حجم ویدیو: 7.28M | مدت زمان ویدیو: 00:01:05
حجم ویدیو: 7.28M | مدت زمان ویدیو: 00:01:05

روبرتو باجو بودای کوچک فوتبال ایتالیا ستاره ای که بدون شک یکی از دلایل اصلی بسیاری از آتزوری فن ها برای حمایت از تیم ملی ایتالیا در دهه 90 است. موهای فرفری او اکنون سفیدرنگ شده است و دیگر خبری از موهای دم اسبی اش نیست، اما برق چشمان سبز رنگش همچنان باقی مانده است. موی دم اسبی مقدس بهترین لقبی است که می توان به وی داد، بازیکنی که با ملاحظه بازی هایش شما احساس می کردید که به خدا نزدیک تر شده اید.

روبرتو باجو - تا حدودی مناسب برای یک بودایی - بر فوتبال متعصبانه ایتالیایی غلبه کرد. من واقعا نمی توانم بازیکن دیگری را تصور کنم، که تمام هواداران ایتالیایی را فارق از وفاداری اش به باشگاه خود، متحد نماید. او پیراهن رقبای سرسختی همچون یوونتوس و فیورنتینا، اینتر و میلان را بر تن نمود، اما هیچ کسی تاکنون علیه او برنخواسته است. چند نفر دیگر می توانند ادعا کنند که فروششان منجر به شورش در خیابان خواهد شد؟ این شور و شوق عادی و ساده ای نبود که باجو در دل مردم به وجود آورد. باجو پیوندی عاطفی با فیورنتینا ایجاد کرد که حتی زمانی که به رقیب سرسخت و دیرینه آن ها یوونتوس پیوست، این پیوند پاره نشد. او با امتناع از زدن یک ضربه پنالتی در مقابل فیورنتینا، خود را برای همیشه در دل هواداران ویولا عزیز کرد و نشان داد که زیر آن پیراهن بیانکونری منفور، خون بنفش در رگ هایش در جریان است.

برای من دردناک است که به این موضوع فکر کنم که بسیاری از مردم جهان باجو را تنها به دلیل مدل موهایش یا پنالتی از دست رفته اش در فینال جام جهانی 1994 به یاد آورند. مجددا یوتیوب نسل شما که تنها به وسیله آن کلیپ هایی از آن دوران را می بینید و تصور می کنید همه چیز را در مورد یک بازیکن می دانید، چرا که آن ها پشت صحنه های فوتبال را نمی دیدند. آن ها فراموش کرده اند که باجو یک تنه ایتالیا را پس از شروعی ناامیدکننده به فینال مسابقات هدایت کرد. واضح بود که آریگو ساکی قصد نداشت به روبرتو باجو فرصت بازی دهد، اما کسی با چنین استعدادی را به سادگی نمی توان نادیده گرفت و او راهش را برای حضور در ترکیب اولیه ایتالیا پیدا کرد. مصدومیتش در نیمه نهایی در مقابل بلغارستان و 120 دقیقه بازی در فینال زیر آن حرارت و گرمای سوزان پیش از زدن ضربه پنالتی، تمامی آن چیزی است که در فیلم های مرتب امروزی نمی توان آن ها را پیدا و مشاهده کرد.

باجو بازیکنی است که ما شبیه به وی را ندیده ایم. فکر کردن به این موضوع زمانی شگفت انگیز می شود که با وجود مصدومیت فلج کننده ای که در آغاز دوران بازی اش در ویچنتزا نصیبش شد و می توانست به دوران حرفه ای اش خاتمه دهد، موفق به نمایش چنین عملکرد درخشانی داشت. چه کارهایی وی می توانست بدون آن مصدومیت انجام دهد؟ بدون شک همانگونه می توان در مورد روبرتو باجو صحبت کرد که در مورد مارادونا و پله صحبت می شود. باجو بر روی توپ یک هنرمند بود. کسی که می توانست حرکتی با توپ انجام دهد، که دیگران حتی نمی توانستند فکر کنند که قرار است چه حرکتی انجام دهد. نحوه دویدنش که زمین بسیار کم پاهایش را لمس می کرد و عبور از مدافعان رودررو، من را یاد یک رقصنده باله می اندازد.

او همچنین در دوران اشتباهی متولد شد. در دهه 90، ساکی و شاگردانش واژه ترکوارتیستا را از فرهنگ لغات کالچو حذف کردند و تنها بازیکنانی را می خواستند که سخت بدوند و خیلی دقیق الگوهای تاکتیکی را اجرا کنند. در حالی که باجو بازیکنی بود که نیاز داشت آزاد باشد تا بتواند خود را بیان نماید و با سمفونی خود در زمین برقصد. زمانی که پارما در آستانه امضای قرارداد با باجو قرار داشت، کارلو آنچلوتی سرمربی وقت تیم مانع این انتقال شد - تصمیمی که سرمربی حال حاضر بایرن مونیخ اعتراف می کند که اشتباه بزرگی مرتکب شده است - اما وی در چشمان بسیاری از مربیان آن زمان به عنوان یک شورشی و یاغی به شمار می رفت.

اما مردم ایتالیا عاشق این مرد یاغی بودند و همین باعث می شود که وی نزد ما عزیزتر شود. باجو رام شدنی نبود، او می خواست در زمین آزادانه بدود و ما نیز از هر لحظه دیدن رقص وی در زمین لذت می بردیم. او باید به جایی می رفت که به وی اجازه دهند تا خود را بیان کند، در باشگاه های کوچکی همچون بولونیا و برشا که هنوز هم قدر هنرش را به خوبی می دانند. رزومه باجو بر روی کاغذ چندان قابل توجه به نظر نمی رسد. یک قهرمانی جام یوفا، دو عنوان قهرمانی سری آ ایتالیا و یک کوپا ایتالیا و برنده توپ طلای اروپا در سال 1993 عناوینی است که وی کسب کرده است و بعضی از شما شاید تصور کنید که این دستاوردی کمتر از دستاوردهای یک افسانه و اسطوره است. به ما و کسانی که بازی وی را در طول 90 دقیقه و به صورت کامل دیده اند اعتماد کنید. او همیشه خوب بود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.