ناگفته ها از آشنایی و ازدواج احسان کرمی و همسرش + عکس های خاص
رکنا: اگر ازدواج نمی کردم دیگر نمی توانستم ازدواج کنم. ما از 19 سالگی با یکدیگر آشنا شدیم و به خوبی یکدیگر را می شناختیم و به نظرم دلیلی برای ازدواج نکردن نداشتیم. قبل از 19 سالگی به درس و شیطنت های نوجوانانه می گذرد و چیزی نیست که شما نگران آن باشید...
نام: احسان
نام خانوادگی: کرمی
تاریخ تولد: 1359/4/20
محل تولد: تهران
تحصیلات: کاردانی تشریفات
حرفه: مجری و صداپیشه
سال های فعالیت: 1385 تا کنون
فرزندان:نیکمهر
زندگینامه احسان کرمی
احسان کرمی تیرماهی است و در سال 1359 در تهران متولد شده ، او مجری، بازیگر، صداپیشه و خواننده میباشد. فعالیت خود را از سال 1385 در رادیو آغاز کرده است، مدرک کاردانی تشریفات دارد و دوره های فیلمسازی نیز گذرانده است.
احسان کرمی حدود 16 سال است که ازدواج کرده است و متاهل می باشد. این زوج دارای یک فرزند به نام نیکمهر می باشند.
ماجرای ازدواج احسان کرمی و همسرش
من سالها قبل تورلیدر بودم و در یکی از این سفرها با همسرم آشنا شدم، البته من و همسرم با یکدیگر بزرگ شدیم چون من از 19 سالگی با او آشنا شدم و با یکدیگر ازدواج کردیم و حالا یک پسر داریم و همه چیز خوب و نرمال است. همسرم همیشه می گفت که هیچ وقت دلم نمی خواهد با شخص معروفی ازدواج کنم، اما من همیشه به او می گفتم که روزی مشهور خواهم شد. ما در شرایط زیر صفر ازدواج کردیم و پای زندگی مان ایستادیم و آن را جمع و جور کردیم و خدا را شکر شرایط مان بد نیست و پشیمان نیستم.
به ثروتمند شدن فکر نمیکنم
هیچ گاه به اینکه ثروتمند شوم فکر نکرده ام و اصلاً دوست هم ندارم؛ مثلا مازراتی یا پینت هاوس داشته باشم. بیشتر دوست دارم راحت زندگی کنم.
روی پای خودم ایستاده
خانواده متوسطی داشتم و هیچگاه کلاس نرفتم. ساز را گوشی یاد گرفتم ولی اصلا روی ساز زدن ادعایی ندارم. برای آواز هم سه الی چهار جلسه سلفژ نزد آقای کیومرث شمس آموزش دیدم.
در مورد تئاتر نیز باید بگویم که در رادیو مجری و گوینده بودم و دو دوره جایزه جشنواره بین المللی رادیو را دریافت کرده بودم که نزد آقای میکائیل شهرستانی دوره بدن و بیان تئاتر را گذراندم.
شغل اصلی احسان کرمی
مردم کاری را اصلی می دانند که در آن بیشتر دیده می شویم؛ بنابراین بیشتر من را مجری می دانند و اگر با چنین تعریفی پیش برویم من هم مجری گری را انتخاب می کنم؛ ولی از نظر خودم کار اصلی من کاری است که حالم با آن خوش است؛ بنابراین ممکن است یک روز خواننده باشم یا یک روز بازیگر تئاتر باشم یا یک روز مجری باشم.
فعالیت های هنری / احسان کرمی در رادیو
وی به عنوان نویسنده، گوینده و بازیگر آیتم ها در رادیو فعالیت داشته است. از جمله شبکه های رادیویی که وی با آن ها همکاری داشته است می توان به رادیو ایران، صدای آشنا، رادیو تهران و رادیو پیام اشاره کرد. احسان کرمی در مقطعی از گویندگان برنامهٔ جمعه ایرانی نیز بود.
اجرا های احسان کرمی
- برنامه وقت خواب (برنامه اینترنتی-سایت آپارات)
- برنامه طلوع (شبکه چهار)
- برنامه زنده رود (مرکز اصفهان)
- برنامه خوشا شیراز (مرکز فارس)
- برنامه امضا (شبکه سه)
- برنامه رادیو هفت (شبکه آموزش)
- چارگوش (برنامه اینترنتی)
- ویژه برنامه تحویل سال 95 شبکه دو (و اینک فردا)
- افتتاحیه جشنواره فیلم فجر 94
- افتتاحیه شبکه تهران اچ دی
- خندوانه ( مجری برنامه خنداننده شو)
احسان کرمی در برنامه خندوانه
بازیگری احسان کرمی
- دربست (به کارگردانی علی خامه پرست فرد)
- 360 درجه (به کارگردانی سام قریبیان )
- عالیجناب (به کارگردانی سام قریبیان)
- اژدهای سرخ 1 (به کارگردانی احمد راستگو)
خوانندگی احسان کرمی
او که تاکنون چند قطعه موسیقی را منتشر کرده است، در تابستان 95 کنسرتی را با همراهی گروه موسیقی نوشه برگزار کرد.
احسان کرمی و صداپیشگی
احسان کرمی صداپیشهٔ شخصیت عروسکی عزیزم ببخشید در مجموعه تلویزیونی کلاه قرمزی می باشد. احسان کرمی به عنوان راوی مجموعه عروسکی شکرستان انتخاب شده است؛ کاری که پیش از این توسط مرتضی احمدی در مجموعه انیمیشنی آن انجام می شد.
فعالیت حرفه ای
احسان کرمی کارش را سال 85 از رادیو تهران شروع کرده و در بخش های اجرا، بازیگری و نویسندگی در برنامه های چهاردیواری ممنوع، مکث 95، جام ارگ، صبح تهران، تهران در شب، موج مجهول، چراغ سبز و… فعالیت داشته است. او همچنین در رادیو ایران بازیگر برنامه جمعه ایرانی، مجری بازیگر برنامه پرواز 12437 از رادیو صدای آشنا و در رادیو پیام نویسنده و مجری بخش نیمروزی پنجشنبه هاست.
احسان کرمی در میان شکوفه ها
وی سال 87 با اجرای برنامه نقره وارد تلویزیون شد و برنامه تصویر زندگی از شبکه 2 سیما را اجرا کرد. او همچنین در شبکه تلویزیونی جام جم مجری برنامه شب نشینی و در شبکه آموزش در برنامه رادیو هفت مشغول به فعالیت است. وی در دهمین جشنواره بین المللی رادیو، مجری برگزیده و در یازدهمین جشنواره بین المللی رادیو، گوینده برتر شد.
احسان کرمی نوروز امسال صداپیشگی عروسک “ببخشید عزیزم” که سوپرایز کلاه قرمزی 93 هم بود توانایی های خود را بیش از پیش نشان داد. دیالوگ های دوست داشتنی بین عروسک ببخشید عزیزم و شهاب حسینی ، باران کوثری و قامیل دور در خاطر ما خواهد ماند .
احسان کرمی صداپیشه عزیزم ببخشید
دیالوگ جالب فامیل دور و عزیزم ببخشید:
فامیل:بزنم لهت کنم..
عزیزم:با چوب یا کمربند؟.
فامیل:چوب.
عزیزم:تو سرم میزنی یا بدنم؟
فامیل:تو سرت.
عزیزم:تو سرم زدی میمیرم یا زنده میمونم؟
فامیل:زنده میمونی.
عزیزم:بیمارستان میلاد بریم یا اختر؟
فامیل:اختر.
عزیزم:علتشو شکستگی اعلام کنیم یا ضربه مغزی ؟
فامیل:ضربه مغزی.
عزیزم:میرم تو کما یا اهدای عضو میکنید؟
فامیل:اهدایه عضو میکنیم.
عزیزم:اول قلبم یا کلیم؟
فامیل:کلیت.
عزیزم:تو یخ میذارید یا در جا اهدا میکنید؟
فامیل:تو یخ میذاریم.
عزیزم:یخاش قالبی باشه یا از این تیکه یخا؟
فامیل:ترجیح میدم الان بکشمت.
عزیزم:ی راست بهشت زهرا میریم یا سرد خونه؟
فامیل:گم شوتا لهت نکردم.
عزیزم:با چوب یا کمربند؟
مصاحبه با احسان کرمی
همه کاره و هیچ کاره
شاید همه کاره باشم و هیچ کاره. من به همه این رشته ها علاقه دارم.
در سال های 93 و 94 تئاتر کار کردم؛ البته در سال 94 یک تئاتر بیشتر کار نکردم؛ ولی آن یک کار به اندازه ده ها تئاتر برای من ارزش داشت؛ چون با آقای رحمانیان همکاری داشتم؛ اما مشغله زندگی مرا از تئاتر دور کرد. قصد دارم امسال بیشتر به موسیقی بپردازم؛ اما در عین حال اجرا را هم دوست دارم.
دیدار با استاد شجریان
من دو بار سعادت داشتم که استاد شجریان را ملاقات کنم؛ یک بار در مراسم درگذشت دایی ام و دیگری بعد از زلزله بم بود. من خدمت ایشان رفتم و از علاقه ام به موسیقی گفتم و ایشان هم روش هایی را به من معرفی کردند؛ البته در کتاب «راز مانا»ی خود به این روش ها اشاره کرده اند که به نظرم بهترین توصیه هاست؛ چون هر کدام از سی دی های آقای شجریان در یک گوشه آوازی خوانده شده اند و وقتی شما آنها را گوش می کنید گوش تان عادت می کند و سعی می کنید آنها را تقلید کنید.
همسر احسان کرمی / هیچ چیز در زندگی من اتفاقی نبوده است
من به همه این اتفاقات فکر می کردم. از کودکی به خوانندگی، کارگردانی، اجرا و احتمالا چیزهای دیگری فکر می کردم. حتی آشپزی هم کرده ام. به نظرم اگر قواعد هر کار را رعایت کنید آن کار درست پیش خواهد رفت. هیچ گاه کسی به من اشاره نکرد و نگفت که این شخص همانی کسی است که آشپزی درس می داد یا مسابقه آشپزی اجرا می کرد؛ در حالی که بیشتر از پنج سال این کار را در شبکه های پنج و سه انجام می دادم و حداقل خانم های خانه دار بالای 40 سال من را می شناختند؛ ولی تا به امروز هیچ کس چنین حرفی به من نزده است یا کسانی که صدایم را شنیده اند، هیچ گاه نگفته اند که دیگر این کار را ادامه ندهم و فقط اجرا کنم.
آنچه برایم بی اندازه خوشایند است، اینکه وقتی در یک حوزه فعالیت می کنم کسانی که در آن حوزه موفق هستند به من می گویند که به فعالیتم ادامه دهم؛ مثلا امیر جعفری و ریما رامین فر که از بازیگران مطرح کشورمان هستند یا دکتر صدر از منتقدان سینمایی کشورمان به من گفتند که بازیگری را ادامه دهم. به نظرم کار کردن با محمد رحمانیان یا اصغر دشتی اتفاق بسیار مهمی است.
در حوزه سینما دو کارنامه تجربی و نقش بسیار کوتاه در فیلم های «360 درجه» و «دربست» یا در سریال «عالیجناب» که به زودی پخش خواهد شد، دارم؛ ولی سام قریبیان به من پیشنهاد می دهد که بازی در سینما را ادامه دهم. در حوزه خوانندگی و اجرا نیز به همین شکل. من توانسته ام قواعد بازی را رعایت کنم.
احسان کرمی و مادرش در جشنواره فجر
اصلا یک جا بند نمی شوم
اگر قرار بود فقط بازیگری می کردم خیلی اذیت می شدم و برایم مثل یک کار اداری می شد. امسال به شدت وسوسه شدم به آمریکا بروم و چند ماه در آنجا بمانم و با آقای بیضایی کار کنم. افشین هاشمی به من گفت که اجرایی در سانفرانسیسکو داریم که می توانیم شما را به آقای بیضایی معرفی کنیم؛ به این معنا که پتانسیل کار با ایشان وجود دارد. شاید یک روزی از اینکه این کار را نکردم پشیمان شوم؛ ولی برای این کار باید ماه ها وقت می گذاشتم و از خانواده و کار و درآمدم می گذشتم.
صداسازی در اجرا و گویندگی اشتباه است
اما در دوبله به کار می رود. در دوره بیان متوجه شدم که چطور باید از تنفس و حنجره و دیافراگمم استفاده کنم. چیزهای دیگر را هم میکروفن و رادیو به شما یاد می دهد؛ یکی از برنامه هایی که به من کمک بسیاری کرد برنامه «جمعه ایرانی» رادیو ایران بود. همان اوایل که به رادیو پیوستم وارد این برنامه شدم و در ابتدا قرار بود خواننده باشم؛ ولی کم کم بازی کردم. متأسفانه این برنامه تعطیل شد.
گویندگانی در این برنامه حضور داشتند که اگر تجربیات آنها را روی هم می گذاشتید بیش از دویست سال تجربه می شد؛ آقای رضا عبدی، آقای آذری، آقای مهران امامیه، آقای محبی، آقای سمسارزاده و … . تولید برنامه کمدی رادیویی بسیار دشوار است و این برنامه کمک بسیاری به من کرد.
اولین کار هنری من موسیقی است
یکی مرحوم دایی ام «بیژن ترقی» که وقتی او در خانواده ای حضور دارد، یعنی شما به شکلی با موسیقی، ترانه، آواز، پرویز یاحقی، آقای شجریان، سالار عقیلی و … سروکار دارید. دوم به واسطه صدای خوب پدربزرگم و پدرم. بخشی از صدای من اکتسابی از سوی دایی ام و بخشی دیگر ارثی از سوی پدرم است. نکته دیگر توصیه های آقای شجریان به من این بود که گفتند:اگر می خواهید به صورت حرفه ای موسیقی آواز ایرانی یا کلاسیک ایرانی را دنبال کنید کافی است کارهای من را گوش کنید و سعی کنید مانند آن اجرا کنید؛ همچنین دوره کوتاهی سلفژ بگذرانید و تمرین و تمرین و تمرین کنید. منظور از تمرین حقیقتا تمرین است و اینکه ساز دست بگیرید و با آن تمرین کنید.
چگونه تئاتری شدم
شاید حدود یک سال از ورود من به رادیو می گذشت که میثم عبدی که در رادیو سردبیر من بود به شدت من را برای بازی در تئاتر تشویق کرد. من هم به شدت به تئاتر علاقه داشتم؛ بنابراین برای بازی در «کمدی استشمامات» موافقت کردم. پس از تغییر شرایط و تغییر دولت یعنی حدود یک سال و نیم پیش دوباره در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه رفتیم و با استقبال بسیار خوب مردم روبه رو شدیم. این تئاتر امسال در سالن قشقایی روی صحنه می رود که من به دلیل مشغله کاری همکاری ندارم.
خجالت نمی کشم
من ایرانی هستم. یک ایرانی یک ایرانی است. من از ایرانی بودن خود بسیار خوشحال هستم. نباید از ایرانی بودن خود ناراحت باشیم؛ بلکه باید از کاری که می کنیم و نام ایران را زیر سؤال می بریم خجالت بکشیم. گاهی در کشورهای خارجی از رفتارهایی متوجه ایرانی بودن برخی افراد می شوید که بسیار خنده دار است. ترکیه از نظر رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی 150 هزار برابر بدتر از ایران است و به لحاظ فرهنگِ رفتاری نیز بسیار عقب مانده و بی سواد هستند.
ما طور دیگری تئاتر می بینیم، نوع دیگری کنسرت می رویم که بسیار بد است ما باید خود را اصلاح کنیم. من اصلا به واژه فرهنگ سازی اعتقاد ندارم و معتقدم فرهنگ ساخته نمی شود بلکه به دنیا می آید و وجود دارد. هر پدیده ای که در دنیا به وجود می آید فرهنگش نیز ایجاد می شود؛ مثلا گفته می شود برای درست رانندگی کردن باید فرهنگ سازی کرد. مگر می شود شما ندانید درست رانندگی کردن چیست؟ معنای لغوی فرهنگ، حرکت به سمت روشنایی است. همه از قوانین رانندگی آگاهی دارند یا در قدیم همه می دانستند که نباید تلفن عمومی را اشغال کنند؛ اما باز هم می گفتند که باید فرهنگ سازی کنیم.
از ازدواج پشیمان نیستم
اگر ازدواج نمی کردم دیگر نمی توانستم ازدواج کنم. ما از 19 سالگی با یکدیگر آشنا شدیم و به خوبی یکدیگر را می شناختیم و به نظرم دلیلی برای ازدواج نکردن نداشتیم. قبل از 19 سالگی به درس و شیطنت های نوجوانانه می گذرد و چیزی نیست که شما نگران آن باشید؛ مثلا همسر من چه گذشته ای داشته است. به قول انگلیسی ها «اگر آینده را می خواهید گذشته را کنار بگذارید.» ولی من این گونه نیستم و به نظرم اینها به یکدیگر متصل هستند.
امان از فضای مجازی
یکی از نمایشگاه های بی فرهنگی بخشی از مردم فضای مجازی است که من و همه ما با آن درگیر هستیم. مشکل بزرگی که با اینستاگرام دارم افرادی هستند که عکس خود را نمی گذارند؛ در صفحه خودم به آن اشاره کردم و نوشته ام که اگر عکسی ندارید من را فالو نکنید. شما نمی دانید که روزی چند دایرکت برای من می آید و روزی چند بار زیر هر عکسی که می گذارم سؤال می شود که چرا نباید اگر عکسی نداریم شما را فالو کنیم؟ ما حتی فکر نمی کنیم که اینستاگرام برای به اشتراک گذاشتن عکس و نشر زیبایی و جذابیت به وجود آمده است نه برای سرک کشیدن در زندگی دیگران. به نظرم ما باید قاعده یک جامعه را رعایت کنیم؛ حال چه حقیقی یا چه مجازی. چون این فضا مجازی است بعضی این حق را به خود می دهند که فحش بدهند، هر چه می خواهند بگویند و بنویسند.
تغییر مسیر زندگی
منصور ضابطیان و محمد صوفی مسیر زندگی ام را تغییر دادند؛ به این دلیل که بهترین پیشنهاد در بهترین زمان در تلویزیون از سوی این دو نفر به من داده شد و خیلی ناراحت هستم که بعضی وقت ها نمی توانم با آنها کار کنم چون بودجه آنها کم است؛ البته هیچ گاه قطع همکاری نکرده ایم؛ اگر این امکان وجود داشت که همزمان در شبکه سه و چهار فعالیت کنم من مجانی با همه عشقم برای آنها کار می کردم؛ ولی من ناچارم مجری یک شبکه باشم تا هزینه زندگی و فرزند و همسر و خانه اجاره ای را پرداخت و راحت تر زندگی کنم؛ بنابراین ناچارم شبکه سوم را انتخاب کنم.
به منصور ضابطیان هم بودجه نمی دهند و او نیز به هر قیمتی اسپانسر قبول نمی کند تا برنامه آنچنانی بسازد. با توجه به نیاز جامعه خیلی آرام و باسلیقه برنامه می سازد.
می دانستم مشهور می شوم
یکی از آرزوهای من دیدن ایرج طهماسب از نزدیک بوده است. بار اول که ایشان را دیدم گریه کردم. او بسیار دقیق، پیگیر و مواظب همه چیز است. چنین چیزی در محمد رحمانیان نیز وجود دارد. آنها از همه آرتیست ها باخبر هستند و آنها را گوشه ذهن خود دارند و به موقع از آنها استفاده می کنند. عاشق شخصیت عزیزم ببخشید هستم و خیلی دلم برایش تنگ شده است؛ چون امسال نتوانستیم اجرا کنیم. می دانم که ماجرا فقط بودجه و طلبی که برنامه کلاه قرمزی از سال گذشته داشت بود.
اگر قرار بود اسپانسر بگیرد آقای طهماسب باید در بخش هایی از برنامه می گفت که مثلاً بچه ها امروز از فلان ماکارونی درست کرده ام.
خوب و بد شهرت
شهرت را دوست دارم. ولی بعضی جاها دوست ندارم؛ من از مترو و اتوبوس استفاده می کنم؛ مثلا دیروز در مترو پسری جلو آمد و گفت؛ شما همان مجریه هستید؟ من هم گفتم؛ بله. او گفت؛ من ده هزار تومان بردم. او با دوستش سر من شرط بسته بود یا برخی جلو می آیند و ماچ می کنند اما من با این مشکل دارم. در ایام نوروز برای خرید به بازار رفته بودیم که همه جلو می آمدند و ماچ می کردند گاهی هم برعکس است؛ مثلا یک نفر از شما خوشش نمی آید جلوی شما می پیچد و فحش می دهد ولی صبر آدم نیز حدی دارد؛ ولی در کل لذتی که در شهرت وجود دارد بسیار بیشتر از این ایرادهای کوچک است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر