۵ درس مهم زندگی که مردان اغلب خیلی دیر یاد می‌گیرند

مردان در فصول مختلف زندگی خود از درک برخی حقایق مهم پیرامون روابط، سلامت، تعادل، مهارت‌های عاطفی و … ناتوان هستند.

۱. روابط مستلزم تلاش و سازش مداوم هستند

رابطه

مردان اغلب همسر، خانواده و دوستی‌های نزدیک خود را بدیهی می‌پندارند و قدردان آن‌ها نیستند. آن‌ها فرض می‌کنند که این پیوند‌ها بدون نیاز به توجه، همدلی و مصالحه پایدار خواهند ماند. اما روابط سالم نیازمند تلاش مداومند و نمی‌توانند به طور مستقل رشد کنند. بدون تعامل فعال، آن‌ها فرسوده و شکننده می‌شوند.

اگرچه این کار مستلزم آسیب‌پذیری و انتقادپذیری است، اما تلاش و سازش، به تقویت روابطی منجر می‌شود که به زندگی ما معنا می‌بخشند. هر چه زودتر از این درس استفاده کنیم، ارتباطاتمان غنی‌تر می‌شود.

۲. سلامت و خودمراقبتی باید قبل از اینکه خیلی دیر شود در اولویت قرار گیرند

رابطه

خیلی اوقات مردان به بدن و سلامت روان خود توجه نمی‌کنند و این‌طور می‌پندارند که جوانی یا شانس به‌طور نامحدودی از آن‌ها محافظت می‌کند. رژیم‌های غذایی ناسالم، نادیده گرفتن سطوح رو به رشد استرس و ایده رژیم خودمراقبتی از این جمله است. با این حال، در حدود میانسالی، پیامد‌های این رفتار‌های سهل انگارانه از طریق افزایش وزن، فرسودگی شغلی، کاهش سطح انرژی، بی‌خوابی و نوسانات عاطفی ظاهر می‌شود.

برخی این حقیقت را تنها به‌واسطه یک تشخیص یا علامت هشداردهنده شدید متوجه می‌شوند، اما تصور کنید که اگر از همان ابتدا به این مسائل توجه می‌شد چه نشاط و آرامش درونی به‌وجود می‌آمد.

۳. وقت‌گذرانی با دوستان و خانواده ارزشمندتر از کار و پول است

رابطه

در طول سال‌های کاری، بسیاری از مردان با دنبال کردن ترفیع شغلی، بستن معاملات یا جمع‌آوری ثروت و دارایی تحلیل می‌روند. آن‌ها از دست دادن مناسبت‌های خانوادگی، هم‌نشینی با دوستان نزدیک یا اوقات فراغت را منطقی می‌دانند، زیرا مشاغلشان به تلاش و تمرکز بی‌وقفه نیاز دارد.

با این حال در سال‌های آتی زندگی، از دست دادن این لحظات باکیفیت می‌تواند حسرت بر جای بگذارد. زمان هرگز قابل بازیابی نیست و مردان در نهایت متوجه می‌شوند که روابط و تجربیات مشترک غنابخش زندگی هستند، نه مقام یا اشیاء جمع‌آوری‌شده.

کار کردن امرار معاش را ممکن می‌سازد، با این حال باید بلندپروازی را با حفظ پیوند‌های معنی‌دار متعادل کنیم. آن معامله آتی همیشه منتظر خواهد بود، اما عزیزان و عمر محدود ما ممکن است چنین نباشند.

۴. هوش عاطفی و ارتباط مهم است

رابطه

بسیاری از مردان با سرکوب احساسات، اجتناب از گفتگو‌های دشوار و فقدان زبان بیان نیاز‌های روانی یا درخواست کمک در زندگی به جلو می‌روند. با این حال سرکوب احساسات، ارتباطات صمیمی را محدود می‌کند. ناکامی در برقراری ارتباط صادقانه باعث ایجاد رنجش و آسیب به روابط می‌شود.

در مراحل بعدی زندگی، از آنجایی که پیوند‌های اجتماعی معنای بیشتری دارند، ناتوانی در بیان احساسی یا ارتباط صمیمانه با دیگران، بسیاری از مردان را ناکام می‌گذارد. آن‌ها خیلی دیر درمی‌یابند که پذیرفتن آسیب‌پذیری، گفتن حقایق، فعالانه گوش کردن، حل تعارضات از طریق گفتگو، و تقویت در دسترس بودن عاطفی، پیوند‌های سالم‌تر و مفیدتری را با همسر، خانواده، دوستان و جامعه پرورش می‌دهد.

۵. برای رشد شخصی هرگز دیر نیست

رابطه

نوسازی و پیشرفت در هر سنی با پذیرش انعطاف پذیری به جای مقاومت در برابر جزر و مد‌های تغییر زندگی آشکار می‌شود. هر چالش یا کمبود جدیدی که بر آن غلبه کنیم ما را غنی می‌کند. سرمایه‌گذاری‌های شکست‌خورده درس‌های جدیدی به ما می‌آموزند و انسان از طریق گستره‌های بینش و تجلی‌های رشد، از نسخه‌های گذشته خود فراتر می‌رود.

مردان در موارد بسیار به چشم‌انداز‌ها و الگو‌های قدیمی بسیار فراتر از سودمندیشان تکیه می‌کنند. با این حال، با گشودن ذهن به روی دیدگاه‌ها و تغییرات مختلف، مسیر‌های جدیدی از هدف و شادی خود را نشان خواهند داد.