کمین پلیس از اقدام وحشیانه 2 همسلولی تهرانی پرده برداشت
رکنا: قرار خیابانی 2 همسلولی در کمینگاه پلیس کافی بود تا پرده از جزییات شبکه زورگیران شوکری برداشته شود.
پسر جوانی در تماس با پلیس از ماجرای گرفتار شدن در دام زورگیرانی خبر داد که شوکر برقی در دست داشتند.
خیلی زود تیم تحقیق در محل سرقت حاضر شدند و مرد وحشتزده به پلیس گفت: در خیابان منتظر تاکسی بودم که 2جوان سوار موتور به سمتم آمدند و جلوی پایم ترمز کردند.
ابتدا فکر کردم قصد پرسیدن آدرس دارند که ناگهان یکی از آنها یک شیء سیاهرنگ را از زیر لباسش بیرون کشید و تهدید کرد اگر فریاد بزنم، به من رحم نخواهد کرد، سپس آن را روی گردنم گذاشت و خواست آرام باشم. به شدت ترسیده بودم و در همان لحظه 2جوان دیگر سوار موتورشان به کمک آنها آمدند و با خونسردی دورم حلقه زدند. کیف و گوشیام را از من گرفتند و بعد سوار موتورهایشان شدند.
طعمه زورگیران گفت: همه این اتفاقات کمتر از یک دقیقه طول کشید و اصلا نتوانستم کاری کنم که مردم به کمکم بیایند و بدتر اینکه همان دزدی که شوکر برقی در دست داشت، آرام گفت که چون بچه خوبی هستم، زیاد اذیتم نمیکند و بعد شوکر را به کار انداخت. همه بدنم لرزید و به زمین افتادم و آنها خندهکنان پا به فرار گذاشتند.
به سختی از جا بلند شدم، صدای شوکر خیلی بلند بود و مرد رهگذری متوجه این سرقت شد و به دادم رسید و توانستم با موبایل او به پلیس 110 زنگ بزنم.
این ادعا کافی بود تا با دستور بازپرس تیمی از پلیس به ردیابی دزدان شوکری وارد عمل شود.
ماموران که احتمال میدادند این 4 جوان موتورسوار سابقهدار باشند، خیلی زود با سرقتهای مشابه زیادی مواجه شدند که در دو مورد طعمه زورگیران با شوک ناشی از برق، بیهوش نیز شده بودند.
بدین ترتیب آلبوم مجرمان قدیمی پیشروی طعمههای این باند قرار گرفتند و در این مرحله مشخص شد که 2 زورگیر «حمید» و «امید» هستند که بارها به خاطر کیفقاپی و زورگیری زندانی شدهاند.
بدین ترتیب پلیس برای دستگیری این 2 دزد حرفهای وارد عمل شد و زمانی که به پاتوق قدیمی آنها رفت، پی برد حمید و امید دیگر به آنجا رفت و آمد نمیکنند و کسی از مخفیگاهشان اطلاعی ندارد.
تجسسها ادامه داشت و این در حالی بود که دزدان به زورگیریهای شوکری ادامه میدادند و ماموران در شاخهای دیگر از تحقیقات سراغ چند تن از دوستان قدیمی حمید و امید رفتند و با این تصور که احتمال دارد همدیگر را ملاقات کنند، آنها را تحت نظر گرفتند.
ردیابیها ادامه داشت تا اینکه روز 6خردادماه، امید که فکر نمیکرد ماموران در کمین وی هستند، به دیدار یکی از همسلولیهای قدیمیاش رفت و همین ملاقات کافی بود تا ماموران در اقدامی غافلگیرانه وی را دستگیر کنند.
امید که همان شوکرزن خندان است، در بازجوییهای نخست خود را بیگناه معرفی کرد، اما وقتی از سوی طعمههایش شناسایی شد، لب به اعتراف گشود، به گونهای که یکی از مردان که با شوکر امید بیهوش شده بود، با دیدن وی تحمل نکرد و به سمتش حمله کرده و مدام گفت که وقتی تسلیم شده بودم چرا با شوکر به جانم افتادی و خندیدی!
این جوان سابقهدار در بازجوییها به پلیس گفت: نمیخواستیم در زورگیریهایمان از چاقو استفاده کنیم، چون هم مردم متوجه زورگیر بودن ما میشدند، هم امکان آسیب دیدن طعمههایمان وجود داشت، به همین خاطر تصمیم گرفتیم با شیوه شوکر برقی به زورگیریهایمان ادامه بدهیم. وی افزود: شوکر قویای خریدیم و با این شیوه وقتی طعمهمان خود را در حلقه ما میدید، ناچار مجبور به تسلیم شدن بود. من شوکر را همراه داشتم. وقتی سرقت انجام میشد، برای اینکه طعمهمان سر و صدا نکند، شاسی برقی شوکر را فشار میدادم و صحنه لرزیدن و افتادن آنها من را به خنده میانداخت. گاهی نیز زیادهروی میکردم و انگار چند نفر از مردان بیهوش هم شدهاند.
ماموران با اعترافات امید پی بردند ساعت یک بامداد همان روز قرار است اعضای این باند برای کشیدن شیشه در خانه حمید دور هم جمع شوند.
خیلی زود کارآگاهان در چند تیم عملیاتی مخفیگاه آنان را تحت محاصره خود قرار دادند و در حالی که همه اعضای باند منتظر امید - رییس باند - بودند، سایه پلیس را روی سرشان دیدند و قبل از اینکه بتوانند راهی برای فرار پیدا کنند، دستگیر شدند. حمید و 2 همدست دیگرشان که «احسان» و «ابوالفضل» نام دارند، وقتی دیدند رییس باند آنها را لو داده، لب به اعتراف گشودند.
حمید در ادعاهایش گفت: مدتی در زندان با امید همسلولی بودم و پس از آزادی تصمیم گرفتیم با هم دست به زورگیری بزنیم، ولی چون یک بار با چاقو مردی را مجروح کرده بودم، از شیوه شوکر استفاده کردیم و در این مدت نیز پول خوبی به جیب زدیم.
2 جوان دیگر که تازهکار بودند، ادعا کردند تنها در نقش موتورسوار بودند و برای پولدار شدن تصمیم گرفتند وارد این باند شوند و یکی از آنها که ابوالفضل نام دارد، گفت: هیچ وقت فکر نمیکردم دستگیر شوم، چون حمید و امید قول داده بودند ما را لو نمیدهند و برای تامین هزینههای اعتیاد و مخارج زندگیام دست به این کار زدم و الان شرمنده خانوادهام هستم.
بنابر این گزارش، تجسسها برای شناسایی دیگر طعمههای این باند شوکری از سوی پلیس ادامه دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر