حجم ویدیو: 2.39M | مدت زمان ویدیو: 00:00:22

 اینکه چگونه انتظارات تماشاگر را تبلیغات و حواشی و کلاً نوع فیلمسازی کاهانی به سمتی می‌کشاند که عامه‌ی ببینندگان نه فقط از آنچه می‌بیند، بلکه از آنچه در ذهن داشته و روی پرده نمیبیند، سرخورده و منزجر شود! مسافرین جاده چالوس و دیگران که اخیراً چشمشان به بیلبوردهای فیلم میخورد، با توجه به ترکیب بازیگران و تم تایلند، به خیالشان با دیدن فیلم به یک سفر تفریحی پر شر و شور و جهش بصری از خط قرمزهای مرسوم می‌روند و حالا با فیلمی مواجه شده‌اند که به لحاظ لحن و ریتم (کاملاً آگاهانه) در تضاد با این تصور است. مسئله اما فراتر از یک فیلم خوب و یا بد است و عملاً چند عامل در شکل گرفتن این موج منفی علیه فیلم دخیل اند؛ یک اینکه انتخاب و ترکیب بازیگران هر چه قدر هم که با نوعی دهن کجی تعمدی نسبت به توقع مردم و تصورشان از ترکیب کمدی عطاران و فرخ‌نژاد و حیایی توام باشد، می‌تواند نوعی سرکار گذاشتن خلق الله تلقی شود. دوم اینکه چرا باید این فیلم که موضوع و ایده درخشانش (مواجه‌ی ذهنیت بسته و منقبض ایرانی با عینیت آزادی Freedom و گریز از آن) در شکل فعلی مناسب یک فیلم کوتاه است و با ریتم کند به زور به زمان یک ساعت و ربع رسیده، اکران گسترده شود؟ از بخت بلندم، فیلم را با دوستی تنها در یک سالن تماشا کردم که به غیر از ما دو نفر تماشاگر دیگری آنجا نبود و به دلیل قرار نگرفتن در فضای ناسازگاری و غرغر تماشاگران و سوژه و اندیشه‌ی جاری در فیلم و برخی ظرایف اجرایی، از آن اصلاً بدم نیامد. اما پس از تمام شدن فیلم می‌توان راحت به این نتیجه رسید که جنس فیلم منهای بازیگران پرفروش و فارغ از ضعفهایش، مناسب اکران محدود است تا مخاطب خودش را پیدا کند و تماشاگر بخت برگشته با دیدن این نوع فیلم‌ها هاج و واج نماند.”اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید