معرفی کتاب: غزل در سایه نیما / اندیشیدن در فرایند تطور و دگردیسی غزل در روزگار ما

به گزارش رکنا، آنچه غزل را از بقیه قالب‌های شعری متمایز می‌کند احساسی و عاطفی بودن، بیان حالات و آنات درونی، گسستگی ظاهری در عین داشتن ژرف‌ساختی واحد، تکلف‌گریزی و لطافت واژگان است.

محتوای غزل کهن فارسی شامل عناصر اربعه عشق، عرفان، تعلیم یا تعالی و قلندری بوده است، در ادبیات پسامشروطیت، پرداختن به سیاست و مفاهیم نوینی از قبیل ملت، وطن، مسائل اجتماعی، روابط انسانی و طبیعت نیز چاشنی تغزل می‌شود، تا این که با ظهور شعر نو، به غزل نئوکلاسیک می‌رسیم که اصلی‌ترین خصیصه فرم بیرونی آن، نوآوری در سطح و مدرنیزه کردن شکل ظاهری غزل است؛ بدون این‌که در زیرساخت‌ها و معیارهای زیباشناسیک غزل نوین، دگرگونی بنیادی ایجاد شده باشد.

با ظهور سیمین بهبهانی - نیمای غزل - و حسین منزوی، غزل کلاسیک، با گذر از پروسه تبدل جوهری و شیفت پارادایمیک، به سرمنزل شکل امروزین خود می‌رسد و اینک ما در سرزمین ایسم‌ها و مذهب های متنوع تغزل- غزل نئو کلاسیک، غزل روایی یا فرم، غزل پیشرو یا پست مدرن و... - ، مسافرانه، هویتی چهل‌تکه را در کاروانسرای ادبیات تجربه می‌کنیم.

کتاب غزل در سایه نیما

از مرگ نیما چند دهه‌ای گذشته است اما امتداد شکوفای غزل- این لجبازی عاشقانه - آن‌هم در وانفسای ظهور قالب‌های عجیب روزگار معاصر ، نشان از امکان‌ و ظرافت و ظرفیت عظیم این قالب برای پوست انداختن، تازگی، طراوت و تحمل بار ادبیات در روزگار مدرن و پسامدرن دارد

در نخستین دیدار با کتاب «غزل در سایه نیما» نگاشته خانم فریبا یوسفی، شاعر ، نویسنده و منتقد ادبی و دانش‌آموخته زبان و ادبیات فارسی، به کتابی خواندنی و پرمغز برمی‌خوریم که متکفل تدقیق و تامل در ظاهر و باطن این عبور ادبی- از سیمین بهبهانی تا قیصر امین‌پور - است و انصاف باید داد که مولف کتاب، هم به اعتبار اینکه خود شاعر غزلسرای موفقی است و هم به اعتبار مواجهه آکادمیک با این مسئله، توانسته به نیکویی از پس ایضاح مفهومی مسئله و نیز تبیین و توضیح این واقعه برآید و بازتاب درخشان پنج اصل مبدعانه و بدعت‌آمیز نیما را در آینه غزلسرایی دهه‌های اخیر نشان دهد. البته در این مجال و مقال اندک، نمی‌توان به بررسی زوایا و خبایای این کتاب مستطاب پرداخت. بنابراین می‌کوشم تنها یک نکته متأملانه را به کوتاهی بیان کنم.

اینکه می‌گویند نیما هرگز شهری نشد اما شعر شهری را بنیان نهاد حرف کاملاٌ درستی است اما به گمان من تاثیری که فروغ در غزل معاصر داشته، بسیار بیشتر از نیماست، به عکس شعر شاملو - که به شیوه‌ای افراطی، مفتون زبان موسیقایی شعر خود شده - یا اخوان‌ثالث که تا آخر عمر شیفته مهارت‌های فنی خویش بود و حتی برخلاف نیما که به رغم سنت‌شکنی‌هایش غالباً اسیر احکام وزن شعر و نگران عدم انعطاف اوزان مرکب است اما شعر فروغ، شعری خالص و فارغ از آرایه ها و تزئینات صوری است.

پس از شعرهای محاوره‌ای نیما و بلکه بیش از آن، شعر گفتاری فروغ و سادگی غیر منتظره‌ بی‌حد و حصر شعر وی به تکوین و تکامل دکلماسیون طبیعی زبان در غزل معاصر کمک کرده است.

با این‌همه، ذکر و بازگفتِ این نکته ضروری می‌نماید که کتاب «غزل در سایه نیما»، فرصتی زیبا و سایه‌ساری مبارک و مغتنم برای اندیشیدن در باب فرایند تطور و دگردیسی غزل در روزگار ماست.

منبع: کتاب نیوز