز غروب یک سوزن به رانم تزریق کنم.اما این باعث نشد که من زندگی عادی خود را نداشته باشم و همچنین به فوتبال ادامه دادم.
بعد از اینکه خانوادهتان نتوانستند هزینههای درمان شما را تحمل کنند ، روزهای خروج از روزاریو را چگونه گذراندید؟
با وجود تمام هزینههایی که پدرم میکرد، درمانم گران شده بود. تیم نیو اولد بویز به ما قول داده بود که در پرداخت هزینه درمان من به ما کمک کند، اما نشد. خیلی سخت بود.
میترسیدی که نتوانی به فوتبال ادامه دهی؟
نه، من به طور معمول فوتبالم را ادامه دادم. درست است ، من درمان را ادامه دادم و این بخشی از زندگی من شد. پیش دوستانم میرفتم و آمپولها را با خودم میبردم که باید سرد نگه داشته میشد.
میگویند شما آدم خجالتیای هستید؟!
با افرادی که به آنها اعتماد دارم، دوستانم یا خانوادهام متفاوت هستم. شاید خارج از این مقوله، کمی خجالتی باشم اما با افراد نزدیکم شوخی میکنم و همیشه از آن لذت میبرم.
آنها در آرژانتین از شما انتقاد کردند و گفتند برخلاف مارادونا رهبری ندارید. وقتی در آرژانتین شما را با مارادونا مقایسه میکردند، رنج میکشید؟
نه، نه.من هرگز خودم را با مارادونا مقایسه نکردم؛ اما انتقاداتی وجود داشت که مرا آزار میداد. خداوند اینها را برای من انتخاب کرده نمیدانم الگو هستم یا خیر. دوست ندارم آن نقش را بازی کنم یا به کسی نصیحت کنم. من برای رویاهام جنگیدم ابتدا میخواستم بازیکن حرفهای شوم، سپس شروع به هدفگذاری کردم و در این میان خوش شانس هم شدم. این به خداوند نیز بستگی دارد و من معتقدم که او همه اینها را برای من انتخاب کرده است. زمانی که به بارسلونا رفتیم، به یاد میآورم که با همسایههایمان، همه افرادی که میشناختیم خداحافظی کردیم. لحظه سختی بود، هر چند آرزوی من بازی در بارسلونا بود. من هرگز این حرف را نمیزنم و به آن فکر نمیکنم. من اصلا سعی نکردم این کار را انجام دهم. برای من تنها چیزی که مهم است این است که یکی از بهترین بازیکنان جهان باشم و به تیمم کمک کنم. من در بچگی هم هرگز به جدایی از بارسلونا فکر نکردم، با وجود سال اول بسیار سختی که داشتم، زیرا مدارک شناسایی من با تاخیر از اولد بویز آمد. همچنین از ناحیه پا آسیب دیدم که سه ماه غایب بودم و همچنین مادرم و برادرانم به آرژانتین برگشته بودند.
شما با وجود برنده شدن 7 توپ طلا، همیشه از اینکه خود را بهترین دنیا بدانید، امتناع(دوری)میکنید. چرا؟
اکثر بازیکنان ترجیح میدهند ماشینهای لوکس داشته باشند و به مجللترین رستورانها بروند. فکر میکنم خیلیها مثل من هستند، ترجیح میدهم وقتم را در خانه با خانواده بگذرانم. سعی میکنم خانهام مکانی راحت برای خودم و خانوادهام باشد و از دوستانم استقبال کنم. این چیزی است که من را خوشحال میکند. من فردی هستم که دوست دارم هم در زندگی شخصی و هم در زندگی حرفهای روتین باشم و همه چیز را مرتب و منظم انجام بدم. این چیزی است که من از دوران کودکی با آن بزرگ شدهام و فکر میکنم به من کمک کرده تا همانی که هستم باشم. من تمرین و هر روز برای پیشرفت تلاش میکنم. از بچگی هرگز سبک بازیام را تغییر ندادم. لحظه گل مقابل آرسنال، دیدم که این حرکت عالی برای زدن گل بود، بنابراین این کار را انجام دادم. همون لحظه به ذهنم رسید.
یک گل عالی در سال 2011 به آرسنال زدی که توپ را از روی آلمونیا بالا بردی و سپس آن را شوت کردی.آیا همیشه برای چنین اهدافی برنامهریزی میکنید؟!
نه، همه چیز در یک نقطه اتفاق میافتد. برنامهریزی یا تمرین برای این گونه موارد دشوار است. میدانی مثل چیس : مثل گرفتن یک عکس.
در فینال 2009 مقابل فن در سار ضربه سر زدی؟!
عجیب بود، داخل محوطه جریمه بودم و ژاوی توپو برایم فرستاد و گفتم باید با ضربه سر توپ را گل کنم. ما این حرکت را تمرین کرده بودیم و داخل رختکن در مورد آن صحبت میکردیم اما فکر نمیکردیم در فینال لیگ قهرمانان انجامش بدهیم.
رقابت با کریستیانو؟!
من همیشه میخواستم از خودم پیشی بگیرم و به کارهای دیگران نگاه نکنم اما در مورد کریستیانو این حقیقت دارد، ما سالها رقابت بزرگی داشتیم، به خصوص که در یک لیگ بازی میکردیم. مهاجمان انواع مختلفی دارند، من خودم را مهاجم محوطه جریمه نمیدانم. من ترجیح میدهم شوت خود را از دور بزنم.
شما گلهای افسانهای به ثمر رساندید، مانند گل که به بایرن و افتادن بواتنگ، یا گلتان در فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال 2009!
حقیقت این است که من از این مدل گلها بدم نمیآید (باخنده).
شما طبیعت آرامی دارید. آیا تا به حال در رختکن یا در حین مسابقه آشفته شدید؟!
بله، گاهی این اتفاق میافتد اما من به شما نمیگویم در رختکن چه اتفاقی میافتد. منشأ تحاد تیم ، صمیمیت است که بازیکنان را متحد میکند اما ممکن است گاهی از هم دلخور شویم، این طبیعی است.
آیا همبازی شدن با لیونل مسی آسان است؟!
باید از بقیه بپرسید.نمیدانم آسان است یا نه. اما هر کسی که من را میشناسد که میداند که من چطور آدمی هستم ، شاید برای بازیکنان جوانتر که به من متفاوت فکر میکنند سخت باشد اما وقتی آنها من را همان طور که واقعا هستم میشناسند، درست میشوند. همیشه خوب است که از مردم تعریف و تمجید دریافت کنید، لبخندی به لب داشته باشند و از شما درخواست عکس داشته باشند، عادت کردم و برایم عادی شده بنابراین، همه چیز خوب است. من از همه چیزهایی که دارم خوشحالم، اگرچه گاهی اوقات آرزو میکنم از همراهی خانوادهام بدون اینکه مردم مرا بشناسند لذت ببرم اما من شکایتی ندارم.
آزادی برای شما چه معنایی دارد؟
در طول مسابقات، من همیشه این آزادی را داشتم که هر طور که میخواهم حرکت کنم، بدون اینکه موقعیتم خیلی محدود شود. تمام مربیانی که من داشتهام این امتیاز را به من دادهاند، زیرا فکر میکردند این به تیمهای رقیب آسیب میرساند اما خارج از زمین، آزادی ، گذراندن وقت با خانواده، با همسر و فرزندانم است. الان با حضور بچهها فرق می کند، شرایط خیلی به من کمک میکنند، قبل از آن وقتی با آنتونلا بودم، وقتی میباختم خیلی عذاب میکشیدم چون با ذهنیت تنفر از باخت بزرگ شدم.
آنری یک بار بازگو کرد که به تو گفته است « بعضی وقتا انسان باش!؟
آنری کسی است که من لحظات خیلی خوبی را باهاش شریک بودم و عناوین مهمی کسب کردیم؛ ما روابط خیلی خوبی با هم داشتیم و ارزش زیادی برای من قائل است؛ به دلیل همین چنین چیزی دربارهام گفته است.
به ندرت میتوان بازیکنی را دید که با عشق دوران کودکی خود ازدواج کرده باشد. مثل کاری که با آنتونلا کردی!
آنتونلا یک فرد استثنایی در زندگی من است. نه تنها به این دلیل که او مادر فرزندانم است، بلکه به این دلیل که از ابتدای کار من را همراهی کرده است. او مرا از صمیم قلب میشناسد و در هر موقعیتی میداند چگونه رفتار کند، وقتی ناراحتم یا وقتی خوشحالم.
ماسکرانو یک بار گفت، من نمیتوانم لیونل مسی باشم و من نمیتوانم این چیزا را تحمل کنم!!
من 34 سال است که مسی هستم، کم کم دارم به آن عادت میکنم.
ارسال نظر