اختصاصی رکنا ورزشی؛
بررسی ابعاد تبلیغاتی فوتبالیستی که بازیگر شد/ جمشیدی در کار جدیدش موفق است؟ + فیلم
رکنا ورزشی: پژمان جمشیدی بعد از پایان دوران فوتبالش فعالیت جدیدی را آغاز کرده است. در روزهای اخیر، تصاویر و تابلوهای تبلیغی زیادی از این بازیکن سابق پرسپولیس مشاهده می شود. حال پرسش اینجاست عملکرد جمشیدی در دوران های مختلفی زندگی اش موفقیت آمیز بوده است؟
به گزارش رکنا، «پژمان جمشیدی» یکی از چهرههای مورد توجه در بین اهالی فوتبال و سینماست. ستاره سابق تیمهای پرسپولیس، پاس و سایپا در دهه 1390 پس از 2 دهه حضور در مستطیل سبز، برای همیشه از آن خارج شد و به سراغ پرده سینما و جعبه جادویی رفت. تا فضای جدیدی، را تجربه کند. موفقیتهای جمشیدی در عرصه هنر آنقدر چشمگیر بود که او موفق شد در مراسم جشن حافظ امسال به عنوان بهترین بازیگر تلویزیونی برگزیده شده و نخستین جایزه بزرگ خود در کسوت هنر و نمایش را دریافت کند. علاوه بر این تقریبا اکثر بازیگران، در تبلیغات برندهای مختلف حضور داشتهاند. که پژمان جمشیدی هم یکی از تازهترین این چهرها در عرصه تبلیغات محسوب میشود. بیلبوردهای همکاری او با در سراسرکشور و تبلیغات تلویزیونی به مشاهده مردم در آمده است. برای ما این پرسش مطرح شد که آیا تعدد تبلیغات به شخصیت جدیدی که جمشیدی از خود ساخته ضربه می زند یا کمک می کند؟
بر همین اساس خبرنگار ورزشی رکنا، با «ناصر ابراهیمی مربی سابق پرسپولیس» ، «طهماسب صلحجو» فیلمساز منتقد و سینما و «امیر صادق دهنادی» کارشناس حوزه برندینگ و تبلیغات درخصوص بررسی دقیقتر عملکرد این ستاره در 3 عرصه فوتبال، سینما و تبلیغات گفتوگویی داشت که در ادامه میخوانید:
ابتدا به سراغ «ناصر ابراهیمی» مربی سابق پرسپولیس رفتیم:
عملکرد «پژمان جمشیدی» در پرسپولیس چطور بود؟
پژمان علاوه بر حرفهای بودن در فوتبال؛ در خصوصیات اخلاقی، ادب و مردمداری هم همیشه زبانزد بوده است. جدا از آن آنقدر همیشه شوخ طبع و خندان بود که هیچوقت او را غمگین نمیدیدیم. خاطرم هست یکبار وقتی داشت با یکی از بچهها شوخی میکرد به او گفتم تو به درد هنرپیشگی میخوری. جالب اینجاست که هرگز برایش مهم نبود که ذخیره باشد یا فیکس باشد. واقعا پژمان در فوتبال هم به همان جایی که باید میرسید دست پیدا کرد.
چطور؟
زمانی که او از سایپا به پرسپولیس آمد در گوشه راست بازی میکرد. سرعت و دقتش خیلی بالا بود. درست به فرمان مربی عمل میکرد در تمامی تمرینات به صورت منظم حضور داشت. با وجود اینکه من خیلی مربی سختگیری بودم حتی یکبار به خاطر ندارم که او من را اذیت کرده باشد. و یا اینکه از او ناراضی بوده باشم. حقیقتا هم من و هم «علی پروین» هر دو از او راضی بودیم. چرا که به تمام توصیههای ما را بدون کم و کسری گوش میداد. همین موارد هم باعث شد تا به اردوی تیم ملی دعوت شود. در یک کلام اگر بخواهم او را توصیف کنم باید بگویم که پژمان در تمام دوران چه به لحاظ اخلاقی، چه ورزشی و چه حالا که یک ستاره سینما است نمونه بوده و خواهد بود.
*نگرانم چرا جمشیدی ازدواج نکرده است؟
جمشیدی فوتبالیست یا بازیگر بهتری بود؟
پژمان همیشه مطیع مربیان، یک پسر خوب و درجه یک بوده است. اصلا نمیتوانم بین پژمان بازیگر با پژمان فوتبالیست یکی را انتخاب کنم. چرا که او در هر 2 حیطه فوقالعاده کار کرده است. در مورد فوتبالش هم باید بگویم که او میتوانست خیلی زودتر از این حرفها به تیم ملی دعوت شود؛ بازیهای بیشتری انجام دهد ولی خوب خیلی دیر برای تیمملی انتخاب شد. اما خداراشکر او در هر 2 عرصه بهترین بوده به بالاترین سطح رسیده. درحال حاضر هم خیلی ناراحتم که چرا ازدواج نکرده است. برای او آرزوی موفقیت میکنم امیدوارم که همچنان بتواند در حرفهی جدیدش موفق بوده روز به روز بیشتر از قبل بدرخشد.
نظر منتقد سینما درباره بازیگری جمشیدی
در ادامه «طهماسب صلحجو» فیلمساز و منتقد سینما ایران رفتیم. «پژمان جمشیدی» را بازیگر بهتری می دانید؟
بدون تردید من هم مثل تمامی آدمهای دیگر زمانیکه پژمان جمشیدی را به عنوان بازیگر در تلویزیون دیدم تعجب کردم. چرا که همگی پیش خودمان فکر می کردیم که او چگونه میتواند بین فوتبال و بازیگری تعادل برقرار کند. اما با این حال لازم میدانم این را هم بگویم که در بین تمامی ورزشها، فوتبال نزدیکترین ورزش به سینماست. به این دلیل که سینما روی پرده مستطیل و فوتبال هم در یک زمین مستطیل شکل سبز رنگ برگزار میشود. حتی فکر می کنم که اگر زمین فوتبال را نسبت به پرده سینما مورد اندازهگیری قرار دهیم دقیقا به اندازه پرده اسکوپ (پرده عریض) سینما خواهد بود. چون نسبت طول و عرض زمین فوتبال به نسبت طول و عرض پرده سینماست. جدا از آن اتفاق هایی هم که در فوتبال رخ می دهد درست مثل صحنه های پردههای سینما پر از حادثه و اتفاق است. و از همه اینهای مهمتر اینکه تا پایان این درام ورزشی و سینمایی هیچکس قادر به حدس شدن انتهای ماجرا یا نتیجه بازی نیست. حالا وقتی که که بازیکن فوتبالی بعد از خداحافظی روی پرده سینما قرار میگیرد، به هرحال این زمینه را داشته به نوعی در ناخودآگاهش بوده است. چرا که بازیکنان هم مانند بازیگران که روس صحنه توانایی خودشان را نشان می دهند، در زمین مسابقه جلوهگری می کنند. به نظر جمشیدی به خوبی توانسته این بازیکنی فوتبال را به بازیگری تبدیل کند.
یعنی از همان ابتدا پژمان بازیگر خوبی بود؟
بدون شک پژمان جمشیدی در فیلمهای ابتداییاش آن انعطاف و نرمش بازیگری را جلو دوربین نداشت. ولی رفته رفته پیشرفت کرد. تا جایی که من با تماشای بازی او در سریال «زیرخاکی» ساخت «جلیل سامان» شیفته استعداد و تواناییاش شدم. به طوری که درحال حاضر خودم یکی از طرفداران پرو پا قرص «پژمان جمشیدی» بازیگر هستم. چرا که او نشان داد تا چه حد استعداد دارد. به عنوان یک کارشناس سینمایی استعداد او را فوقالعاده می دانم. به خصوص اینکه او را بیشتر در ژانر کمدی میپسندم. هرکسی نمیتواند به این سرعت به این سطح از موفیقت در کار بازیگری دست پیدا کند. مگر آنکه از ابتدا این ذوق و استعداد را در وجودش داشته باشد. واقعا فیلم زیرخاکی کار بسیار قشنگی است. تاجایی که حتی پژمان برای بازی در این سریال جایزه حافظ را هم دریافت کرد. ما در زیرخاکی یک مثلث بازیگری داریم که یک ضلع آن را «ژاله صامتی»، یک ضلع دیگر را «رایان سرلک»و ضلع اصلی را «پژمان جمشیدی» بازی میکند. که به نظرم همکاری آنها واقعا بی نظیر و قابل تحسین است.
*متاسفانه کاندیداتوری نقش اول جمشیدی را مسخره کردند
در همین رابطه «امیرصادق دهنادی» کارشناس حوزه برندینگ درباره تبلیغات با حضور «پژمان جمشیدی» ارزیابی می کنید؟
در اینجا 2 بحث وجود دارد. که یکی به برندینگ و دیگر هم به حفظ برند بستگی دارد. بنظرم آقای جمشیدی یک نمونه بسیار مناسب برای تغییر برند هستند. چرا که او در ابتدا یک هافبک پرسپولیس بود بعد از آن هم به خاطر علاقه بسیار زیادش به تئاتر و سینما به مرور وارد سینما شدند، جایگاه فعلی را بدست آورند. حتی موفقیتهای ایشان تاجایی ادامه پیدا کرد که نام او در یکی از جشنوارههای فجر به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد کاندید شد. که متاسفانه این کاندیداتوری با تمسخر حضار روبهرو شد اما به نظرم آقای جمشیدی باید به خودشان برای این موفقیت افتخار کنند. چرا که او از تلاش دست نکشید او درحال حاضر هم یکی از بهترین کمدینهای مرد حال حاضر سینما و تلوزیون ایران است.
در حوزه تبلیغات کار جمشیدی را چطور ارزیابی می کنید؟
به قول یکی از اساتید ما در برندیگ( آقای جمشیدی یک موفقیتی را به عنوان سرمایه شهرتی به دست آوردهاند). که از آن در کار تبلیغ هم استفاده شده است. اما اگر به طور مثال قرار بود که بنده برای این بخش از فعالیتشان مشاورهای به او بدهم حتما و حتما به او می گفتم که در انتخاب، اسپانسرها و حامیان مالی که قصد دارند از چهره او برای تبلیغ برندشان استفاده و ملاحظههای بیشتری را لحاظ کند. به طوری که خدای نکرده، این سرمایه شهرتی را که با زحمت بسیاری بدست آمده با لوس کردن تصویر خراب نشود. به نظرم ما یک مقدار باید برای یک چیزی تبلیغ کنیم. چرا که استفاده بیش از اندازه از یک تبلیغ با چهره یک فرد سلبریتی در حالتهای مختلف تا یک جایی اثربخشی دارد. از یک جایی به بعد اثر خودش را از دست میدهد.
برای این موضوع مثال هم می زنید؟
به طور مثال در سالهای گذشته، موارد مشابهی را مثل رضا کیانیان برای چایی...، مهران مدیری برای چایی...، رضازاده را برای آب معدنی...داشتیم. اما متاسفانه مدیربرنامه و اسپانسر... به این نکته توجه نکردند که عکس آنها نباید به چیز بی ارزشی تبدیل شده؛ هر جایی نسب شود. در مجموع کلیت همکاری آقای جمشیدی را با برند تجاری مورد تایید می دانم. چرا که این برند مربوطه فرش است. جنبه فرهنگی دارد. که این نکته بسیار مهمی است. چون پژمان جمشیدی به طور مثال او پفک نمکی و یا خوراکی را تبلیغ نمیکند.
منظورتان این هست که جمشیدی اجازه انتشار هر عکس تبلیغی را ندهند؟
اما نکته مورد تاکیدم این است که آیا ما باید تمامی عکسهایمان را بی قید و شرط در اختیار یک برند قرار دهیم؟ یا مثلا اجازه دهیم تا عکس شایستهای از ما برای تبلیغ یک برند بخصوص انتخاب شود. آیا این درست است که ما اجازه دهیم تمامی ریکشنهای مختلف مان مثل: غم، شادی و....... را از ما ثبت کنند؟ برای تکمیل صحبتم «امین حیایی» را که در حال حاضر با برند... کار میکند مثال می زنم. یا «مهران مدیری» که سفیر ...است. یا خانم «هانیه توسلی» با یک برند فرش در حال همکاری هستند. آیا این افراد که نام بردیم به برند مربوطه اجازه دادهاند که از 10 نمای مختلف از آنها عکس بگیرند؟ قطعاً نه. به نظرم در تبلیغات پژمان جمشیدی به این نکات دقت نشده است.در این شرایط فکر می کنم که آقای جمشیدی یا باید پول خیلی بزرگی گرفته باشد؛ که اجازه داده آنقدر از او عکس بگیرند و یا اینکه بعد از این تبلیغ دیگر نیازی به استفاده از چهرهشان ندارند. در مجموع فکر میکنم که او در محافظت از برند شخصی خودش خیلی مراقب نبوده است. خیلی ارزان چهرههای مختلف و هنرش را در اختیار یک برند قرار داده است.
در خصوص تبلیغات به دیگر شخصیت های بزرگ توصیه ای دارید؟
دوست دارم در پایان به تمامی هنرمندانی که با یک برند کار تبلیغاتی انجام می دهند توصیهای کنم که حتما در قراردادهایشان درج کنند؛ چه تعداد قرار است از تبلیغ مربوطه عکس در سراسرشهر و یا در تلویزیون پخش شود؟ نمونه خیلی خوب این مثال «سیامک انصاری» است که پس از همکاری با (...) به جای تماشای بیشتر سوژه رسانهها شده بود. فردی در تبلیغ هر کجا که در یخچال را بازی میکرد سیامک انصاری می دید، تلویزیون را روشن می کرد سیامک انصاری را می دید و غیره... که در نهایت این مسئله هم به قطع همکاری انصاری با برنده مربوط منجر شد که به نظرم این کمیت خیلی در کار تبلیغات حائز اهمیت است تمامی چهرها باید آن را در قرادادهایشان لحاظ کنند.
ارسال نظر