این مطلب از صفحه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد
عکس داغ از دختر زیبای فاطمه معتمد آریا در خارج ! / نحوه عجیب ازدواج خانم بازیگر با شوهرش !
تصویری از فاطمه معتمدآریا و دختر زیبایش در فضای مجازی منتشر شده است.
فاطمه معتمدآریا بازیگر مشهور و پیشکسوت سینما و تلویزیون که در مجامع بین المللی بسیاری حضور داشته است. این بازیگر با فیلم کلاه قرمزی به شهرت رسیده است. او تنها یک فرزند پسر دارد که نامش نریمان است. تصویری از او در کنار یک دختر با عنوان او و دخترش منتشر شده که صحت ندارد.
فاطمه معتمدآریا بازیگر ایرانی در ۷ آبان سال ۱۳۴۰ در تهران به دنیا آمده و به سیمین ایران معروف است. وی فارغ التحصیل رشته بازیگری می باشد.
فاطمه معتمد آریا با علاقه و عشقی که به سینما و هنرپیشگی داشت، از سال ۱۳۵۳ کارش را در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان در ۱۳ سالگی و اوایل نوجوانی شروع کرد. با ورود به دانشسرای هنر در سال ۵۵ وارد گروه تئاتر دانشجویی شده و از همان دوران بازیگری را دنبال کرد.
خانم معتمد آریا بعد از مدتی فعالیت در تاتر به عنوان عروسک گردان وارد تلویزیون شده و اولین کارش را به عنوان عروسک گردان در مجموعهٔ مدرسه موشها در سال ۱۳۶۰ انجام داد. فاطعه معتمدآریا با احمد حامد در سال ۱۳۶۰ زدواج کرده است و یک پسر به نام نریمان دارد که در کار فیلم سازی فعالیت می کند.
شهرت با کلاه قرمزی
در سال ۱۳۷۳ با سری فیلم کلاه قرمزی و پسر خاله در کنار ایرج طهماسب و حمید جبلی به شهرت رسید که هنوز هم خیلی ها او را با این نقش بیاد دارند.
خواستگاری از همسرش و و نحوه آشنایی
من با همسرم در منزل یکی از دوستانم آشنا شدم
آن زمان آقای احمد حامد تازه از سوئد بازگشته بود و من او را برای اولین بار می دیدم.
این آشنایی تا دو ماه ادامه داشت تا اینکه من به احمد گفتم با من ازدواج میکنی؟
اما او در جوابم گفت: من باید برگردم سوئد.
من گفتم بیا یک سال با هم زندگی کنیم اگر نتوانستیم جدا می شویم و تو برگرد سوئد.
ما با هم نزد پدرم رفتیم و با همه سنگ اندازی ها و مشکلات با هم ازدواج کردیم و الان نزدیک به سه دهه است که کنار هم زندگی خوبی داریم.
نریمان حامد
نریمان حامد پسر خانم معتمد آریا فیلم ساز بوده و به مریل استریپ ایران مشهور است. از جمله آثار فیلم سازی او مستند شیرین است.
فاطمه معتمد آریا افتخار میکند که مهاجرت نکردم
او میگوید یک سال در یک انستیتو آموزش زبان فرانسه را دیده و قرار بود به دانشگاه سوربن برود. وقتی با مادرش دراینباره صحبت میکردند ناگهان کارتی که به او داده بودند را گرفت و پارهپاره کرد و گفت من همینجا میمانم. شاید نکته جالبتر و عمیقتر در این بخش از صحبتهای معتمدآریا، آنجا باشد که میگفت توضیح این مساله برای دیگران و توجیه آنها که چنین تصمیمی درست بوده، مشکلتر از هر کار دیگری به حساب میآمد. اتفاقا در این بخش کوتاه از صحبتهایش چند بار روی همین نکته تاکید میکند که چقدر توجیه دیگران دراینباره مشکل بوده است، اما حالا معلوم میشود که تصمیمش به ماندن، از تصمیم به مهاجرت درستتر بوده و ماندنش در ایران او را به موفقیتهای بیشتری رسانده است. اینکه اساسا نمیشود با آدمهایی که سودای مهاجرت دارند، درباره اینکه چنین تصمیمی درست نیست یا لااقل شاید بهترین تصمیم نباشد، خودش مساله مهمی است. آنها برای خودشان یک رویا بافتند.
ارسال نظر