بررسی معضلات حاشیه نشینی و راهکارهای درمان این پدیده+ اینفوگرافی

به گزارش رکنا،  با همت سازمان بسیج علمی، پژوهشی و فناوری استان تهران و طی تحقیقات و جلسات متعدد با دستگاه ها و ارگانهای مختلف کشور در خصوص پدیده حاشیه نشینی ، طرح کنترل مناطق حاشیه نشین تدوین گردید که در ادامه به بخشی از این مقاله اشاره خواهد شد.

حاشیه نشینی ؛ چیستی ،چرایی و راهکارها

حاشیه نشینی در ایران بعد از اصلاحات ارضی (که ناشی از ترس آمریکا از وقوع انقلابهای دهقانی بود)مطرح شد و با برنامه ریزیهای مبتنی بر الگوی سرمایه داری حاصل از ذهن برنامه ریزان غربگرا،(که توجه به عدالت اجتماعی را ناقض آرمانهای توسعه میدانستند) شدت یافت و الان به بحرانی جهت ایجاد مشکل در شهرها مبدل شده ،بحرانی که ریشه بخش عمده مخاطرات اخلاقی و اجتماعی شهرهاست .بحرانی که اگر نگرشی درست بر ما غالب شود و از نگاه به عنوان تهدید ،به نگاه به عنوان فرصت مبدل شود آنگاه کلید حل آن را در دستان خود حاشیه نشینان میبینیم و صد البته باید حمایتی که سالها از آنان به ناحق دریغ شده بود را روا داشت ،و با نگاهی مبتنی بر کرامت انسانی توانائیهای آنان را درمدیریت و بهسازی محل سکونتشان بارور ساخت و البته قطعاً نباید از نظر دور داشت که ایجاد اشتغال و افزایش میانگین درآمدی در مبادی مهاجرت و کنترل نرخ رو به تزاید مسکن شهری میتواند کنترل کننده رشد این مناطق باشد.

انسان زمانی که در خیابانهای شهرهای امروزی قدم بر می دارد سر در گم وپریشان می شود زیرا شهرها را در تضاد با انسان، انسانیت وتصاویر جالب ترسیم شده از شهرهای آینده در ابتدای تولد شهرها مدرن می یابد.اندیشه انسان هنوز در شهرها بدنبال مدینه فاضله پیامبر اسلام، است.اما واقعیت مشاهدات انسان در شهر ساختاری دیگر را نمایان می کند.ساختاری مملو از تبعیض، تفاوت و بی عدالتی ،ساختاری مبتنی بر تقسیم ناعادلانه ثروت ملی و ... ساختاری دارای دوبخش متن وحاشیه،حاشیه ای که به علت بی عدالتی ،ایجاد شد بابی عدالتی با آن برخورد می شود.

با بی عدالتی نقد می شود وبا بی عدالتی در موردش تصمیم می گیرند.در واقع حاشیه نشینی که یکی از چالشهای اصلی در مسیر رشد وتوسعه پایدار است بدلایلی چون تداوم رشد جمعیت شهری ،تداوم رشد سکونت گاهای غیر رسمی ومهاجرت زاده شده وچونان طفلی ناخواسته خود را به دامان بی مهر وبی عطوفت شهر تحمیل کرده است.برای تحلیل بحث حاشیه نشینی لازم است که ابتدا به تعریفی حداقلی دست پیدا کنیم ،تعاریفی که در این زمینه ارائه شده متعدد است .از جمله:

-1 حاشیه نشینی نوعی زندگی است که با شیوه رایج زندگی شهری و روستائی متفاوت بوده و با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی مخصوص به خود بافت فیزیکی معینی بوجود آورده است که با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی میکنند.

-2 حاشیه نشینان افرادی هستند که از حالت تولیدی گذشته خود بیرون آمده و به صورت مازاد نیروی انسانی در حاشیه شهرها که مملو از مهاجرین است سکنی گزیده اند آنان عمدتاً به شکل مازاد نیروی انسانی از روستاهها و شهرهای کوچک به این منطقه جذب شده اند.

-3 حاشیه نشینان شهری یا گتوها معمولاً از اقلیتهای شهری هستند که به علت جذب نشدن در متن شهرها به صورت پدیده گتوی مذهبی ،قومی یا زبانی تشکیل شده اند و بوسیله موانع فیزیکی و انسانی ازبقیه بخشهای شهری جدا میشوند.

-4 تعریف عددی: محله حاشیه نشین جائی است که هنگام آمار گیری بیش از 50 % جمعیت آن محله پایگاه اجتماعی – اقتصادی جدا از اکثریت مردم شهر تعلق داشته باشند.

-5 تعریف ساختاری: محله ای که درآن خانه ها روبه ویرانی ویا فرسودگی گذاشته وازمصالح کم دوام یابی دوام ساخته شده است .

-6 حاشیه نشین کسی است که در شهر زندگی میکند ولی جذب نظام اجتماعی نشده است.

-7 محله حاشیه نشین جائی است که در آن خانه ها رو به ویرانی گذاشته و از مصالح کم دوام و بی دوام ساخته شده ،درآنها فرهنگ فقرکاملاً غلبه دارد و شاهد جایگزینی توده های کم در آمددر آنها هستیم.که جای تفحس است.

8 - مطابق تعریف سازمان ملل حاشی هنشینی پدید های است که با اسکان غیررسمی و بدون مجوز اقشار کم درآمد در مکا نهای مستعد کناره شهرها آغاز می شود. حاشینه نشینان به کسانی گفته می شود که خارج ازنظام اجتماعی و فرهنگی خودشان زندگی می کنند . حاشیه نشینی محصول عدم تعادل منطقه ای درکشور است . ساکنان مناطق محروم کشور مجبورند به مکانی که درآنجا امکانات وامنیت متمرکز شده مهاجرت کنند .

البته دلیل این مهاجرتها ، تمرکز امکانات و ظرفی تها در شهرهای بزرگتر است.

تاریخچه حاشیه نشینی

حاشیه نشینی یا گتو واژه ای است که اولین بار در سال 1516 در ونیز به کار گرفته شد ولی اگر به دنبال سیر حاشیه نشینی در طول تاریخ باشیم به قدمتی کهن تر از ونیز، در دوران ساسانیان میرسیم . جائی که اسیران جنگی را در مراکز سکونتگاهی جدا از مردم در حاشیه شهرها سکنی میدادند.در سال 1179 شورای کلیسا زندگی مسیحیان را در میان یهودیان ممنوع کرد که موجب ایجاد گتوههای متعدد یهودی نشین در اطراف شهرهای بزرگ اروپائی شد. در ایران نیز تا سالهای متمادی اقلیتهای قومی جهت تمایز با سایر گروهها ملزم به استفاده از نوار زرد رنگ روی لباس بودند، اما حاشیه نشینی جدید در واقع عمر چندانی ندارد هنوز دیر زمانی از آن ایام نمیگذرد که فقراءو اغنیاء در منازلی چسبیده به هم سکونت داشتند و صرف سکونت در یک محله نشانه ای از جایگاه اجتماعی نبود ،درواقع حاشیه نشینی در طی زمان و گذر از مراحل مختلف تاریخی از فرآیندی مبتنی بر تمایزات نژادی و قومی و زبانی و دینی به فرآیندی مبتنی بر تمایزات اجتماعی و اقتصادی مبدل شده است.

در ایران نیز سابقه حاشیه نشینی جدید به سال 32 (سال کودتای آمریکائی) میرسد اما قطعاً اوج حاشیه نشینی با آغاز اصلاحات ارضی هم زمان است در این زمان نخستین اجتماعات آلونک نشین در کوره های آجرپزی جنوب تهران شکل گرفتند تا نیروی انسانی ارزان برای تأمین مواد اولیه شهر روبه رشد تهران فراهم شود.اما به طور کلی میتوان شروع تاریخچه حاشیه نشینی مدرن در ایران را اینگونه بیان کرد:گسترش تأسیسات شهری و افزایش درآمد حاصل از نفت عامل ایجاد جاذبه شهری و رونق شهری شده است که این امر در کنار اصلاحات ارضی و مکانیزاسیون عوامل اصلی بروز حاشیه نشینی در ایران شد . اما قطعاً اصلی ترین عامل بروز حاشیه نشینی در ایران اصلاحات ارضی بود. اصلاحات ارضی که ناشی از ترس آمریکا از وقوع انقلابهای دهقانی در کشورهای اقماری خود بود در نهایت بدنبال احراز اهداف ذیل بود:

الف - کاستن از تجمع نیروهای بالقوه انقلابی در روستاهها و کم کردن خطر اعتراض رعایای فاقد زمین و بزرگ کردن حکومتهای دست نشانده با بهانه از بین بردن شیوه تولید ارباب رعیتی

ب - تولیدات صنایع کشاورزی نیاز به بازار داشت و بدلیل وجود نیروی کار ارزان در روستاهها نیاز به ادوات پیچیده کشاورزی احساس نمیشد که با اصلاحات ارضی و مهاجرت نیروی انسانی به شهرها این صنایع رونق گرفتند.

ج - صنایع مونتاژ و مصرفی شهرها از یک سو نیاز به کارگر داشت و ازیک سو نیاز به بازار مصرف داشت که بدلیل خود کفا بودن نسبی اقتصاد روستائی بازار مصرفی شکل نمیگرفت و از طرفی کارگران غیر متخصص مورد نیاز صنایع مونتاژ الزاماً باید از منابع ارزان روستائی تأمین میشد.

ایجاد جاذبه درآمدی شهر در کنار کاهش تعمدی درآمد در روستاهها (ارائه یارانه به خرید خارجی محصولات کشاورزی) موجب سیل مهاجرت مهاجران فاقد توانائی به نواحی شهری شد که چون بدون برنامه ریزی و خود به خودی بود ، بخش مسکن را که بالقوه خود دارای مشکل بود را دچار مشکل مضاعف کرد که این امر موجب مکان گزینی این مهاجران کم درآمد در نواحی شد که با رِنج در آمدی آنان هم خوانی داشته باشد.

اصطلاحات حاشیه نشینی

زاغه – حلبی آباد- شلنگ آباد – حصیرآباد – حاشیه – خرابه - تپه - -آلونک –مجبورآباد و.........

دلائل و علل حاشیه نشینی

-1 پائین بودن درآمدقشر کم درآمد

-2 کمبود مسکن در شهرها

-3 تفاوتهای نژادی که موجب رانده شدن گروههای خاص در برخی شهرها و نواحی شده است .

4- گرانی غیر متعارف زمین شهری در کلان شهرها

-5 نگاه تمرکز گرای سیستم دولتی ومردمی و افزایش بیشتر امکانات مادی و اقتصادی مسولین وسرمایه داران به هسته ی شهر که خود مشکلات حاشیه نشینان را صد چندان میکند.

-6 عدم تأمین نیازهای درآمدی و مسکن طبقات مستضعف جامعه در بازار رسمی زمین و مسکن بدلیل افزایش شدید قیمت مسکن و تورم که موجب علاقه به زندگی در حاشیه شهر شده است که خود موجب رشد تصاعدی حاشیه نشینی خواهد شد.( بحث ارزش افزوده زمین) نگرانی از آینده و تأمین مسکن و اجاره بهای بالا هم تشدید کننده خواهد بود.

-7 گسترش شکاف طبقاتی، بویژه فقر و بیکاری

-8 مهاجرت طبقات کم درآمد شهری بویژه کارمندان به حاشیه شهرها که در آینده قطعاً بستر بحران خواهد بود.

-9 ضعف نظامهای اقتصادی ومدیریت شهری برای کنترل وهدایت

-10 اتکای نظام اقتصادی شهری ومنطقه ای به اقتصاد غیر رسمی برون زا

-11 رویکرد نظام برنامه ریزی بر حذف وعدم پاسخگوئی به نیازهای پایه

-12 رانده شدن اجباری گروهای مهاجر فقراء به محدوده های خارج از مدیریت رسمی وارزان

-13 اسکان گیری پهنه های وسیع به صورت حاشیه نشینی

-14 پیدایش نظام اقتصادشهری ومنطقه ای دوگانه

ویژگی بارز مناطق حاشیه نشین ارزانی زمین و بوم شناسی خاص منطقه است در حالی که امکانات لازم و کامل برای انجام یک زندگی متعارف را ندارند.منطقه حاشیه نشین منطقه فقیر نشین اطراف شهر است که ساکنان آن به علت فقر فرهنگی واقتصادی مظلوم واقع شده اند و نتوانسته اند جذب نظام اقتصادی – اجتماعی شهر شوند و از امکانات و خدمات شهری استفاده کنندکه بدور از انصاف انسانی است اینان به علت توان مالی کم ،سطح سواد و تخصص کم ،مصالح مورد استفاده در احداث بناهایشان نامرغوب ودارای کمترین ضریب امنیتی میباشداین امر خود یکی از دلائل مشکل شدن خدمات شهری است ،این افراد بدلیل داشتن ویژگی خاص فرهنگی و اجتماعی، بافت فرهنگی نامتجانس ،نظارت برخودو خود کنترلی ضعیف ،ابتدا به شکل زاغه و به مرور به صورت حاشیه در آمده اند و در طی زمان اگر مورد مهر ومحبت سروران قرار گیرند،تغییر شکل داده (پوست اندازی کرده)خانه خود را مستحکمتر و مرتب کرده و کم کم به شهرک و شهر تبدیل میشوند.

ویژگیهای کلی مناطق حاشیه نشین

-1 عموماً غیر قانونی اند .

-2 از مواد و مصالح مختلف در دسترس ساخته شده اند .

-3 خود ساکنان آنها را احداث کرده اند.

-4 فاقد خدمات شهری مثل آسفالت – برق – دفع زباله و .... هستند.

-5 توسعه بدون برنامه ریزی و اتفاقی

-6 در مناطق نامناسب شهر در مجاورت زمینهای رها شده و بلا استفاده

-7 جمعیت متراکم تشکیل شده از خانواده های پرجمعیت

-8 اگر این مناطق مورد توجه ویژه ی مسولین قرار بگیرد به مرور توسط حاشیه نشینان با استحکام خانه ها نظم گرفته و تبدیل به شهرک و شهر میشود.

مناطق حاشیه نشین همیشه شاهد موارد ذیل میباشد:

1.منطقه واحدهای مسکونی رو به ویرانی ،فرسوده و با تجهیزات ناقص در حاشیه شهرها

2.تسلط فرهنگ فقر در منطقه

3.جدائی گزینی توده ای مردم از جامعه شهری

4.شهرکهای چسبیده به شهر با مواد و مصالح کم دوام ساختمانی

5.گوشه گیری مردم منطقه از زندگی شهری

6.مهاجرت و سکونت، بخشی از مردم روستاهها در حاشیه شهر

7.مکان گزینی طبقات پائین شهری در این مناطق

ویژگیهای ترکیب جمعیتی

ساکنان مناطق حاشیه نشین مهاجرانی هستند که به علل مختلف شهرهای بزرگ را هدف قرار داده اند و لی بدلائلی چون پائین بودن سطح مهارتهای فنی و فقدان سرمایه کافی قدرت ورود به متن اصلی شهر را نداشته اند.تراکم و زاد وولد در این مناطق بالاست که خود بالقوه مشکل زاست ،گروههای خود جوش متمایل به کج روی اجتماعی در بین جوانان شکل میگیرند که در خود تضادهای نژادی و قومی و قبیله ای دارند ولی در فقر عمومی مشترکند و در مقابله با تخریب مسکن و سایر مشکلات عمومی و متحد عمل میکنند .

ویژگیهای فرهنگی

عدم تطابق هنجاری و نائل نشدن به یک شناخت جامعه محور در حاشیه نشینان و همچنین سطح نازل معیشت اقتصادی این طبقه موجب یک نوع انحرافات نهادینه شده در رفتار آنان میشود.قاچاق مواد مخدر،جنایتهای مبتنی بر هیچ انگاری جامعه ،رواج مشاغل کاذب غیر رسمی ،فقرمفرط اقتصادی ،عدم وجود مهارت فنی ،سطح نازل آموزش و پرورش و سواد که منجر به بدوی ترین شکل ممکن آموزش شده است (عدم تخصیص بودجه مناسب برای آموزش و پرورش علاوه بر کم سواد شدن جامعه منجر به نقص در جامعه پذیری میشود که مضرات آن در فراموشی آداب و کنش شهروندی و نمایان شدن کنش روستائی که سنخیتی با شاکله شهر ندارد دیده میشود)

ویژگیهای اخلاقی

بیتوته کردن 10-12 نفر در یک اتاق مشکلات متعدد رفتاری و اخلاقی ایجاد میکند معضلاتی چون بلوغ زود رس ، گرایش شدید به اعتیاد به دنبال مشاهده مصرف عادی مواد مخدر در منزل و ... در کنار آن جوانان و نوجوانان سرشار از محرومیت این مناطق در کنار خود انباشتی از رفاه و ثروت رادرهسته ی شهر می بینند .

خدمات اجتماعی و رفاهی

میزان خدمات اجتماعی فوق العاده پائین بوده ،انشعابات آب و برق قاچاق است ،بی اعتمادی نسبت به ارائه دهندگان خدمات وجود دارد ( حاشیه نشینان به غریبه ها اعتماد ندارند چون هر غریبه ای آمده یا حرف از اخذ پول زده و یا پیامی از تخریب آورده است.)اکثر جوانان معتقدند که درس فایده ای ندارد و باید زود تر کاری پیدا کرد ،رفاه اجتماعی بسیار پائین بوده و بحث اوقات فراغت و گذران آن بیشتر به یک لطیفه تلخ میماند.

ویژگی امنیت

بدلیل عدم یکسانی بافت فرهنگی، ساکنان آنها به انواع واقسام آسیبهای اجتماعی روی می آورنددر واقع زمینه های ارتکاب جرم در افراد حاشیه نشین در شهرها بیش از سایر جاهاست .این مناطق مستعد ارتکاب جرمند،فقدان نظارت کافی ،وجود تعداد زیاد افراد نیازمند بیکار،سطح پایین سواد ،فقدان روشنائی کافی معابر ،وضع کافی جغرافیائی منطقه موجب مشکلات امنیتی خاص شده است ،جوانان این منطقه با فرهنگ خاص خود، عمدتاً بدلیل کمی آموزش وتخصص ،کار پیدا نمی کنند وبه شکل زائده شهری در می آیند که خود موجب سوق دادن افراد به سمت جرم می شوند.باستنادماده 154 بندج لایحه برنامه چهارم توسعه اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی دولت و..موظف به شناسایی نقاط آسیب پذیر وبحرانی زای اجتماعی در بافت شهری وحاشیه شهرهاست وتمرکز بخشیدن وحمایت های اجتماعی –بهداشتی-درمانی-مددکاری-مشاوره اجتماعی-حقوقی- وبرنامه های اشتغال- بااعمال راهبردی و همکاری بین بخش وسامانه مدیریت آسیبهای اجتماعی در مناطق یاد شده میباشد.

راهکارهای ارائه شده برای حاشیه نشینی

در واقع پیشگیری بهتر از درمان است مثل کنترل زمینهای باز و وسیع مجهول المالک درواقع برخی اوقات راهکارهای ارائه شده به راه حل های موضعی وسطحی محدود می شوند که فقط نشانه ها را نابود می کنند در حالی که باید به بررسی ریشه ها پرداخت و آنها را حل کرد.در واقع هر اقدامی در زمینه مقابله با حاشیه نشینی باید از استراتژی سه مرحله ای ذیل تبعیت کند .

مرحله اول : باید راه ورود تازه واردان به حاشیه ی شهر از طرق ذیل مسدود گرد.

الف - راهکارهای قانونی( مثل وضع مقررات )

ب - راهکارهای کالبدی (مثل نوار سبز )

ج - راه حلهای نظارتی (مسدود کردن دامنه ارتفاعات ،حریم رودخانه هاوزمینهای وسیع بلا صاحب )

مرحله دوم : حمایت از حاشیه نشینان و زاغه نشینان داخل محدوده شهر با برنامه ریزی جهت ارائه خدمات ساکنان شهر به آنان اما بدلیل مشکلات خاص اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی این حمایت مستلزم دقت و راهکارهای خاص می باشد .

مرحله سوم : در واقع راهکاراصلی، ایجاد تحولات ساختاری در برنامه های کلان شهری از طریق ایجاد امکانات خدماتی و شهروندی .

اما به طور کلی استراتژی برخورد با حاشیه نشینان تا کنون به یکی از سه شیوه ذیل بوده است .

1 - تخریب کامل : در این روش گاهی یک محله به طور کامل از بین می رودکه علاوه بر ایجاد برخوردهای خشن وایجاد نارضایتی، نتایج کاملاً عکس ایجاد می کند .

2 - تخریب و نوسازی مجدد : این راهکار که تحت عنوان ارتقای وضعیت سکونت گاهای غیر متعارف و زاغه های شهری انجام می شود .که شامل بهبود شرایط زندگی از طریق ارائه خدمات اساسی مثل آب وبرق وگاز وسیستم دفع فاضلاب واصلاح معابروایجاد مدارس و آموزش و پرورش مناسب است .درهرموردبعداز تخریب مناطق حاشیه ای زاغه نشینی اقدام به ساخت منازل جدید وارائه آن به ساکنان قبلی می کنند .

3 - توانمندسازی : حاشیه نشینان برخلاف تصور؛ کالائی آب آورده ودور ریختنی نیستند بلکه وجود آنها نقش مهمی در اقتصاد شهری دارد در واقع آنان با کمک نا چیز مسولین قادرند مسکن ،خوراک ،پوشاک خود را فراهم کرده ودر عین حال نوعی نیروی کار ذخیره ،حاضر وبی درنگ برای فعالیت های در حال گسترش بخش رسمی درون شهرها را مهیا سازند با ارتقای سطح آموزش و ایجاد مهارت لازم وامکان دسترسی به بازار کار وفعالیتهایی از این قبیل زمینه اشتغال وافزایش درآمد وبهبود سطح زندگی را برای حاشیه نشینان وفقرای شهری فراهم آورد.

4 - تشویق سرمایه داران شهری برای سرمایه گذاری در این محلات بدلیل نیروی کاروزمین فراوان وارزان

5 - افزایش مزیتهای کاردر مناطق حاشیه نشینی جهت جذب نیروی کار با تجربه و فعال به این مناطق بویژه در محور آموزش و پرورش و سلامت و....

6 - احداث و به روزرسانی مراکز آموزشی و خدماتی (مدارس،خانه های بهداشت و...)

7 - کوتاه کردن دست زمین خواران و بورس بازان از این مناطق حاشیه نشین

8 - ارائه آموزشهای شغلی ارزان و دردسترس جهت تخصص یابی نیروههای جوان فعال و بیکار این مناطق.

حاشیه نشینی یک بیماری است که نشاندهنده عدم سلامت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی میباشد.برای مقابله با آن قطعاً باید بلادرنگ با رشد آن مقابله کرد و سپس به اصلاح ساختارهای داخلی آن پرداخت.توانمند سازی و بهسازی و تخفیفات ویژه شهرداری بهترین راهکار در این مناطق به شمار میرود.البته توانمند سازی باید توسط سازمانهای مردم نهاد غیر دولتی در این مناطق پیگیری شوند،چون بی اعتمادی به سیستم دولتی را نمی توان یکشبه اصلاح کرد.در کنار آن باید به رفع علل حاشیه نشینی هم پرداخت.نگاه تمرکز گرای سیستم دولتی باعث شده در طول سالهای متمادی بیشتر امکانات مادی و اقتصاد،شهری به هسته ی شهر تخصیص یابد که باوجدان انسانی منفات داردحاشیه نشینانی مانند که از حقوق شهروندی وحتی روستایی بی بهره اند در فقر وبی بظاعتی زندگی میکنند که رفاه و امکانات شهری رافقط در تلویزیون می بینند رفاهی که خود را در چند قدمی آن می یابند.!!که در حقیقت امکانات لازم و کافی جهت توسعه و ایجاد عدالت ورفاه نسبی وجود ندارد و نمیتوان شهروندانمان را که، حق زندگی کردن را دارند مجبور به زندگی در شرایطی ناعادلانه کرد.آنان به هر قیمتی خود را به شهر میرسانند تا رفاهی که به ناحق از آنان گرفته شده را بدست آورند ولی در چنبره مشکلات شهری جذب در ساختار شهر را مشکل می یابندو به حاشیه شهر پناه میبرند و خود و نسل بعد خود را به نفرین حاشیه نشینی مبتلا میکنند.نسل دوم و سوم این حاشیه نشینان نیز بدلیل وضعیت خاص آموزش عمومی، عدم دسترسی به آموزش حرَف از جایگاه خود محروم شده و همیشه بافت شهری آنان را به عنوان یک عامل خارجی دانسته و سعی در دفع آنها (نه جذب و حل) دارد.نگاه کارشناسان مسائل شهری به حاشیه نشینی عمدتاً نگاهی تهاجمی است و مدیریت شهری به آنها به عنوان جزایری پر از مشکل که باید

حذف شوند نگاه میکند.بدون توجه به اینکه بخشی از این حاشیه نشینان مهاجران شهری اند که در پی یک سرپناه دائمی در رقابت نابرابر قیمت مسکن روبه تزاید شهری، شکست خورده و به حاشیه پر حاشیه شهر پناه آورده اند .

در هر حال حاشیه نشینی بخشی از مشکل مسکن را حل میکند ،نیروی انسانی ارزان-فعال و آماده به کار را برای رشد و توسعه شهر در اختیار قرار میدهد و موجب رشد سطح زندگی شهریان میشود و ساکنانش مشاغل و خدمات کثیف شهری را انجام میدهند اما همواره با بی عدالتی به آنها نگریسته و به شکل غده ای که باید درمان شود(درمانی که در نگاه عمده این کارشناسان فقط حذف معنی میدهد) با آنها برخورد میشود.در واقع ما حاشیه نشینان را به علت اتفاقی که خودشان در ایجاد آن مقصر نبودند پیشاپیش محاکمه – محکوم و حذف میکنیم در حالی که زایش آنان نتیجه سیاستهای غلط و ناعادلانه خودمان است.باید برای حل ریشه ای بحران حاشیه نشینی سطح آموزش و پرورش را بالا برد ،سطح باروری را کاهش داد و قطبهای صنعتی را ازهسته ی شهر به حاشیه نشینان منتقل کرد تا برای ساکنان حاشیه نشین شهرمان شغل و درآمد آسایش وامنیت ایجاد شود .

البته باید درکنار آن با مدیریت بحث ارزش افزوده زمین ،قیمت ملک را کنترل کرد تا گسست اجتماعی شهری منجر به مهاجرت درون شهری به حاشیه نشود.در هر حال حاشیه زائیده سیاستهای ماست.

دولت باید مساله حاشیه نشینی و آسی بهای ناشی از آن را بپذیرد، پذیرفته شدن موضوعات و آسی بهای مربوط به حاشیه نشینی همواره باعث می شود تا دولت نسبت به ساماندهی این مساله در کشور اقدام کند. یقینا برخورد قهری با موضوع حاشیه نشینی به روند ساماندهی این موضوع کمک نمی کند. بر همین اساس رفع این موضوع باید با برنام ههایی از جمله مسکن ارزان قیمت و شهر کهایی با امکانات مطلوب رفاهی، اجتماعی مورد توجه دولت قرار بگیرد. موضوع حاشیه نشینی زمانی ساماندهی می شود که دولت به طور کامل این مساله را درک کرده و نسبت به رفع آن اقدام کند.

حاشیه نشینی در شهر ها و ارتباط آن با امنیت عمومی

افزایش لجام گسیخته جمعیت شهرنشینی و وجود حاشیه نشینی باعث افزایش رویکرد به مادی گرایی، کجروی، بی عاطفه گی و بروز بزهکاری میگردد و از آنجا که در شهرها افراد شناختی از یکدیگر نداشته و در نتیجه کنترل و نظارت اجتماعی برعملکرد آنان از میان رفته است موجب شکل گیری نابهنجاری اجتماعی می گردد به گونه ای که طبق آمارهای انتشار یافته از سوی برخی موسسات جرم شناسی شاهد افزایش 5.3 درصدی خشونت در شهرها بوده ایم. بطوریکه میزان جرایم شهری با توسعه شهرها و افزایش جمعیت ارتباط مستقیم دارد. لذا شاهد شکل گیری نقاطی مستعد در پیرامون کلانشهرها می باشیم که به عنوان بهترین پایگاه شکل گیری وترویج ناهنجاریهای اجتماعی شناخته می شود.بدین ترتیب حاشیه نشینی بعنوان یک بستر ارتکاب جرایم مورد توجه مسئولین امنیتی و قضائی قرار گرفته است.یکی از چالشهای موجود در بخش امنیت عمومی بحث حاشیه نشینی می باشد که بسیار تاثیر گذار در امنیت عمومی می باشد.حاشیه نشینی در کلانشهرها چالشی بزرگ برای نظام تصمیم گیری کشورها می باشد که این امر حاصل نیاز به تأمین مسکن جوامع بشری بالاخص مهاجرت روستائیان و مردم شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ بدلیل صنعتی شدن این شهرها است.رشد ناموزون و غیر استاندارد مناطق مسکونی در حاشیه کلانشهرها اخلال در امنیت عمومی را سبب گردیده است.

کشور ما اکنون در شرایط سخت قرار دارد و سیاستهای دولت هم که باید به رشد و توسعه در همه ابعاد بیاندیشد بایستی از ثبات و امنیت عمومی غفلت نکند. لذا می طلبد که در این زمینه از نگرشهای سنتی خارج شده و با رویکردی متناسب با اوضاع و احوال موجود و در نظر گرفتن دانش های جدید در همه ابعاد به مقوله امنیت عمومی نگاهی نو و جدیدی داشته باشیم.

جوامع بشری به اقتضای نظام ارزشی و فرهنگی، ساختار تاریخی، سیاسی و اجتماعی خود در هر منطقه دارای قابلیت ها ، ظرفیتها، استعدادها و بسترهای مناسبی جهت تقویت و تعمیق همکاری با دستگاههای متولی حفظ و نگهداری امنیت عمومی می باشند. که متاسفانه این منابع بومی و مناسب بدلیل فقدان نگرش درست و عالمانه تبیین نشده و عملاً بی استفاده و یا کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.مع الوصف ما می توانیم با رویکردی جدید از منابع بومی در جهت توسعه و تأمین امنیت عمومی بهره برداری نمائیم.بخش مهمی از ارتباط جامعه با متولّیان حفظ امنیت عمومی در گرو افزایش آگاهیهای شهروندی و ایجاد یک فرهنگ پویا و ملّی در جهت اعتماد جامعه به مسئولین مربوط است. به همین خاطر تأکید بر مسائلی چون آموزش، تبلیغات مثبت، اعتماد سازی که مستلزم زمان می باشد امر ضروری و واجب است.

همچنانکه در سایر موارد از قبیل توسعه اقتصادی و سیاسی نیاز به مشارکت مردم اصل است. در حوزه امنیت عمومی هم دولتمردان بایستی به این امر توجه وافر داشته و نگرش خود را بر این موضوع معطوف دارند که از حداکثر ظرفیت امنیتی مردم و نهادهای عمومی کشور استفاده نموده تا ضمن کاهش هزینه های امنیتی، مردم با احساس مسئولیت بیشتری در این امر مشارکت نموده و بتدریج بعنوان یک فرهنگ در جامعه نهادینه شود.امنیت در بعد خرد یا کلان خود محصول یک فرایند جمعی است چنانچه در کل این فرایند یکی از اجزاء کار خود را به درستی انجام ندهد کل سیستم با مشکل مواجه می شود و این خود بستر مناسبی برای رشد ناهنجاریها و جرائم مختلف خواهد بود که بزهکاران و مجرمان با فرصت طلبی و استفاده از شکاف بوجود آمده مقاصد شوم خویش را پیگیری می کنند.اصولاً امنیت و احساس امنیت در یک جامعه مستلزم همکاری و هماهنگی بین تمام ارگانهایی است که در حد و اندازه خویش می توانند در تدابیر امنیت ملی یا اجتماعی تاثیر گذار باشند.مقوله امنیت وسعتی به قدمت تاریخ بشر دارد. علت وجودی یک حکومت ایجاد امنیت است که هدف اصلی آنرا تشکیل می دهد با توجه به تحولات سریع جوامع در زمینه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و علمی روشهای مدرن و نوینی هم برای تحقق نظم و امنیت عمومی و پاسخگویی به مطالبات زندگی اجتماعی مردم ایجاد گردیده است.روشهایی که باید هم کارآمد باشد و هم پاسخگوی نیازهای افراد جامعه باشد. لذا برای ارتقاء شاخصهای مختلف در نظم و امنیت عمومی بایستی دستگاههای متولی ایجاد نظم و امنیت عمومی شناخت کامل از افراد جامعه داشته باشد و بالعکس افراد جامعه شناخت کاملی از این دستگاهها و وظایف آنها، که بهترین روش برای محقق نمودن این شناخت، افزایش سطح تعامل میان مردم و دستگاههای امنیتی می باشد.

ایجاد زمینه مساعد برای برقراری ارتباط و تعامل فعال و پایدار بین دستگاههای امنیت عمومی و جامعه مستلزم برقراری ارتباط اولیه بین افراد علمی و پژوهشی هر دو قشر می باشد تا ضمن آگاهی از امکانات و توانائیهای موجود عواملی را که باعث افزایش و یا کاهش امنیت عمومی در جامعه می گردد احصاء و با استفاده از ابزارهای مختلف علمی کاربردی در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فعالیت و باعث ارتقاء امنیت عمومی گردد. بنابراین مقابله با این معضل ساماندهی شهر و حاشیه آن را ضروری می سازد و این امر میسر نخواهد شد مگر با همکاری دستگاههای مسئول که با یک استراتژی واحد و مشترک بتوانند نسبت به کاهش چشمگیر جرائم و حل مشکلات فوق اقدام نمایند.

دلایل حاشیه نشینی

حاشیه نشینان، بیشتر افراد مهاجر روستائی و عشایر و کمتر شهری (از شهرهای دیگر – خودشهر) هستند که اغلب فاقد مهارت لازم می باشند و به علت عوامل جاذب شهری مانند اشتغال به شهرهای بزرگ روی می آورند و بدلیل عدم تطبیق با محیط شهری بتدریج در قسمتهایی از شهر که محل سکونت و نوع مسکن آنها با محل سکونت متعارف شهری مغایر می باشد و غالباً مالکیت غصبی دارد سکنی گزیده اند.

اطلاق می شود گروههای رانده شده، مهاجران روستائی فاقد توانمندی حرفه ای، تحصیلات و بضاعت لازم « حاشیه » بنابر عقیده محققین، آنچه که برای هر گونه مشارکت در حیات اقتصادی- اجتماعی شهر، دارای اشتغال کاذب در بخش غیر رسمی اقتصاد شهر مانند زائده ای انگلی از بخش پیشرفته تر و مدرنتر معرفی می شود که عمدتاً باعث آسیب شناسی اجتماعی و افزایش جرم یا تهدید کننده امنیت شهری می باشند.یکی دیگر از دلایل شکل گیری حاشینه نشینی عدم توانائی در اجرای سیاستهای تأمین مسکن و خدمات رسانی صحیح به اقشار کم در آمد شهری می باشد.حوادث غیر مترقبه (نظیر جنگ، خشکسالی ..) و افزایش بیکاری منجربه مهاجرتهای گسترده ای می شود که حاصل آن بروز تعارض بین اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم مهاجر با ارزشهای فرهنگی و الگوهای رفتاری رایج در کلانشهرها است.

ضعف مدیریت شهری بالاخص در امر هدایت، رهبری، هماهنگی ، نظارت و کنترل و برخوردهای غیر اصولی در پذیرش و یا رد سکونتهای حاشیه شهرها و سوء استفاده گروههای ذینفع محلی باعث تشدید مشکلات حاشینه نشینی و افزایش جرائم مختلف در این راستا شده است. ناکارآمد بودن بازارهای رسمی زمین و مسکن شهری برای اقشار کم درآمد و نیاز اولیه به سرپناه، زمینه توجه این افراد را به بازارهای غیر رسمی و به تبع آن بروز ناهنجاریهای اجتماعی و بروز جرائم مختلف را تشدید نموده است.در صورت عدم برنامه ریزی دقیق و منطقی و سازماندهی و هماهنگی مناسب دستگاهها مرتبط در جهت حل این مشکل در آینده بسیار نزدیک شاهد تبدیل مشکل به بحران همه جانبه و بروز معضلات عدیده ای برای نظام شهری کشور که یکی از عمده ترین چالشها و بحرانها بشرح ذیل می باشد، خواهیم بود. افزایش سطح فقر در حاشیه شهرها، عدم دسترسی مناسب به مسکن و خدمات اصلی شهری، گسترش غیر قانونی شهرها، ویرانی محیط زیست، تراکم جمعیت، گسترش بحرانهای امنیتی و اجتماعی (از جمله مواد مخدر، سرقت، نزاعها، قتل و ...) از عمده ترین چالش ها و بحرانهای حاصل از حاشیه نشینی هستند .

آسیب های حاشیه نشینی

* آسیبهای اجتماعی : از ویژگیهای مناطق حاشیه نشینی شهرها وجود و شیوع آسیبهای اجتماعی است . مصادیق مهم آن عبارتند از رواج بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر و فروش آن، خرید و فروش مشروبات الکلی، نزاع ، مفاسد اخلاقی و ... .

* آسیبهای فرهنگی : افزایش روند بی سوادی و بی علاقه گی به آموزه های مذهبی و فرهنگی .

* آسیب های فیزیکی: بافت مسکونی درهم و بی ضابطه، فرسودگی بناها، نمای نامطلوب ابنیه و سیمای شهر و تشدید ترافیک در محله ها .

* آسیب های اقتصادی : رواج دستفروشی و دوره گردی، افزایش بیکاران دائمی و فصلی وافزایش تکدیگری.

* آسیب های بهداشتی : افزایش زباله ها و عدم دفع بموقع آن، جاری شدن فاضلاب خانگی در معابر عمومی ، آلودگی هوا و صوتی و افزایش بیماریهای عفونی و واگیردارد.

* آسیب های سیاسی: عکس العمل سریع حاشیه نشینان به ناآرامیهای سیاسی و گرایش زیاد این افراد به شرکت در تظاهرات، راهپیمایی ها و اعتراضات خیابانی در قالب به ظاهر استیفای حقوق شهروندی خویش. بحث آسیبهای سیاسی بسیار گسترده است و می تواند اثرات سوء و مهمی بر امنیت عمومی داشته باشد و بعضاً از اهمیت و شدت بیشتری در بروز ناامنی برخوردار خواهد بود. (غائله 9 خرداد مشهد).

برای نمونه مروری کارشناسانه بر غائله 9 خرداد سال 1371 مشهدخواهیم داشت :

بدلیل ساخت و سازهای غیر مجاز [آسیبهای فیزیکی] توسط حاشیه نشینان شهرها و عدم توجه به اخطارهای قانونی نهادهای ذیربط و افزایش بی رویه این ساخت و سازها که باعث افزایش مطالبات اجتماعی، فرهنگی و ... ساکنین حاشیه شهرها گردیده بود، مسئولین شهری را بر آن داشته که بدون در نظر گرفتن تبعات سوء برخورد قهری با این موضوع و ارائه امکانات اولیه جهت آسایش حاشیه نشینان و ایجاد بستر مناسب، تصمیم به قلع و قمع ساخت و سازه های غیر مجاز گرفتند. با توجه به عدم هماهنگی و تبادل نظر با نهادهای مرتبط بالاخص نهادهای امنیتی موجبات نا آرامیها را فراهم نموده ، (آسیبهای اجتماعی ) که متاسفانه با سوء استفاده افراد و گروههای فرصت طلب و غارتگر (آسیبهای امنیتی) در مدت زمان بسیارکوتاهی یک ناامنی کوچک محلی را به علت عدم درایت و اقدامات نامناسب (تیراندازی یک مامور و زخمی شدن یک دانش آموز) به یک بحران امنیتی ، اجتماعی بزرگ تبدیل گردید، تا جایی که چندین پایگاه انتظامی، مراکز اقتصادی (بانک ها، مراکز تجاری و ...) ، سیاسی، فرهنگی مورد آتش سوزی و تخریب قرار گرفت و خسارتهای مالی و جانی زیادی بوجود آورد (آسیب های اقتصادی). همچنین بواسطه عدم پیش بینی های لازم از سوی متولیان سیاسی و امنیتی در زمان مهار این غائله یا بهتر بگوئیم بحران طولانی تر از حد معمول گردید . درست است که این غائله مهار و امنیت نسبی با کمک سایر استانهای هم جوار و اکثر نیروهای مسلح (سپاه و ارتش و...) برقرار گردید اما باید به این نکته مهم توجه داشت که بعلت عدم برخورد علمی، متفکرانه و مطابق با استانداردهای مدیریت بحران، تعداد زیادی از افراد جامعه و خانواده آنان متحمل صدمات جبران ناپذیری شده اند.افرادیکه به عنوان مجرم و متهم دستگیر شدند، افرادیکه صدمات جانی و مالی زیادی به آنان وارد شد پرسنل امنیتی و انتظامی که بعلت کوتاهی و قصور و عدم توانایی برخورد با مجرمین گرفتار دادگاه و زندان شدند و ... .

* آسیب های امنیتی : در بحث آسیبهای امنیتی هم معضلات متعددی در زمینه های مختلف در جامعه وجود دارد که یکی از دلایل آن حاشیه نشینی است. اخلال در امنیت عمومی با توجه به تاثیرات نامطلوب آسیب های اجتماعی که نامبرده شد و رواج تجاوز به اموال و ناموس سایرساکنین شهر

برای نمونه قتل های زنجیره ای زنان روسپی در مشهد توسط قاتل سعید حنایی

قتلهای زنجیره ای زنان در سال 1379 که در مدت کوتاهی تعداد شانزده نفر زن به قتل رسیدند و تاثیر بسیار نامطلوبی در رسانه های کل کشور بالاخص استان خراسان و شهر مشهد داشت، بطوریکه احساس ناامنی در بین خانمها بسیار افزایش یافته و خانواده های زیادی را نگران کرده بود.

وجود افراد مهاجر در حاشیه شهر مشهد (بلوار کمربندی معروف به صدمتری) و عدم وجود کار و کسب و درآمد مناسب ساکنین، تعداد بسیار معدودی از زنان در حاشیه صدمتری تردد، و از طریق روسپی گری امرار معاش می کردند و این امر موجبات ایجاد مزاحمت برای خانواده های ساکن در محل را فراهم نموده بود.شخصی به هویت سعید حنایی که خانواده اش قربانی این نوع مزاحمت ها شده بودند با انگیزه اینکه وجود زنان روسپی باعث ایجاد مزاحمت برای نوامیس دیگر ساکنین منطقه گردیده است، تصمیم به انتقام گیری شخصی از زنان روسپی نموده و هر هفته در بعدازظهر روزهای یکشنبه که همسرش به منزل والدینش میرفته این زنان را با موتور سیکلت به منزل برده و پس از به قتل رساندن (خفه کردن)، اجساد را بصورت مچاله بسته بندی و با موتورسیکلت در نقاط کور و دور افتاده همان منطقه رها می کند.قاتل پس از ارتکاب شانزده فقره قتل و با فعالیت گسترده نهادهای سیاسی، امنیتی ، انتظامی و با صرف هزینه های سنگین مادی و معنوی زیاد و بجای گذاشتن خسارتهای روحی و روانی در سطح جامعه و احساس ناامنی در جامعه، دستگیر و صراحتاً به انجام قتل ها اعتراف و تحویل مقامات قضائی میگردد. لیکن تبعات سوء و نامطلوب روحی و روانی و اجتماعی آن تا مدت ها در جامعه محسوس و ملموس بود.

عوامل توسعه نواحی حاشیه نشینی شهرها

توسعه نواحی حاشیه نشینی شهرها منجر به رشد جرائم و ناهنجاریهای اجتماعی گردیده که از عوامل موثر در بروز این معضل، می توان از مواردی بشرح ذیل نامبرد:

*عدم پوشش مناسب نیروهای انتظامی و امنیتی و به تبع آن پنهان بودن نسبی این مناطق از دید قانون و ماموران مربوطه.

*تنوع فرهنگی و قومی، پایین بودن سطح فرهنگ ساکنین، رهایی از قید و بندهای اجتماعی و کنترل اجتماعی ضعیف نسبت به دیگر نقاط شهرها، وجود بیکاری و پایین بودن سطح درآمد افراد موصوف.

*حاشیه نشینی در تمام شئون زندگی اجتماعی افراد بومی و مهاجرین تاثیر دارد و تغییراتی را در نحوه توزیع جمعیتی بوجود آورده و به دلیل ارتباط گروههای بومی با گروههای مهاجر که از تنوع بیشتری برخوردار هستند موجب بروز آسیبهای اجتماعی و افزایش زمینه برای قانون شکنی و ایجاد جرائم و بزهکاریهای مختلف خواهد شد و با عنایت به اینکه هرگروه در صدد حفظ آداب و رسوم و شیوه های فرهنگی خویش می باشد

تمایزات فرهنگی افزایش یافته و هر قدر که این تمایزات به تضادهای فرهنگی و رقابت بدل گردد احتمال وقوع جرائم و آسیبهای اجتماعی افزایش می یابد.

*مطالعه حاشیه نشینی از نظر خصوصیات روحی و روانی، آسیبهای اجتماعی، اعتیاد ، سرقت و ... بمنظور تامین امنیت حاشیه شهر لازم و ضروری بنظر میرسد.این مطالعه منوط به شناسائی وجوه افتراق فرهنگ جمعیت بومی و مهاجر می باشد.ویژگیهای خاص مناطق حاشیه نشینی شهرها همچون تنوع فرهنگی – قومی – ملیتی – تراکم جمعیت – فقر و بیکاری و بی هویتی شرایط مناسبی برای پیدایش و ترویج بزهکاریها، ایجاد نموده است.

برای نمونه برابر آمار زندان مرکزی مشهد در سال 1382 یک پنجم زندانیان حاشیه نشین بوده اند که بیشترین جرم به ترتیب به خرید و فروش مواد مخدر، سرقت و اعتیاد اختصاص داشته است.فقر و بیکاری موجب افزایش جرم خرید و فروش مواد مخدر ، اعتیاد و سرقت بوده است.با توجه به اینکه دو سوم بزهکاران دارای سابقه های متعدد ارتکاب جرم هستند و از حیث سواد در سطح بسیار پائینی می باشند و مبدأ مهاجرین حاشیه نشینیها در شهر مشهد از نظر جغرافیایی به 18 استان کشور باز می گردد و نشانگر این مسئله است که اولاً عوامل فقر و بیکاری و بی هویتی از یکطرف و ناکارآمد بودن قوانین باز دارنده جرم از سوی دیگر، خود باعث افزایش و تکرار جرم از سوی مجرمین گردیده است.

حل مشکل حاشیه نشینی و عدم افزایش حاشیه نشینها

بنظر میرسد به جای حل مشکلات حاشیه نشینها، ابتدا بایستی مشکل حاشیه نشینی را حل کرد، نه مشکل حاشیه نشینان را، لذا مهمترین راهکارهای اجرایی جهت جلوگیری از حاشیه نشینی و کاهش ناهنجاریهای اجتماعی حاکم بر آن می توان موارد ذیل را نام برد:

-1 ایجاد مدیریت واحد شهری جهت کنترل ساخت و ساز و افزایش فیزیکی شهر و جلوگیری از عملکرد موازی سازمانهای مسؤول .

-2 توجه برنامه ریزان به مناطق محروم و تجهیز نمودن این مناطق از نظر صنعتی

-3 اطلاع رسانی دقیق و مستمر توسط مقامات قضائی و مسئولین دیگر در خصوص وضعیت بزهکاری و جرائم با بکارگیری از نیروهای کارشناس، روانشناس و جامعه شناس در مراکز قضائی و انتظامی و رسانه ها.

-4 ریشه یابی فرایند مجرم شدن افراد و علل آن با استفاده از متخصصینِ،روانشناسان، جامعه شناسان و... .

-5 برنامه ریزی برای تقویت سازمانها و ارگانهای نظارتی و کنترل انتظامی و امنیتی با استفاده از تجیهزات پیشرفته و مناسب و کنترل محسوس و نامحسوس.

-6 تجدید نظر در قوانین بازدارنده جرم به جهت جلوگیری از برخوردهای چندگانه و تکرار جرم.

-7 بهره گیری از کلیه امکانات و توانمندی دستگاههای هنری، تبلیغاتی، آموزشی در جهت زشت نمایاندن اعمال مجرمانه و عواقب نامطلوب آن.

مسلماً ساز و کارهای متعدد هنجار ساز در دراز مدت کارساز خواهد بود و اقدامات ریشه ای و آموزش از دوران کودکی با استفاده از رسانه های دیداری، نوشتاری و شنیداری تاثیر بسزایی خواهد داشت.اقدامات فرهنگی بنحوی که موجب تسری فرهنگ خود کنترلی با استعانت از عقاید مذهبی و دینی می تواند در حل مشکلات دولتمردان را یاری کند و به موازات آن استفاده از ابزارهای بازدارنده و برخوردهای قهری حکومتی جهت گروهای ضدارزشی و جامعه ستیز هم مناسب خواهد بود.

البته قبل از روشهای فوق اقدامات جامع و کاربردی و برنامه ریزی کلان جهت ایجاد جاذبه های مناسب در مناطق مهاجر فهرِست (روستاها، شهرهای کوچک شهرهای محروم و...) مانند افزایش امکانات رفاهی – ایجاد صنایع تولیدی گسترش دولت الکترونیک و امکانات تفریحی و ورزشی فرهنگی و احداث کلیه امکانات موجود در کلانشهرها در این مناطق، راهکارهای بسیار مناسب در جهت پیشگیری از رشد حاشیه نشینی در کلانشهر و به تبع آن کاهش جرائم را در برخواهد داشت.

بدیهی است اینگونه تصمیمات و اقدامات ، چنانچه با هماهنگی و توافق سیاسیون و دولتمردان در سه قوه (مجریه، قضائیه و مقننه) در سطح مدیران عالی و میانی در جلساتی همچون شورای عالی امنیت ملی و شوراهای مشابه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در سطح کشور، استان و شهرها بررسی و اتخاذ گردد، سریعتر اجرایی خواهد شد و بالطبع نتایج بسیار مطلوبی را در پی خواهد داشت و در این صورت وقایعی مشابه غائله 9 خرداد مشهد و یا قتلهای زنجیره ای مختلف و جرائم متعدد گروهی و انفرادی دیگری در سرتاسر کشور عزیزمان شاهد نخواهیم بود که باعث جریحه دار شدن روح و روان جامعه گردد .

در جمع بندی نهایی باید گفت وجود همه تبعات وآسیب های ناشی از این پدیده طی این سالها باعث شده تا متولیان امر توجه ویژه ای نسبت به حاشیه نشینی وساماندهی حاشیه نشینان داشته باشند.موضوعی که تاکنون نتوانسته به خوبی عملیاتی ومدیریت شود وحاشیه نشینان را از برزخ و تنگنای ایجاد شده برهاند تا حاشیه نشینی به عنوان کور ترین گره مدیریتی کشور به قوت خود باقی بماند.شاید مهمترین استراتژی و راهبردی که باید دربرابر حاشیه نشینان بکار گرفت این است که حاشیه نشینان را دیگری وغیر تلقی نکنیم و در برابر آنها برخورد قهرآمیز نداشته باشیم . برخورد قهری با موضوع حاشیه نشینی به روند ساماندهی این موضوع کمک نمی کند و دولت باید برای رفع این موضوع برنام ههایی از جمله مسکن ارزان

قیمت و شهر کهایی با امکانات مطلوب رفاهی، اجتماعی را در دستور کار قرار دهد.حاشی هنشینی را پاشنه آشیل شهرها و یک نشانه از وضعیت اقتصادی نامطلوب ملی است وبراین باور است که بایدبا ایجاد جاذبه در سرزمین مادری به مهار حاشی هنشینی و مهاجرت از روستاها به شهرها پرداخت.دولت در اقدام بعدی باید برای خدما ترسانی به حاشیه شهرها در اسرع وقت ساماندهی لازم را انجام داده و حداقل خدمات رفاهی، انتظامی، بهداشتی، آموزشی و ... را تدارک ببیند.

به هرصورت همانگونه که کارشناسان هم اشاره کردند در ابتدا دولت باید علاوه بر مدنظر داشتن سیاست مهاجرت معکوس، توانمند سازی جوامع روستایی با استفاده از ظرفیت وپتانسیل خود روستاها را در اولویت قرار داده ودر گامهای بعدی نیز به خدمات دهی مطلوب به این شهروندان بپردازد.

وجود شرایط سخت زندگی در روستاها، درکنار معرفی کردن دانشگاه به عنوان معبر تحقق آمال وآرزوها سبب شد نیروی انسانی روستا به امید ساختن و داشتن یک زندگی بهتر جذب دانشگاهها شوند، که درنتیجه این امر شاهد پدیدآمدن طیفی از افراد تحصیلکرده دانشگاهی بودیم که به هیچ عنوان تمایلی برای بازگشت به روستا نداشتند و حاضر نبودند با وجود شرایط جدید به روستا برگردند وبر روی زمین های کشاورزی که روزی پدرانشان از طریق آن امرار معاش می کردند کار کنند، بنابراین آنها تصمیم گرفتند درشهرها ماندگار شوند و ازطریق روی آوردن به مشاغل کاذب و زندگی درحاشیه شهرها زندگی کنند.از نظر این استاد دانشگاه بحران آب در روستاها،بی توجهی به تولید،ضعف فرهنگ کار،کمی گرایی دربرنامه ریزی،بی توجهی به نیروی انسانی وطبیعی ومهمتر ازهمه نوع نگرش دولت رانتیر طی این سالها درافزایش چشمگیر پدیده مهاجرت درکشور تاثیرگذاشته است.

11 میلیون نفر در کشور با معضل حاشیه نشینی رو به رو هستند

گذشته از تمام موارد ذکر شده آمار حاشیه نشینان موضوع مهم دیگری است که نباید از آن غافل شد،هرچند در زمینه حاشیه نشینی وسکونتگاههای غیر رسمی آمار دقیقی وجود ندارد ولی به گفته رئیس کمیسیون آموزش، پژوهش و فناوری شورای عالی استانهای کشور11میلیون نفر در کشور با معضل حاشیه نشینی رو به رو هستند. ایران با جمعیتی بالغ بر 80 میلیون نفر دارای 11 میلیون نفر ساکن در بافتهای فرسوده و 9 میلیون نفر در مناطق توانمندسازی شده است، افزود: مجموعاً 20 میلیون نفر در این سکونتگا هها زندگی م یکنند و این تعداد 25 درصد از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده اند.حاشیه نشینی از جمله آسیبهای جدی است که 11 استان کشور از جمله تهران، خراسان رضوی، کرمان، لرستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و همدان را بیشتر از سایر استا نها درگیر این معضل کرده است.عضو شورای عالی استا نها با اشاره

به اینکه مالکیت، فقر، بهداشت و آسیبهای اجتماعی از مشکلات این محلات هستند،تصریح کرد: عدم توجه به این مسائل میتواند خسارت جبران ناپذیری را بر دولت و مردم وارد کند.

دلایل به وجود آمدن ساختار روستایی در حاشیه شهرها

بارها به وجود روستاییان به عنوان پایه گذاران اصلی حاشیه نشینی درکشور اشاره شده،ولی باید اذعان کرد برخی از شهرنشینان نیزبه دلیل فقر اقتصادی و زندگی در واحدهای مسکونی غیر استاندارد در حاشیه شهرها بخشی از بدنه جمعیت حاشیه نشین را به خود اختصاص داده اند.با این حال اما همانگونه که عنوان شد این روستاییان هستند که بخش زیادی از جمعیت مهاجر وحاشیه نشین در کشور را به خود اختصاص داده اند. این افرادچون توانایی زندگی در مناطق اصلی ومرکزی شهر را ندارند در حاشیه شهرها ساکن می شوند که به موازات این حضور یک ساختار بینابین با رنگ وبوی روستایی که خاستگاه اولیه طیف مهاجران است دراین نقاط ایجاد می شود . درجامعه روستایی به دلیل اینکه افراد از نظر ارتباطات آزاد هستند و رفت وآمدها وسیع است،فردی که از روستا وارد شهر می شود به این آسانی در زندگی شهری هضم نمی شود ونمی تواند خود را با قوانین زندگی شهری تطبیق دهد. افرادی که درحاشیه شهرها سکونت دارند علیرغم برخورداری از سرمایه اجتماعی از سرمایه اقتصادی و حتی فرهنگی کافی برخوردار نیستند وهنجارهای دینی، قانونی و اجتماعی را نیز رعایت نمی کنند که درنتیجه این امر شاهد افزایش انواع بزه، ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی در حاشیه شهرها می شویم.

دلایل دامن زدن حاشیه نشینان به ناهنجاری های اجتماعی

افرادی که در حاشیه شهرها سکونت دارند دارای سرمایه اجتماعی خاص گرایانه هستند که بر طبق آن این افراد تنها به خویشاوندان ونزدیکان خود اعتماد کرده و روی آنها حساب باز می کنند که نمونه آن در نزاع های دسته جمعی به خوبی قابل مشاهده است.علاوه بر این افراد ساکن در شهرها چون شغل ومنبع درآمد مناسبی برای تامین نیازهای خود ندارند برای تامین این نیازها ممکن است به انواع هنجارهای غیرقانونی نظیر انواع بزهکاری روی بیاورند ویا اینکه به سوی مشاغل غیر رسمی،کاذب،خدماتی و دلالی کشیده شوند که علاوه برآسیب رساندن به اقتصاد کشور،تبعات اجتماعی نامطلوبی را نیزبه بار می آورد.

حاشیه نشینی یک معضل جهانی است و بسیاری از شهرهای معروف کشورهای پیشرفته جهان هنوز بخش محدودی از جمعیت خود را در میان زاغه ها، خرابه ها، گتوها نگهداری می کنند. براساس گزارش هبیتات (سال 2000 ) سه میلیارد از ساکنان شهری در سراسر جهان در مناطق حاشیه ای شهرها زندگی می کنند. اما عارضه حاشیه نشینی در کشورهای در حال توسعه به علت ساختار اقتصادی حاکم، نمود بیشتری دارد. زیرا دو گانگی در نظام اقتصاد سرمایه داری به افراد کم در آمد، امکان سکونت در محلات مناسب و معمول تقاضای شهری را نمی دهد و آنها را به نواحی پست شهرها می راند و علاوه بر تاثیر نظام اقتصادی، شرایط طبیعی حاکم بر کشورهای مختلف نیز، موجب پیدایش انواع مسکن نامتعارف با اشکال گوناگون آن می شود.

قدمت حاشی هنشینی در ایران با شدتی که امروز شاهد آن هستیم، به بیش از نیم قرن ب رم یگردد. هر چند تاکنون دستگا هها و ادارات مرتبط اقدامی جدی در مقابله با این معضل خطرناک انجام ندادند و ب هرغم کمبود امکانات در استان تهران، به دلیل بیکاری در مناطق محروم ایران، همچنان شاهد روند مهاجرت از روستاها و شهرها به شهرهای بزرگ مانند تهران و تشدید حاشی هنشینی هستیم.

همچنین افراد در مناطق حاشیه نشین به دلیل اینکه از شهرهای کوچک و روستاهای مختلف گرد هم آمده اند، دچار نوعی تناقض فرهنگی و اقتصادی هستند و همخوانی فرهنگی میان این افراد وجود ندارد. همچنین به لحاظ ساختار به طور عمده میان 16 تا 65 سن دارند که به آنها افراد فعال اجتماعی می گویند. این افراد مهاجر از لحاظ جنسی مرد هستند و در مرحله های بعدی خانواده های خود را نیز به همراه می آورند. از نظر سواد نیز از پایین ترین سطح تحصیلات برخوردار و به درآمدهای پایین نیز قانع هستند. در واقع ساختار نواحی حاشیه ای پس از مدتی تبدیل به مراکزی برای ایجاد انواع آسیب های اجتماعی می شود. به دلیل نبود بهداشت هم سطح بیماری در میان این قشرها زیاد است و چون این افراد همواره در مراکز شهری برای برعهده گرفتن شغل های سطح پایین در حال تردد هستند. به طور کلی باید گفت بسیاری از اتفاق هایی که در سطح شهر اتفاق می افتد خاستگاه و سکونت گاه اصلی آن در مناطق حاشیه ای است.

گرچه حاشیه نشینی در ابتدای امر مساله ای برای 19 میلیون ایرانی به نظر می رسد و سایر مردم شهرها خود را در امان از فقر و آلونک نشینی حس می کنند، با این وجود با نگاهی کمی عمیق تر ابعاد گوناگون مساله برای جامعه ی شهری و رشد و توسعه ی کشوری خود را نشان می دهد و می بینیم که نه تنها حدود یک چهارم از مردم ایران درگیر این گونه زندگی سخت و نابرابر هستند، بلکه سایر مردم نیز به صورت غیر مستقیم از محصول این فقر موضعی رنج می برند.یکی از دلایل گسترش حاشیه نشینی، افزایش قیمت بی رویه و بی دلیل زمین و ملک در شهرهاست که با وجود درآمدهای پایین و افزایش روز افزون فاصله طبقاتی، خانه ها مدام بیشتر از دسترس مردم کم درآمد دور می شود. این در حالیست که تعداد بسیار زیادی از خانه های شهر خالی و بدون سکنه هستند.

وزیر راه و شهرسازی ابتدای سال 96 از وجود 2میلیون و 500 هزار واحد خالی از سکنه در کشور خبر داد و مدعی شد در برابر 3میلیون و 900 هزار واحد مسکونی در تهران تنها 2.7 میلیون خانوار وجود دارد، یعنی در تهران تا پایان سال 95 بالغ بر ی کمیلیون و 200 هزار واحد مسکونی مازاد بر تعداد خانوار وجود دارد که خالی بودن 500 هزار واحد از این واحدها محرز شده است، در این میان از آنجا که شواهد از وجود خان ههای خالی در مناطق گران قیمت حکایت دارد، به نظر می رسد ارزش خان ههای خالی تهران با احتساب هر واحد 800 میلیون تومان بالغ بر 400 هزار میلیارد تومان می شود.

خبر خانه های خالی و اختلاس های چند هزار میلیاردی و حقوق های نجومی مسوولان و بازی فرزندان مسوولان بالای شهر با ماشین های لوکس و تخصیص بودجه ها به امورات غیرضروری در کنار خبر حاشیه نشینی و عدم وجود مسکن و آموزش و کودکان دچار سوءتغذیه و مدرسه های تخریب شده و محرومیت مردم حاشیه نشین از کمترین حق حیات اجتماعی و فقر روزافزون و خودکشی و اعتیاد و قاچاق انسان و خرید و فروش کلیه برای امرار معاش و… کافیست تا با یک نگاه اجمالی نشان بی عدالتی اقتصادی و اجتماعی و فرصت های نابرابر و دلیل نارضایتی های عمیق مردم را پیدا کنیم. دولت ایران در میان دولت های پر درآمد جهان محسوب می شود و مقایسه آمار بودجه سالیانه کشورهای جهان نشان می دهد درآمدهای دولت ایران از بسیاری از کشورهای جهان بیشتر است و در سال 2013 کل درآمد دولت تنها از 37 کشور جهان کمتر است.

با این وجود به نظر نمی رسد که مساله ی فقر و حاشیه نشینی در ایران که گریبانگیر یک چهارم جمعیت کشور است، ناشی از کمبود ثروت و منابع باشد. این که این حجم بالای زاغه نشینی و سرایت سریع فقر و محرومیت در کشور ناشی از سوءمدیریت است یا خیانت ها و اختلاس های کلان، منابع کشور را بر باد داده و آنچه دزدان بزرگ اقتصادی از رگ های ملت می نوشند، منجر به این نتیجه شده یا نه، اینکه آیا افزایش نامتعارف قیمت زمین و خانه و عدم نظارت بر قیمت گذاری ها منجر به ایجاد گره ای در توزیع منابع شده یا نه، این که راهی برای برون رفت از این بن بست وجود دارد یا نه، پرسش هایی هستند که نیازمند تحقیق و تفحص کارشناسان و عزم جدی مسوولان در رفع این معضل بزرگ است.

عامل مهم؛ زمین خواران

 

ضعف مدیریت شهری، ناتوانی اقشار کم درآمد برای خرید مسکن و اجاره، بالا بودن اجاره و خرید مسکن در شهرها، خشکسالی و مهاجرت ها از است. زمین خواران به مردمی که آگاهی « زمین خواران » عوامل ایجاد حاشیه نشینی هستند.یک عامل خیلی مهم در ایجاد حاشیه نشینی وجود اجتماعی بالا ندارند، در این مناطق ، زمین هایی با قیمت ارزان می فروشند در حالی که این مناطق خارج از محدود اراضی شهری است و در نتیجه طبعات گسترد های را برای جامعه به وجود می آورند.حاشیه نشینی در سطح کلان به دلیل رشد سرمایه داری و شهرنشینی در شهرهای ایران؛ درسطح میانی به دلیل سرمایه اجتماعی و انزوای اجتماعی و در سطح خرد به دلیل روحیه افرادی که نارضایتی از وضع موجود را دارند، می باشد.

 

این افراد، بیشترین تخلفات اجتماعی را انجام می دهند و این افراد با وجود اینکه، فقیر هستند، ناراضی نیز هستند. احساس ناتوانی و بی قدرتی می کنند، اینکه نمی توانند مانند اهالی مختلف سطح شهر یک وضعیت عادی از لحاظ خدمات شهری داشته باشند.

چرا حاشیه نشینی مضر است؟

افراد ساکن در حاشیه شهر به این دلیل که احساس می کنند، توسط مردم و مسئولین شهری، نادیده گرفته شده اند خیلی عصبانی هستند و سعی می کنند، به افرادی که در مناطق مرفه نشین زندگی می کنند، حمله کرده و عصبانیت خود را ابراز کنند. به این دلیل که؛ جامعه چشم خود را به روی آنها بسته است مشاهده می کنیم که اغلب گروگان گیر یها ساکن این مناطق و همچنین در این مناطق مخفی می شوند. شهرداری دلیل نمی بیند که برای این مناطق خدمات شهری ارائه دهد به همین دلیل کمبود امکانات تفریحی، آموزشی و اقتصادی در این مناطق به طور گسترده به چشم می خورد. دراین مناطق جرم و انحرافات زیاد رخ می دهد، کنترل و نظارت در این مناطق سخت است وحتی ممکن است پلیس به راحتی نتواند وارد این مناطق شود و افراد خلاف کار در این مناطق به راحتی فعالیت کنند. به علت فقدان خدمات شهری و درمانگاه، بیماری ها و عفونت هایی در این مناطق بوجود می آید که حتی ممکن است مناطق دیگر شهر را مبتلا کنند.

روش های تنبیهی یا تشویقی؟!

سالها است که در دنیا روشهای تنبیهی امتحان شده و نشان داده شده که خیلی جوابگوی حل این معظل نیست. سیاست های تشویقی شاید بهتر جواب دهد. به طور مثال در کرمان یک راه حل؛ بستن یک کمربند سبز در اطراف شهر است که باعث می شود دیگر شهر کرمان توسعه پیدا نکند.

نظام اطلاع رسانی ایران ضعیف است

اطلاع رسانی به افرادی که قصد مهاجرت از روستا به شهر دارند یک راه حل طولانی مدت برای حل معظل حاشیه نشین است و قطعا این امر نیازمند یک نظام اطلاع رسانی در بدو ورود به شهر است. در خیلی از کشورهای دنیا روزانه اطلاعات ورود و خروج افراد به شهر ثبت می شود که متاسفانه در شهرهای ایران این اتفاق رخ نمی دهد و شما اطلاع ندارید، چه کسانی وارد شهر و در چه مکانهایی اسکان پیدا می کنند. شهرنشینی با خود قواعد و قوانینی دارد که هر کس قصد زندگی در شهر را دارد باید این قوانین را رعایت کند ولی در ایران این اتفاق نمی افتد. ما یک نظام اطلاعاتی بدوی داریم و عملا نمی توانیم آن را کنترل کنیم. اگر نظام اطلاعاتی دقیقی وجود داشته باشد و آمار اطلاع رسانی در بدو ورود فرد به شهر ثبت شود به افراد مهاجر کمک می کند که توسط زمین خواران مورد سوء استفاده قرار نگیرند.

همگرایی همه ارکان جامعه

به یک برنامه ریزی اصولی برای حل این معضل نیاز است. در ابتدا باید از خود مردم برای حل این مشکل کمک گرفت. در این امر به غیر از مسئولین می توان از ان جی او ها و از خود مردم آن منطقه برای حل مشکلات آن منطقه استفاده کنند. با این روش ها می توان حاشیه نشینی را حذف و یا در کوتاه مدت کاهش دهیم.طرح هایی همچون تخریب کردن مناطق حاشیه نشینی یک طرح ضربتی است که ممکن است در کوتاه مدت جواب دهد اما به دلیل اینکه افراد ساکن در حاشیه شهر در آن مناطق ریشه دوانده اند بعید است در کوتاه مدت جواب دهد.برخی از افراد حاشیه نشین از یک انزوای اجتماعی و بیگانگی اجتماعی رنج می برند. در این مناطق مردم با آسیب های فراوان فرزندان خود را بزرگ می کنند، نباید صورت مساله را پاک و مساله را حل نکنیم. بچه هایی که در آن منطقه با نبود امکانات( آب، برق و ...) بزرگ می شوند، این عصبانیت آنها برطرف نمی شود و نمی توانید آنها را راضی کنید. نمی گویم که به آنها پول و خانه دهید اما معتقدم با آنها نیز رفتار تحکم آمیز نداشته باشیم. مبارزه با حاشیه نشینی یک طرح طولانی مدت است . مسئولان ذیربط و همکار در این طرح می توانند با نظر سنجی و نشستن پای حرفهای مردم آن منطقه دریچه نگاه خودشان به این مناطق را از بالا به افق تغییر دهند!

بیکاری در روستاها و رشد حاشیه نشینی در شهرها

 

جامعه شناسان بیکاری در روستاها را یکی از مه مترین دلایل رشد حاشی هنشینی م یدانند. زندگی در حاشیه شهر قاعده و قانون ندارد. مردمی که آرامش روستا را رها کرد هاند و با امید برخورداری از امکانات روانه شه رها شد هاند اما در نهایت بیشترین نصیب آنها از زرق و برق شهرنشینی همان آلون کهای ناایمن است. نه آب آشامیدنی سالم دارند و نه طعم لوله کشی گاز و برق شهری را میدانند. تنها برای فرار از روستا یا شهرهای کوچک به حاشیه شهرهای بزرگ پناه می آورند.احداث این سرپنا هها رشد قار چگونه داشته و سرانجام مناطقی را در حاشیه شهرها به وجود آورده است که امروز از آنها به عنوان حاشیه نشینی یاد می شود. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، هر پدیده اجتماعی علتی دارد و حاشی هنشینی ، حاصل نبود توسعه متوازن و بی توجهی به روستاها در طول چند دهه گذشته است.ارتباط معنادار حاشیه نشینی با برخی از آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، قاچاق، سرقت و... قابل بررسی است زیرا پایی نبودن سطح برخورداری از رفاه اجتماعی و فردی، محل ههای حاشیه شهر را به مناطقی مستعد برای انواع ناهنجار یهای اجتماعی تبدیل کرده و بیکاری و انباشته شدن خواست هها روی هم در سالیان متمادی از ساکنان این مناطق افرادی ناراضی ساخته است. بهداشت، آموز شوپرورش، خدمات شهری و عمومی و برخورداری از حداق لهای زندگی از جمله نیازهای ساکنان مناطق حاشیه نشین محسوب می شود و درواقع این مناطق حاشی های در جس توجوی متن زندگی است.

 

بیکاری عامل اصلی مهاجرت به شهر

اگر زمین های اشتغال در مناطق روستایی فراهم شود علاوه بر روستاییانی که به حاشیه شهرها مهاجرت کرده اند، برخی از شهرنشینان در جست وجوی کار نیز ممکن است به مهاجرت از شهر به روستا دست بزنند. فرص تهای شغلی مناسبی برای رفاه حال مردم مناطق روستایی و عشایری ایجاد نشده و حاشی هنشینی ناشی از مهاجرت روستاییان به یکی از معضلات جدی تبدیل شده است . نبود فرص تهای شغلی در روستاها و مناطق عشایرنشین موجب مهاجرت ساکنان آنان به شهرها و به ویژه مراکز شده است و ناهنجار یهای اجتماعی از جمله پیامدهای شوم حاشیه نشینی به شمار می رود. با افزایش حاشیه نشینی، هزینه های عمومی هم بالا میرود و این درحالی است که فراه مکردن بسترهای اشتغال، راه اندازی صنایع کوچک و کارگاه های زودبازده میتواند روستاییان را در روستا ماندگار کند. هنوز از این ظرفی تها در عرصه های مختلف اقتصادی به خوبی استفاده نشده است. با وجود افزایش درآمد کشاورزان در دولت یازدهم، هنوز به دلیل پایی نبودن ارزش افزوده محصولات کشاورزی، درآمد در حد قبولی نصیب آنان نمی شود. با تغییر الگوی کشت، قیمت تمام شده افزایش یافته و کشاورز و دامدار به درآمد و سود مناسب خود دست می یابد.

پشتیبانی از فرهنگ کار در جامعه باید نهادینه شود . متأسفانه در این خصوص مقداری سستی شده است و به عنوان مثال مروجان کشاورزی در انتقال رو شهای نوین به کشاورزان موفق نبود هاند. وقتی چنین اقدامی صورت نگیرد، بدون تردید کشاورز نیز نم یتواند چار های برای مشکلات خود بیابد و مجبور به مهاجرت از روستا به شهر می شود.قانو ن گریزی، زمین خواری و تفکیک غیرمجاز اراضی توسط سودجویان و دلالان و مهاجرتهای بی رویه به ویژه مهاجرت از روستاها به شهرها با هدف یافتن کار و زندگی بهتر ریشه اصلی ظهور و گسترش حاشیه نشینی است . این مشکل و معضل نیز باید به صورت ریش های حل شود. ارائه خدمات به مناطق حاشیه شهرها و توجه به مشکلات اهالی آن هر چند کاهش آسیب و معضلات اجتماعی و فرهنگی را در پی دارد اما ا زسو یدیگر، مشکل حاشی هنشینی را در شهرها دامن م یزند و در این راستا باید این معضل به صورت ریش های و اصولی حل شود.آگاهی نداشتن مردم به قوانین فرصت را برای عد های از افراد سودجو فراهم م یکند و آنان با تصرف زمی نهای اطراف شهرها و تبدیل آن به سکونتگاه های غیر رسمی که فاقد هرگونه آیین نامه و ضوابط شهرسازی است، ضمن بره مزدن کالبد شهر، مدیریت شهری را با مشکلات متعددی مواجه میکنند. باید با تعیین دقیق محدوده و حریم شهرها و آگاه سازی مردم از قوانین، مانع شک لگیری و گسترش چنین مناطقی در شهرهای بزرگ شد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی در روستاهای استان امکاناتی از قبیل آب، برق و تلفن ایجادشده اما فرصت شغلی به وجود نیامده است. تنها منبع درآمد روستاییان در زمان حاضر کشاورزی است و اگر با دقت به این مهم نگاه کنیم، کشاورزی نیز به علت سنت یبودن نم یتواند منبع درآمد مناسبی برای کشاورزان و روستانشینان باشد. نبود شغل و درآمد مناسب از محل کشاورزی، روستاییان را وادار به مهاجرت میکند، تک محصولی بودن اقتصاد روستا و وابسته بودن آن به کشاورزی، نبود واحدهای تولیدی و کارگاههای مختلف باعث می شود تا روستاییان برای امرارمعاش و کسب درآمد ناچار به ترک روستا شوند. وقتی بستر مناسبی برای اشتغال روستاییان فراهم نشود و کشاورزی از سنتی به مدرن تغییر نکند، شاهد خالی شدن روستاها، ازبین رفتن کشاورزی و افزایش حاشیه نشینی خواهیم بود.حاشیه شهرها در بیشتر موارد به محل تجمع کودکان کار و کارتن خوابهایی تبدیل می شود که برای فرار از قانون و همکاری نکردن با مأموران انتظامی با هم متحد می شوند.

جامعه شناسان نیز بر این عقیده هستند که فقر و ناتوانی یا تمایل نداشتن بازار رسمی اقتصاد شهر به جذب حاشی هنشینان، آنان را به بازار

فعالیت های غیر رسمی می کشاند و بخشی از نتیجه آن در زمره امور ممنوع و بزهکارانه بروز میکند مقام معظم رهبری پیوسته درباره ضرورت توجه و مقابله با

آسیب های اجتماعی و فرهنگی تأکید دارد . باید تمام تلاش و توان دولت برای مقابله و کاهش آسیب های اجتماعی و به ویژه موضوع مقابله با اعتیاد و حاشیه نشینی به کار گرفته شود.

بیکاری مهمترین علت گسترش حاشیه نشینی

مناطق حاشیه نشین کانونهای ارتکاب جرائم و مستعد فعالیت گرو ههای خلافکار می باشند و تنها با ایجاد اشتغال مناسب، توسعه صنعت گردشگری و بومگردی میتوان از مهاجرت بی رویه روستائیان و توسعه حاشیه نشینی که رابطه مستقیم با افزایش جرائم در شه رها دارد جلوگیری کرد . مهمترین عوامل ایجاد حاشیه نشینی را م یتوان به علل موجود در مبداء و علل موجود در مقصد تقسیم بندی کرد.

خشک سالی، صنعتی نبودن کشاورزی و دامداری در روستاها، عدم آموزش صحیح روستائیان، عدم آموزش مهار تهای حرف های به روستائیان، عدم توسعه صنعت بومگردی در روست اهای مستعد، فقر مالی در روست اها و ... از عوامل مبداء و عدم صیانت از اراضی حاشیه شه رها توسط دستگا ههای متولی، وجود شغ لهای کاذب در شه رها و غیره از علل مقصد گسترش حاشیه نشینی است. لذا توان دستگا ههای متولی در پیشگیری از حاشیه نشینی باید معطوف به این دو نوع زمینه گردد.متاسفانه به صنعت بو مگردی که م یتواند با حداقل سرمایه گذاری بیشترین درآمد را برای روستائیان ایجاد کند توجه مناسبی نشده که در معاونت به دنبال ایجاد هماهنگی بین مراجع مسئول جهت توجه به این مقوله هستیم.

گسترش حاشیه نشینی بیکاری و کاهش درآمد مردم را در پی دارد

که حاشیه نشینها حقی است که مردم محروم یک شهر با زور و اجبار از دولت م یگیرند.حاشیه نشینی ها سکونت مجاز ندارند اما باید توجه ویژه به آنها شود زیرا محرومی تهایی را متحمل شد هاند و م یتوانند محیط شهر را به راحتی مخدوش کنند پس تبدیل آ نها به یک اپوزوسیون یک اشتباه محض است و لزوم توجه به این افراد در دنیای امروز بالاست.

از عواملی که در گسترش این مسئله م یتواند موثر باشد م یتوان بیکاری، خشکسال یهای متمادی،کاهش درآمد در بخش کشاورزی و عدم توانایی افراد برای تهیه مسکن در شهر را نام برد. سوء مدیریت شهری و حداقل استاندار دهای شهرسازی، ضعف پیوس تهای فرهنگی، امنیتی اجتماعی و ابنیه زیربنایی، عدم وجود آب سالم، فقدان امکانات بهداشتی و مسائل درمانی، فقدان برنام هریزی و ورود اندیش ههای علمی و جدید برای توسعه متوازن کلانشهر، بی توجهی نسبت به اشتغال یا تامین معاش روستاییان مهاجر و تضا دهای ناشی از رشد نامتعادل اقتصادی از عوامل گسترش ایجاد سکون تگا ههای غیر رسمی هستند.

نا امنی اجتماعی در مناطق حاشی هنشینی و سرایت به محل ههای شهری، اوباشی گری، سرقت، عربده کشی کی فزنی و انواع این مسائل در این مناطق و اطراف آن از تاثیرات ناامنی و چال شهای نیروی انتظامی در این مناطق است.هر مسئله برای پیش آمدن زمین ههایی دارد که برای اصلاح آن باید از همین زمین هها شروع کنیم به این صورت که در مسئله اقتصاد روستایی باید به اغمار کلانشهر توجه کنیم تا عوامل آن کاهش پیدا کند و از ایجاد این مسایل در دراز مدت جلوگیری شود.

حاشیه نشینی کلان شهرها؛ پیامد بیکاری روستائیان

در دنیای امروزی حاشیه نشینی به عنوان یکی از معضلات کلان شهرها مطرح است که عواملی همچون نبود شغل و امکانات در روستاها، مشکلات معیشتی روستائیان و جاذبه های کاذب زندگی شهرنشینی در رخداد این پدیده اجتماعی نقش اصلی را بازی می کند و به عنوان یک زنگ خطر جدی در جامعه شهری محسوب می گردد.روستاهایی که هر روز خالی از سکنه می شوند و جوانانی که با رویای شهر نشینی به دنبال کار و زندگی راحتر از روستاها مهاجرت می کنند و در پی آن به دلیل نداشتن بودجه مالی کافی در حاشیه شهرها ساکن شده و به تبع آن آسیب های اجتماعی و اقتصادی فراوانی بر پیکره توسعه کشور وارد می نمایند. به دلیل رشد بی رویه و بدون برنامه حاشیه نشینی ارائه خدمات عمومی و شهری به اندازه حداقل استانداردهای ممکن انجام نشده و سیاست گذاران و مدیریت ارشد کلان شهرها را با چالش های اساسی روبرو کرده است.

قطعا هیچ فرد یا خانواده ای مایل به ترک زادگاه خود نیست، اما در فقر اقتصادی و زیر ساخت های نادرست اجتماعی، افراد از شهرستان ها کوچک و روستاها از روی استیصال و ناچاری راهی جز مهاجرت به شهرها ندارند. اما این مهاجرت همیشه ثمرات سودمندی نداشته و گاهی باعث عمیق تر شدن مشکلات و چالش های این گروه از افراد می شود.در واقع حاشیه نشین ها؛ کسانی هستند که در شهرها ساکن هستند، ولی جذب اقتصاد شهری نشده اند. سیمای نامطلوب، عمده ترین نماد جهانی حاشیه نشینی است، گذرگاه های پرپیچ خم و کم عرض که حتی دسترسی خودروهای امداد رسانی در شرایط بحران را غیرممکن می کند. پایین بودن سطح بهداشت و سلامتی، نبود آب آشامیدنی شهری و عدم دفع بهداشتی فاضلاب ها در این مناطق مشهود است. گرایش به اعتیاد، فقر و نابرابری های اجتماعی از جمله مناظری است که احساس، وجدان و دیدگاه آدمی را می آزارد.

قطع به یقین بیکاری؛ عامل اصلی این مهاجرت ها بوده و انگیزه طیف وسیعی از افراد، اشتغال و بهره مند شدن از فرصت های شغلی و متنوع زندگی شهر نشینی است. ایجاد اشتغال در شهرستان های کوچک و روستاها همچون معادله ای دوسر سود است که یک سمت آن چرخه اقتصادی روستاها قرار دارد و سمت دیگر آن، امنیت اقتصادی و بحران های اجتماعی پدیده ی حاشیه نشین ها. با از بین بردن اختلاف سطح توسعه و توزیع عادلانه ثروت و امکانات میان شهر و روستا می توان در کاهش آمار حاشیه نشینی نقش داشت.

از بین بردن اختلاف سطح بدین معنا نیست که روستاها به شهر تبدیل شوند، بلکه با تخصیص امکانات مناسب وتقویت فرصت های موجود در روستا فاصله این اختلاف را به حداقل برسانند. بنابراین بها دادن به بخش کشاورزی و صنعت و همچنین استفاده از ظرفیت های گردشگری بسیار حائز اهمیت است که در نهایت باعث فراهم آوردن زمینه مناسب اشتغال در روستاها و شهرهای کوچک می شود. باید اذعان داشت به هر مقدار بتوان عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی را در یک قالب علمی و تعریف درست در سطح جامعه گسترش داد، قطعا میزان گرایش به مهاجرت و شهرنشینی کاهش پیدا کرده و به همان نسبت میزان آسیب های اجتماعی متاثر از آن کم خواهد شد و این امر تنها با یک برنامه ریزی بلند مدت حاصل می شودبرای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی