این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
بی احترامی به مخاطبان نمایش خانگی با این سریال ها !
نمایش خانگی در حال از دست دادن طرفداران خود است زیرا سریال های پر مخاطب این پلتفرم ها یا گرفتار ممیزی شدند یا پخش آنها متوقف شد.
چند سالی است که تماشای سریال های «شبکه نمایش خانگی» در ایران باب شده است؛ سریالهایی که بیشتر آنها با هزینههای گزاف تولید میشوند و مخاطب هم برای تماشای آنها پول پرداخت میکند.
حالا به نظر میرسد در میانِ دعواهای «جیران» و «مارال» وعدم ورود ساترا به میدان، جایِ خالی توجه به مخاطب احساس میشود.
سریال جیران چگونه بهانه بیاحترامی به مردم شد؟
ماجرای توقیف قبل از پخش و در جریانِ پخش به یک روالِ غیراصولی تبدیل شده است. حتی در مواقعی و در مواجهه با سریالهایی مانند «قبله عالم» و «میخواهم زنده بمانم» حکمِ تبلیغ و سودآوری را هم پیدا کرد.
اما حکایت قدیمی توقیف، یکبار قبل از شروعِ پخش سریال «جیران» حسن فتحی به سراغش آمد و یک بار هم در بزنگاهِ پخش بیست و چهارمین قسمتِ «جیران» گریبانِ دستاندرکارانش را گرفت.
این اتفاق در تلویزیون هم بعضاً افتاده است. در جریانِ پخش فصل ششم «پایتخت» حواشیای مشابه این جنس وقایع باعث شد تا هنرمندان و سازندگان این سریال از تلویزیون فاصله بگیرند و حتی چند قسمت باقیمانده ساخته نشود.
آنجا «پادرمیانی» باعثِ تکمیل فصل ششم شد و احتمالاً بنابر آخرین گفتههای مهدی فرجی تهیهکننده شناخته شده تلویزیون، «پایتخت» هفتمی هم در کار باشد.
ساترا یک بار توانست پادرمیانی کند و «جیران» را از توقیف درآورد و باید دید اینبار هم میتواند؟
علاوه بر این نکته مهمتری که حائز اهمیت است، حقوق مصرف کنندههایی است که به طور هفتگی هزینههایی بابت تماشای این سریالها از سبد مصرفیشان خرج میشود و در پایان هیچ به هیچ!
در شبکه نمایشخانگی هم ناتمامهایی یافت میشود که تکلیفشان هیچوقت روشن نشد. همان معضل بیتوجهی به سرمایه مخاطبان در آثار شبکه نمایشخانگی که بسیار دربارهاش غفلت شده و در جریانِ «جیران» هم مشهود است.
اگر بخواهیم نمونههای دیگری از آنها را نام ببریم که سرنوشتی شبیه جیران داشتند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
قلب یخی؛ قصهای که عوض شد!
اولین سریالی که در حوزه نمایش خانگی با چنین مشکلی مواجه شد سریال «قلب یخی» به کارگردانی محمد حسین لطیفی و نویسندگی حامد عنقا بود که کارگردان و نویسنده آن در فصل سوم تغییر کردند. سامان مقدم و علیرضا بذرافشان جایگزین آنها شدند.
این سریال که در لایههای زیرین خود به حضور گروههای فراماسونری و به عبارتی شیطانپرستها میپرداخت و به خوبی در زیر لایههای معمایی و جنایی روایت میشد، سرانجام نامشخصی داشت.
و بعد از پایان فصل اول و توبیخ عواملش، با گروهی دیگر ساخته شد و قصه نیز به همان نسبت وارد فضای خانوادگی و مبهمی با تعدد کاراکترها رسید.
قهوه تلخ و وعدههایی که فراموش شد!
یکی دیگر از سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی بسیار موفق عمل کرد و رکورد مخاطب و میزان فروش را در همان هفته اول بدست آورد، سریالی به کارگردانی مهران مدیری بود.
مدیری که یکی از چهرههای شناخته شده و دوست داشتنی تلویزیون است این بار از محبوبیت خود در جهت ورود به شبکه خصوصی استفاده کرد.
او که در تیزرهای تبلیغاتی قبل از پخش مجموعه از مردم می خواست که سریالش را با خرید نسخه اصلی تماشا کنند، خود بر تعهدش پای بند نبود و در نهایت مخاطبان آخرین قسمت این اثر را ندیدند.
رقص روی شیشه؛ عاشقانهای که ناتمام ماند
«رقص روی شیشه» نمونهای دیگر از این دست است. سریالی که آغازش به اتکای چهره بازیگران مطرحش مثل مهتاب کرامتی و بهرام رادان پرسروصدا بود و پایانش به سبک نریشنخوانی رادیویی پرسروصداتر.
مهدی گلستانه کارگردان این سریال بود که در نیمه راه بازیگران با او به سبب پرداخت نشدن دستمزدهایشان به مشکل خوردند.
بعد از پخش چند قسمت ابتدایی شایعاتی به گوش میرسید درباره اینکه بازیگران سریال با پروژه به مشکل خوردهاند و تکلیف ادامه فیلمبرداری این سریال مشخص نیست.
عاشقانه؛ درام رمانتیکی که «دل» شد
در این فهرست میتوان نام سریالهایی چون «عاشقانه» ساخته منوچهر هادی و «ابله» به کارگردانی کمال تبریزی را هم قرار داد. چرا که با وجود آنکه ناتمام نماندند اما در نهایت برای آنکه متهم به رها کردن پروژه نشوند، پایان دمدستی را برای سریال رقم زدند. که اعتراض مخاطبان را هم به همراه داشت.
در شبکه نمایشخانگی هم از مدیریت درست و اصطلاحاً پادرمیانیها و هدایتگریهای اصولی خبری نیست. قشری که باید در این میان بیش از همه موردتوجه قرار بگیرد، مخاطب است.
همان راهکاری که کمپانیهای موفق دنیا از آن تبعیت میکنند و سریال را با پایانِ فیلمبرداری و در مراحل پستولید، به پخش میرساند نه اینکه پخش سریال در حینِ فیلمبرداری شروع شود. این رویه اشتباهی است که در سریالهای تلویزیونی هم وجود دارد.
سادهترین راهکار همان چیزی است که در دنیا مرسوم است. پخش هر سریال تا زمان پایان فیلمبرداری آن به تعویق میافتد. اینگونه هم مخاطب از همان ابتدا میداند اگر یک سریال را تهیه کند حتما پایانی خواهد داشت. و وقت و سرمایهاش به هدر نمیرود و هم سازندگان سریال درگیر کمبود زمان نمیشوند. و با دقت و حساسیت بیشتری برای سریالها انرژی میگذارند.
مخاطبی که نادیده گرفته شد
از طرفی دیگر وقتی با سریالی همچون «جیران» مواجهیم که طرفداران خودش را دارد، نباید خیلی سراسیمه، عجولانه و غیراصولی متوقف شود. در صورتیکه ساترا میتوانست نقش پدرانه خود را اینجا برای مخاطبین ایفا کند نه فیلیمو و حتی دستاندرکاران سریال.
همانطور که اسماعیل عفیفه تهیهکننده این سریال چنین درخواستی از ساترا دارد.
او در عبارتِ معروف خودش که بسیاری از رسانهها به آن پرداختند، گفت: ساترا که یک بار با تعلیق یک ماهه پخش سریال، حکم به فقدان شباهت داده؛ حالا باید از سریال دفاع کند؛ این توقیفهای پیاپی به سریال آسیب میزند.
عفیفه همچنین اعلام کرده است: «طرح مفصل «جیران» در سال ۱۳۹۱ نوشته شده و در سال ۱۳۹۳ به آقای مجید مولایی برای تولید سریال ایمیل شده و همزمان برای گروه فیلم و سریال ارائه شده است. که ضمن موجود بودن مستندات موثق از جمله مکاتبات ایمیلی، شخص آقای مجید مولایی و افرادی دیگر نیز به عنوان شاهد این واقعیت روشن را تأیید کرده و میکنند.»
عفیفه به این نکته اشاره کرد که سریال «جیران» و مخاطبانش از این احکام آسیب میبینند و ادامه داد: اگر مجدد مشخص شد که این شکایت نادرست بوده است چه کسی پاسخگوی حقوق مخاطب است؟
چه کسی مسئول خسارت مادی وارده به کاربران و پلتفرم پخش و میلیونها مخاطبی که ۲۳ هفته همراه سریال بوده و حالا در بلاتکلیفی به سر میبرند خواهد بود.
این خیلی عجیب است که ساترا به جای دفاع از حکم و نظر خود کاملاً کنار کشیده است.
ارسال نظر