دختر نوجوان راز مادر خائنش را فهمید / منصور قصد آزار من را هم داشت !

الهام با مراجعه نزد پلیس از سرنوشت شوم خود برداشت و گفت: یک بار بخاطر مریضی زود از مدرسه به خانه برگشتم باورم نمی شد که مادرم با مرد غریبه ای در خانه خلوت کرده بود دلم به حال پدرم سوخت اما مادرم با التماس و دادن وعده های وسوسه آمیز قانعم کرد تا رازش را فاش نکنم.

او افزود: از آن روز به بعد من هر چیزی می خواستم مادرم نه نمی گفت شده بودم امپراطور خانه و کار تا جایی پیش رفت که منصور در حضور من به خانه مان می آمد و با مادرم خلوت می کرد.

الهام گفت: یکسالی همین شکلی بود همیشه نسبت به پدرم احساس عذاب وجدان داشتم اما مادرم همه جوره به من می رسید تا اینکه هفته پیش وقتی در خانه تنها بودم و مادرم با خاله ام بیرون رفته بود زنگ خانه به صدا درآمد منصور بود او ادعا کرد چیزی در خانه جا گداشته است و فقط خودش باید بردارد من بدون ترس و شکی در را باز کردم و منصور داخل آمد خب از مادرم 10 سالی کوچکتر بود او وقتی من را تنها دید اصلا تعجب نکرد چون می دانست مادرم نیست اما ناگهان به من ابراز علاقه کرد و گفت از ابتدا هم من را دوست داشت و وقتی با واسطه به مادرم معرفی شده مادرم خودش به او پیشنهاد دوستی داده است باور نمی کردم خواستم وسایلش را بردارد و برود اما او به من حمله کرد و خواست تجاوز کند تنها شانسی که آوردم این بود که فریاد کشیدم و همزمان زنگ خانه مان به صدا درآمد منصور از ترس سریع رفت و من دیدم همسایه طبقه بالایی کلید در را نداشته و زنگ خانه ما را زده است .

دختر آهی کشید و ادامه داد: وقتی به مادرم گفتم منصور قصد تجاوز به من را داشت مادرم با او دعوا کرد اما خیلی زود ورق برگشت و مادرم تصور کرد من نیت سوئی داشتم یک هفته می شود مادرم از خانه فرار کرده است و من حالا نزد پلیس آمده ام تا زندگی مان را نجات دهند.

با تشکیل پرونده و با دستور قضایی این پرونده برای رسیدگی ویژه در دستور کار قرار گرفت.

منبع: منیبان

وبگردی