دعای حضرت یوسف چیست؟
رکنا : هنگامى که یوسف در قعر چاه قرار گرفت، امیدش از همه جا قطع و تمام توجه او به ذات پاک خدا شد، با خداى خود مناجات مى کرد و به تعلیم جبرئیل راز و نیازهائى داشت، که در روایات به عبارات مختلفى نقل شده است.
به گزارش رکنا ، دعاهای حضرت یوسف علیه السلام را در ادامه آورده ایم.
1 . یکی از پیامبران الهی یوسف است. داستان یوسف در قرآن کریم بلند و پرنکته است. حسد برادران را وادار می کند که او را به چاه بیندازند. قافله ای سر می رسد و دلو را در چاه می افکنند تا آب بکشند و استفاده کنند. نا باورانه می نگرند به جای آب، نوجوانی زیبا از چاه سر برآورد. او را به بردگی می گیرند و در مصر به فروش می رسانند. یوسف به عنوان برده به کاخ عزیز مصر راه می یابد و زلیخا همسر عزیز شیفته یوسف می شود و می خواهد از او کام گیرد.
یوسف پا کدامنِ پیغمبرزاده، به گناه تن نمی دهد. او را تهدید به زندان می کنند. یوسف دست به دعا برمی دارد و می گوید:
رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمّا یدْعُونَنی إِلَیهِ وَإِلاّ تَصْرِفْ عَنّی کیدهُنَّ أصْبُ إِلَیهِنَّ وَأَکنْ مِنَ الْجاهِلینَ؛(1)
بارالها، زندان برای من دوست داشتنی تراست از گناهی که مرا به سوی آن فرا می خوانند، اگر مکر زنان را از من مگردانی با آنان درآمیزم و از جاهلان خواهم بود.
خداوند هم دعای او را مستجاب فرمود و مکر زنان دربار را از او بگرداند. پس یوسف را زندانی کردند.
2 . یوسف مدتی را در زندان می گذراند. سال ها و حکایت ها می گذرد تا آن که برای تعبیر خواب پادشاه مصر در زندان به نزد او می آیند. یوسف از موقعیت استفاده می کند، از بی گناهی خود می گوید، و از سبب زندانی شدن خود جویا می شود.
پیام او را به پادشاه می رسانند. پادشاه زنان را احضار می کند. همه زنان، به ویژه زلیخا همسر پادشاه، بر گناهکاری خود و بی گناهی یوسف گواهی می دهند. یوسف از زندان آزاد ، مقرّب دربار و وزیر دارایی واقتصاد می شود.
در کنعان مردم دچار قحطی می شوند و برای تهیه آذوقه به سوی مصر رو می آورند. مصر که با تدبیر یوسف دارای انبارهای بزرگ غلّه شده است پذیرای فرزندان یعقوب می شود.
باز هم حکایت ها می گذرد تا آن گاه که خبر یوسف به یعقوب می رسد و یعقوب و خاندانش راهی مصر و بر سرای بزرگ یوسف وارد می شوند.
یوسف، پدر و مادرش را احترام می کند و بر تخت می نشاند و برادرانش در برابر او به خاک در می افتند و برای خداوند سجده می گزارند. با پدید آمدن چنین صحنه ای، خوابی که یوسف در نوجوانی دیده بود و به پدرش بازگو کرده بود تعبیر می شود. در چنین شرایطی یوسف دست به دعا بر می دارد و با خداوند چنین مناجات می کند:
رَبِّ قَدْ آتَیتَنِی مِنَ المُلْک وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الأَحادِیثِ فاطِرَ السَّموتِ وَالأَرضِ أَنْتَ وَ لِیی فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنی مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِی بِالصّالِحینَ؛(2)
بارالها، تو به من ریاست دادی، و تعبیر خواب را تو به من آموختی، ای آفریننده آسمان ها و زمین، تو ولی و سرپرست منی در دنیا و آخرت، مرا مسلمان بمیران و به نیکوکارانم بپیوند.1 . یوسف (12) آیه 33.2 . یوسف (12) آیه 101.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر