این مطلب از صفحه وب گردی است و فقط جنبه سرگرمی دارد
20 فیلم برتر ایرانی روایتگر موسیقی ! / ازحسن کچل تا لامینور ! + ترانه ها
رکنا: ژانر موزیکال یکی از بهترین زمینههای روایی برای تعریف کردن قصههای عاشقانه در ترکیب با فانتزی و رؤیا است.
ژانر موزیکال قدمتی به اندازهی تاریخ سینما دارد. همزمان با اضافه شدن صدا به سینما، استودیوهای فیلمسازی شروع به ساخت آثاری بر پایهی موسیقی و رقص کردند. تا دههی ۱۹۵۰ که به دوران طلایی ژانر موزیکال مشهور است، سینما شاهد ساخته شدن شاهکارهایی ماندگار در این ژانر بود اما بعد از دههی پنجاه میلادی این ژانر رو به افول نهاد. بااینحال هرساله شاهد ساخته شدن آثاری در این ژانر هستیم. چراکه ژانر موزیکال یکی از بهترین زمینههای روایی برای تعریف کردن قصههای عاشقانه در ترکیب با فانتزی و رؤیا است. چنانکه طی چند سال گذشته آثار برجستهای در سینمای جهان نظیر «شیکاگو» (۲۰۰۲)، «بینوایان» (۲۰۱۲)، «لالا لند» (۲۰۱۶) در این ژانر ساخته شده و در اسکار نیز موفق ظاهر شدند.
در سینمای ایران به ژانر موزیکال کمتر پرداخته شده است. فیلمفارسیها حاوی صحنههایی بودند که از موسیقی و رقص به شکل افراطی استفاده میکردند اما نمیتوان آنها را موزیکال در نظر گرفت. ساخت آثاری نظیر «حسن کچل» (۱۳۴۸) و «باباشمل» (۱۳۵۰) توسط علی حاتمی هم نتوانست به این ژانر تکانی بدهد. پس از انقلاب و با بهوجودآمدن محدودیتهای استفاده از موسیقی و نمایشِ رقص، ژانر موزیکال عملا تنها در قالب ساخت آثار عروسکی فرصت نفس کشیدن پیدا کرده است. علت اصلی پر فروش بودن فیلمهایی مثل «شهر موشها» یا سری «کلاه قرمزیها» نیز به همین دلیل است.
اما راه چارهی سینماگران برای فرار از محدودیتهای قانونی، پناه بردن به داستانهایی با محوریت گروههای موسیقی یا استفاده حداکثری از ترانه و موسیقی در طول زمان فیلم است. بهاینترتیب شاهد ماجراهای یک گروه موسیقی یا زندگی یک خواننده هستیم؛ تبعا اجرای موسیقی توسط آنها به هر بهانهای یا فیلمسازان برای بال و پر دادن به بخش ملودرام داستان فیلمشان بهجای یک ترانه در عنوانبندی پایانی، از چندین ترانه بهره میبرند.
در ادامه به مرور فیلمهایی از سینمای ایران میپردازیم که موسیقی به هر دلیل نقش پررنگی در آنها دارد.
طهران تهران (اپیزود دوم: تهران سیم آخر)، مهدی کرمپور، ۱۳۸۸
یک گروه موسیقی راک در حال تمرین برایِ اجرای زنده هستند که خبردار میشوند مجوز اجرای آنها لغو شده است. طناز طباطبایی، رعنا آزادیور، برزو ارجمند و رضا یزدانی اعضای این بند هستند. گروه سَرخورده سالن را ترک میکنند و به دل شهر میزنند؛ تهرانِ دلمرده و آلودهای که با تمام نامردی مردمانش هنوز پناهگاه امن آنهاست.
ترانهی پایانی فیلم با عنوان «طهران تهران» با ترانهای از اندیشه فولادوند، آهنگسازی کارن همایونفر و اجرای رضا یزدانی پس از اکران فیلم به ترانهای معروف و محبوب تبدیل شد که پس از سالها هنوز هم طرفداران خود را دارد:
حوصله ندارم اما همهی قصه رو میگم
همهی قصه رو حتی اونجایی که دوست ندارم
بذار صحبت کنیم این بار جای اینکه بنویسیم
راجع به دو جین سوالو یه سری عقدهی بدخیم
میدونم که دیگه مردم، مرگمم موقتی نیست
این جواز دفن و کفنه یه صدای لعنتی نیست
توی این بحبحهی شک وسط این همه بحران
خودمو گوشهی آسفالت جا گذاشتم تو اتوبان
ژست بیخوابی و منگی واسه من نگیر دوباره
کسی که جلوت نشسته عصبی و لتوپاره
من دیگه اصن نمیخوام تیغ و رو رگم بِسُرن
پایتخت دود و گوگرد قهرمان قصهی من
اگه عاشقت نبودم پا نمیداد این ترانه
بیخیال بدبیاری زنده باد این عاشقانه
خشم و هیاهو، هومن سیدی ، ۱۳۹۴
خسرو پارسا (با بازی نوید محمدزاده) خواننده مشهور و محبوب است که با وجود متاهل بودن با زنی جوانی به نام حنا سرافراز (با بازیِ طناز طباطبایی) که از طرفدارانش است رابطهی عاطفی برقرار میکند. در اثر حادثهای همسر خسرو، تینا (با بازی رعنا آزادیور) قطع نخاع میشود. خسرو از حنا میخواهد بهعنوان پرستار از همسرش مراقبت کند اما چیزی نمیگذرد که تینا به شکل مرموزی به قتل میرسد.
«خشم و هیاهو» با وجود گرتهبرداری از پروندهی ناصر محمدخانی و شهلا جاهد، بر رفتارهای خارج از عرف یک خواننده و سوءاستفادهاش از شهرت و محبوبیتش متمرکز میشود. ترانهی تیتراژ خشم و هیاهو با نام «کارتنخواب بزرگ» با ترانهای از محمود طلوعی توسط رضا کولغانی اجرا شده است:
کاریش نمیشه کرد، افتاده اتفاق
توضیح بیتوضیح، ارفاق بیارفاق
دلشدگان، علی حاتمی، ۱۳۷۰
تاجر ایرانی- ارمنی با حمایت دربار احمدشاه قاجار تصمیم میگیرد عدهای از هنرمندان را برای ضبط صفحهی موسیقی به پاریس ببرد. اما پس از سفر، تاجر به عهد خود وفا نمیکند و هنرمندان تصمیم میگیرد هزینهها را خودشان تقبل کنند. پس از آن شاهد مرور خاطرات هنرمندان هستیم که هر یک به چه طریقی در نواختن ساز خود به استادی رسیدهاند. در نهایت طاهر خوانندهی گروه (با بازی امین تارخ) دلباختهی شاهزادهی نابینای ترک (با بازی لیلا حاتمی) شده در اثر بیماری جان میبازد.
شایعاتی وجود دارد که اشعار استفاده در دلشدگان سرودههایی علی حاتمی هستند که توسط فریدون مشیری دوبارهنویسی شدهاند. برخی نیز معتقدند این اشعار متعلق به تراب جهرمی هستند. بههرروی این اشعار زیبا توسط محمدرضا شجریان اجرا شدهاند و تبدیل به مجموعهای از تصنیفهای ماندگار ایرانی شدهاند:
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند
اِی آفتاب آهسته نه پا در حریم یار من
تَرسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند
یکی از نکات جالب در مورد آوازخوانی محمدرضا شجریان در «دلشدگان» این است که استاد اجازهی لبخوانی توسط بازیگر را ندادند و در نتیجه در فیلم نمایی که در آن امین تارخ در حال لبزدن بر روی صدای شجریان باشد وجود ندارد.
هفت ترانه، بهمن زرینپور، ۱۳۸۰
رویا (با بازی لعیا زنگنه) که پس از سالها تحصیل در رشتهی موسیقی به ایران بازگشته، در پی تشکیل یک بندی موسیقی است. رویا در این راه با خوانندهای با استعداد به نام نیما (با بازیِ شروین نجفیان) آشنا شده و به او دل میبازد. اما با ورود شیوا (با بازیِ سحر جعفری جوزانی) به گروه، نیما به شیوا علاقهمند شده و از رویا دور میشود؛ همین موضوع باعث بروز حالات روحی سختی برایِ رویا میشود.
ترانههای فیلم سرودههای یغما گلرویی هستند و موسیقی آنها توسط کامبیز روشنروان ساخته شده است و شروین نجفیان آنها را اجرا کرده است.
مـن کیم؟ یـهدربـهدر، گم شدهی محلهها
پشت پا خوردهترین، صدای شهر بیصدا
از کجا؟ جنوب شهر، اونجا که بنبسته نفس
اونجا که خواب و خیال ، زنـدونی میشـه تو قفس
وسط یـه ضربدرم، خونه بدوش و خسته
تـوی چهارراهی که از چهار طرف بنبسته
مکس، سامان مقدم، ۱۳۸۳
وزارت ارشاد اشتباها بهجای دعوت از یک رهبر ارکستر، از مکس (با بازیِ فرهاد آئیش) که خواننده کافه و کابارههای لسآنجلس است دعوت میکند برای اجرای برنامهای فرهنگی به ایران بیاید. مکس که از استقبال مسئولین ایرانی شوکه شده به مرور شخصیت واقعی خود را بروز میدهد و با واکنشهای سفت و سخت نیروهای انقلابی مواجه میشود…
ترانههای فیلم که با الهام از ترانههای روحوضی نوشته شدهاند، دستپخت طنزپرداز قدیمی ابراهیم نبوی هستند:
ای برادر من! خواهر من! حرف من اینه
هر جا که بری، هر کاری کنی، دنیا همینه
میخوای لندن بری؟ عمرا…
واسه موندن بری؟ عمرا…
میخوای فرار کنی؟ هرگز…
توکیو کار کنی؟ هرگز
می خوای با پول بری؟ ندارم…
استانبول بری؟ خوب میشه
میخوای بری فضا؟ کاشکی…
بشی رییس ناسا؟ کاشکی
ولی هرجا بری، هر کاری کنی دنیا همینه
توی ایرون بمون، درس بخون، زندگی اینه
میم مثل مادر، رسول ملاقلیپور، ۱۳۸۵
سپیده (با بازی گلشیفته فراهانی ) در زمان جنگ ایران و عراق پرستار بوده و در بمباران سردشت شیمیایی شده است. سالها گذشته و حالا سپیده و همسرش، سهیل (با بازیِ حسین یاری) منتظر تولد فرزندشان هستند. اما پس از سونوگرافی مشخص میشود فرزند سپیده ممکن است دچار مشکلات تنفسی و معلولیت باشد. سهیل اصرار میکند بچه را بیندازند اما سپیده مقاومت میکند و در انتها کار آنها به جایی میانجامد که سعید (با بازی علی شادمان) به دنیا میآید ولی مطابق پیشبینی از معلولیت رنج میبرد.
«میم مثل مادر» ملودرامی اشکانگیز است و از موسیقی برای افزودن به بار احساسی صحنههایش استفاده کرده است. ترانهی «میم مثل مادر» سروده اهورا ایمان، با موسیقی آریا عظیمینژاد و خوانندگی مهیار فاضلی سالهاست یکی از محبوبترین ترانهها با موضوع مادر است:
کاشکی میشد بهت بگم، چقدر صداتو دوست دارم
چقدر مثل بچگیا لالایی هاتو دوست دارم
سادگیهاتو دوست دارم، خستگیهاتو دوست دارم
چادر نماز زیر لب، خدا خداتو دوست دارم
کاشکی رو طاقچه دلت آینه و شمعدون میشدم
تو دشت ابری چشات یه قطره بارون میشدم
کاشکی میشد یه دشت گل برات لالایی بخونم
یه آسمون نرگس و یاس تو باغ دستات بشونم
بخواب که میخوام تو چشات ستارههامو بشمارم
پیشم بمون که تا ابد دنیا رو با تو دوست دارم
دنیا اگه خوب اگه بد، با تو برام دیدنیه
باغ گلای اطلسی، با تو برام چیدنیه
نرگس مست، سید جلالالدین دری، ۱۳۹۵
موسیو (با بازی سعید پورصمیمی) سازندهی قدیمی تاری است که در خانهاش با گروهی از جوانان موسیقی تمرین میکنند. موسیو رفتهرفته در توهمات خود بزرگانی چون افتخارالسلطنه (با بازی میترا حجار)، عارف قزوینی (با بازی مهدی پاکدل) و قمرالملوک وزیری (با بازی نگار عابدی) میبیند و به این بهانه شاهد اجرای تصنیفها و اشعار قدیمی در فیلم هستیم.
موسیقی این اجراهای تازه از تصنیفهای قدیمی را مجید درخشانی ساخته و اشکان کمانگری و عباس حبیبیان تصنیفها را بازخوانی کردهاند:
از خونِ جوانانِ وطن؛ لاله دمیده
از ماتمِ سروِ قدشان، سرو خمیده
چه کج رفتاری ای چرخ
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ
راه رفتن روی سیم، احمدرضا معتمدی، ۱۳۹۵
نوازندهی تنبوری (با بازی احمد مهرانفر) برای پیدا کردن کار از شهرستان به تهران میآید و ناخواسته درگیر مشکلات درونی یک بند راک میشود. راه رفتن روی سیم بر مشکلات اجرای موسیقی و موانع قانونی پرداختن به آن در ایران متمرکز است. شکاف میان نسلها و تلاش نسل جدید برای تلفیق موسیقی اصیل و مدرن است. در این بین شاهد اجراهای این بند راک و تفاوتشان با موسیقی اصیل هستیم.
بیخداحافظی، احمد امینی، ۱۳۹۰
سه جوان (با بازی رضا صادقی، محمدرضا فروتن و افشین هاشمی) برای کسب موفقیت از بندرعباس راهی تهران میشوند. در این بین رضا صادقی به خوانندهای معروف تبدیل میشود اما پس از مدتی خوانندگی را کنار میگذارد. چندسال گذشته و خبرنگاری (با بازی پگاه آهنگرانی) در پی کشف دلیل کنارهگیری صادقی از خوانندگی است.
«بیخداحافظی» بهواسطهی حضور رضا صادقی حاوی چنین ترانه از صادقی است:
از این همه نامردمیها، قلبم داره میمیره کم کم
من از تو میپرسم خدایا، اینجا زمینه یا جهنم؟
وقتی برای گریه کردن، باید از این دنیا جدا شد
وقتی واسه آزاد بودن، باید اسیر آدما شد
میگن وقتی میخوای از این همه بدبختی راحت شی
یا باید بگذری از جون، یا همرنگ جماعت شی
گل یخ، کیومرث پوراحمد، ۱۳۸۳
ترگل (با بازی الناز شاکردوست ) و عباس (با بازی محمدرضا گلزار) قصد ازدواج دارند اما پدر ترگل موافق این ازدواج نیست. ترگل از خانه فرار میکند و با عباس ازدواج میکند. مدتی بعد عباس برای کار به جزیره کیش میرود و ترگل را پیش مادرش به روستا میفرستد. «گل یخ» نسخهی به روز شدهای از سلطان قلبها است با تغییراتی که فیلم را مناسب پخش با قوانین تازه میکند.
حمیدرضا حامی اجرای ترانههای فیلم را به عهده داشته و موسیقی آنها ساختهی فردین خلعتبری است. بازخوانی ترانهی «منو گنجشکهای خونه» یکی از ترانههای محبوب این فیلم است:
منو گنجشکهای خونه، دیدنت عادتمونه
به هوای دیدن تو پرمیگیریم از تو لونه
نیمه شب اتفاق افتاد، تینا پاکروان، ۱۳۹۴
زیبا (با بازی رویا نونهالی ) زنی میانسال است که در یک باغتالار کار میکند. حسین (با بازی حامد بهداد) برحسب اتفاق بهعنوان خواننده مشغول به کار میشود. به مرور حسین به زیبا علاقه میشود اما اختلاف سنی آنها مانع از این وصال است. حامد بهداد در قالب خوانندهی مجالس یا برای دلبری از زیبا، بخشهایی از ترانههای قدیمی را اجرا میکند که برخی از آنها بسیار پرطرفدار شدند:
ساغرم شکست ای ساقی…
رفتهام ز دست؛ ای ساقی
در میان طوفان؛
بر موجِ غم نشسته، منم…
در زورقِ شکسته؛ منم…
ای ناخدای عالــــم!
تا نامِ من؛ رقم زده شـد…
یکباره مُهرِ غم زده شد؛
بر سرنوشتِ آدم!
ربودهشده، بیژن میرباقری، ۱۳۹۵
مینا (با بازیِ نیکی کریمی) و روزبه (با بازیِ روزبه بمانی) زوجی در آستانهی مهاجرت هستند. اما دزدیده شدن لپتاپ مینا مسیر زندگی آنها را تغییر میدهد. روزبه بمانی در ربوده شده برخی از ترانههای خود و حتی برخی از ترانههایی که برای اجرا توسط سایر خوانندگان سروده را اجرا میکند:
به ماه بوسه میزنم به کوه تکیه میکنم
به من نگاه کن ببین به عشق تو چه میکنم
منو به دست من بُکش به نام من گناه کن
اگر من اشتباهتم همیشه اشتباه کن
نگو به من گناه تو به پای من حساب نیست
که از تو آرزوی من به جز همین عذاب نیست
پر پرواز، خسرو معصومی، ۱۳۷۹
بابک (با بازی شادمهر عقیلی ) و نامزدش ستاره (با بازی زیبا بروفه) در تلاش هستند تا برای بابک مجوز انتشار آلبوم بگیرند اما موفق نمیشوند. در ادامه بابک با یاسمن آشنا میشود که پدرش صاحب شرکت کاست و سیدی است. یاسمن که عاشق بابک شده میخواهد او را به همراه خود به آمریکا ببرد تا او فعالیتش را در لسآنجلس ادامه بدهد اما ستاره سعی میکند مانع از این کار شود.
«پر پرواز» در زمان انتشار خود به دلیل بازی شادمهر عقیلی و شباهتهایی که با زندگی شخصی او داشت فروش بسیاری داشت. علاوهبر اینکه بینندگان میتوانستند شاهد اجرای ترانههای شادمهر با کیفیتی سینمایی باشند. بسیاری از ترانههای اجرا شده در «پر پرواز» هنوز هم از ترانههای معروف و محبوب پاپ ایرانی به حساب میآیند. ترانه هایی نظیر «آتیش بازی»، «پر پرواز» و «علامت سوال». با ترانههایی از نیلوفر لاریپور و آهنگسازی محمد رضا چراغعلی:
یه پنجره با یه قفس یه حنجره بیهمنفس
سهم من از بودن تو یه خاطرس همین و بس
تو این مثلث غریب ستارهها رو خط زدم
دارم به آخر میرسم از اونور شب اومدم
یه شب که مثل مرثیه خیمه زده رو باورم
میخوام تو این سکوت تلخ صداتو از یاد ببرم
مطرب، مصطفی کیایی، ۱۳۹۷
خوانندهای کابارهای به نام ابراهیم خوشلحن (با بازی پرویز پرستویی) که بهدلیل وقوع انقلاب فرصت آن را پیدا نکرده به خوانندهای معروف تبدیل شود، پس از انقلاب به خوانندهی مجالس تبدیل شده و سالها در حسرت برگزاری کنسرت به سر میبرد. تا اینکه یک روز دخترش زیبا (با بازی الناز شاکردوست) ترتیبی میدهد تا پدرش در برنامه هفته فرهنگی ایران در ترکیه روی صحنه برود.
ابراهیم بهعنوان خوانندهای کابارهای بهانهای برای پخش، ارجاع و بازخوانی ترانههای قدیمی در فیلم است اما ترانه پایانی فیلم که بازگو کنندهی درد دل آدمهایی از جنس ابراهیم است، با صدای پرویز پرستویی، ترانهای از یغما گلرویی و آهنگسازی آرمان موسیپور، حسابی گل کرد و میان مردم محبوب شد:
یه صدای قدیمیم که تو گلو مونده
آرزوی قدیمی من، آرزو مونده
آرزوی ترانه خوندن با لبی خندون
آرزوی قدم زدن با هم زیر بارون
این صدای منه آه این صدای منه
ابر پُر بارون یه عمره تو چشای منه…
خواهران غریب، کیومرث پوراحمد، ۱۳۷۴
نرگس و نسرین دو دختر دبستانی هستند. آنها در جشن مدرسهها یکدیگر را میبینند و میفهمند خواهران دوقلو هستند. پدرشان (با بازیِ خسرو شکیبایی) آهنگساز است و مادرشان (با بازیِ افسانه بایگان) با خیاطی کردن خرج زندگی را تامین میکند. آنان تصمیم میگیرند جایشان را با هم عوض کنند. «خواهران غریب» ملودرامی نوستالژیک و محبوب است. ترانههای کودکانهی فیلم با صدای خسرو شکیبایی و موسیقی روحنواز ناصر چشمآذر پس از گذشت چندین دهه همچنان شنیدنی هستند:
مادر من مادر من
تو یاری و یاور من
مادر چه مهربونه
درد منو میدونه
بی عذرو بیبهونه
قصه برام میخونه
کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد، بهمن قبادی، ۱۳۸۸
اشکان و نگار میخواهند برای اجرای کنسرت به خارج از کشور بروند اما پول و پاسپورت ندارند. نادر (با بازی حامد بهداد) به آنها کمک میکند تا هم اعضای بندشان را پیدا کنند و هم با پاسپورتهای جعلی از کشور خارج شوند. در این راه آنها به قلب تهران میزنند و به دیدار گروههای زیر زمینیِ راک و رپ موسیقی میروند.
«کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد» تصویری مستندگونه و واقعیتنما از وضعیت موسیقی و گروههای موسیقی در دههی هشتاد ارائه میدهد. بسیاری از ترانههایی که تنها در قالب صوت شنیده شده بودند در این فیلم به شکل کلیپ ارائه شدهاند و جذابتی دو چندان پیدا کردهاند:
اینجا تهرانه یعنی شهری که
هر چی که توش میبینی باعث تحریکه
تحریک روحت تا تو آشغالدونی
میفهمی تو هم آدم نیستی یه آشغال بودی
بندربند، منیژه حکمت، ۱۳۹۹
مهلا باردار است و قصد دارد به همراه همسر و دوستانش که اعضای گروه بندر بند هستند، خودش را به رقابتی در زمینه موسیقی برساند. آنها راهی تهران هستند اما سیل تمام راههای رسیدن به تهران را مسدود کرده است. موسیقی در «بندربند» بهانهای برای تحمل رنج یا ایجاد امید است. اعضای بند سرخورده از ناملایمات و امیدوار به آیندهی روشنشان به موسیقی موسیقیای از جنس خودشان پناه میبرند.
سریال دندون طلا، داود میرباقری، ۱۳۹۴
نیر (با بازیِ ستاره اسکندری) دختری مهاجر و ساکن حلبی آبادهای حاشیهی شهر تهران است. یک روز پاسبانی با او درگیر میشود و نیر به قهوهخانهی قنبر دیزل(با بازی مهدی فخیم زاده) پناه میبرد. قنبر عاشق نیر میشود و حاصل این عشق آتشین بارداریِ نیر است اما قنبر منکر بچه میشود و نیر را از خود میراند. نیر به تنهایی آتش را به دنیا میآورد. سالها بعد آتش(با بازی حامد بهداد) تبدیل به خوانندهی مجالس میشود و برای تحمل رنج سختیهای زندگیاش به مواد مخدر پناه میبرد.
صدای گرم حامد بهداد، داستان پر سوز و گذار سریال در کنار اشعار هنگامه مفید و موسیقی فردین خلعتبری باعث شدند برخی از ترانههای «دندون طلا» به سرعت محبوب شوند:
شب بود، شبم سرکش و دیوانه شبی بود
در سینه عجب بیخود و بیگانه تری بود
غم بود که بیدعوت دل، ساکن دل شد
دل بود که بیصاحب و سرگشته و ول شد
غم بود که از خون جگر طالب می شد
دل بود که ساغر شد و ساقی خود دل شد
سنتوری، داریوش مهرجویی، ۱۳۸۵
علی (با بازی بهرام رادان ) خواننده و سنتورنوازی حرفهای و مشهور است. او با هانیه (با بازی گلشیفته فراهانی) ازدواج کرده و زندگی خوبی دارد تا اینکه علی به دام اعتیاد میافتد و در مسیر تباهی قرار میگیرد. دیگر کنسرتی برگزار نمیکند و هانیه او را ترک میکند. استفاده از صدای محسن چاوشی که در زمان ساخت فیلم هنوز خوانندهای زیر زمینی به حساب میآمد در کنار بازی قابل قبول بهرام رادان هنگام اجرای ترانهها و نواختن ساز باعث شده «سنتوری» حداقل در بخش موزیکالش فیلمی به یاد ماندنی باشد.
ترانههای «سنگ صبور» و «زخم زبون» بهطور اختصاصی برای سنتوری ساخته شدهاند. با ترانههایی از امیر ارجینی و حسین صفا و آهنگسازی محسن چاوشی و اردوان کامکار است. آثاری که هنوز در میان ترانههای برتر موسیقی پاپ بعد از انقلاب قرار دارند:
تنهای بی سنگ صبور، خونهی سرد و سوت و کور
توی شبات ستاره نیست، موندی و راه چاره نیست
اگر چه هیچکس نیومد، سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش، طاقت بیار و مرد باش
لامینور، داریوش مهرجویی، ۱۴۰۰
دختر جوانی (با بازی پردیس احمدیه) علاقهی شدیدی به موسیقی دارد اما پدرش (با بازی سیامک انصاری) مخالف فعالیت دخترش در زمینهی موسیقی است و سعی می کند مانع از شکوفایی استعداد او بشود. فیلم لامینور در ستایش موسیقی و علاقه نسل جوان به بخشی از هنر است که سالهاست در ایران برای فعالیت در آن مشکلات بسیاری به وجود آمده است.
در ابتدا قرار بود محسن چاوشی همچون سنتوری خوانندهی قطعات اجرا شده در «لامینور» باشد اما گویا چاوشی با داریوش مهرجویی به توافق نرسیده است و حالا کاوه آفاق ترانههای فیلم را اجرا میکند. باید منتظر ماند تا مشخص شود این فیلم نیز میتواند با ترانههایش همچون سنتوری بینندهاش را به وجد بیاورد؟
ارسال نظر