رسانه ها به فیلم جدید پیمان معادی حمله کردند

با توجه به اوضاع و احوال رسانه‌ای که این روزها پیرامون فیلم بمب، دومین فیلم پیمان معادی در مقام کارگردان وجود دارد، به نظر می‌رسد این فیلم نخستین فیلم توقیفی سینمای ایران در دوره جدید فعالیت دولت مستقر باشد.

از آن رو که در سینمای ایران در اغلب اوقات فشارهای رسانه‌ای و مطبوعاتی درنهایت به برخورد شدید و حذفی با فیلم‌ها می‌انجامد، به نظر می‌رسد فشار و هجمه مطبوعاتی روزهای اخیر به فیلم بمب مقدمه‌ای باشد بر برخوردهای شدیدتر؛ با فیلمی که تمام قواعد و مراحل قانونی ساخت را پشت‌سر گذاشته؛ اما حالا انگار قرار است با انگ ضدجنگ بودن یا به محاق رود و یا در صورت خوش شانسی هفت خوان رستم را برای یک اکران حداقلی پیش‌رو داشته باشد. فراموش نکرده‌ایم در سال‌های اخیر الصاق مارک ضدجنگ بر پیشانی یک فیلم اسم رمزی بوده برای آغاز بدترین و بی‌رحمانه‌ترین هجمه‌ها علیه آن فیلم- همان‌گونه که بر فیلم ملکه باشه آهنگر روا داشته شد یا در شکل بی‌رحمانه‌ترش بر فیلم خرس کاظم معصومی.

 

آغاز داستان

وقتی روز گذشته ایسکا نیوز درباره فیلم بمب پیمان معادی نوشت که این فیلم مفهوم ضد جنگ دارد و ممکن است به همین دلیل به سی و ششمین جشنواره فیلم فجر راه نیابد؛ می‌توان گفت که کلید آغاز جنگ علیه این فیلم را به صدا درآورد. جنگ علیه فیلمی به نویسندگی و کارگردانی پیمان معادی؛ مدیریت فیلمبرداری محمود کلاری؛ بازی لیلا حاتمی؛ و تهیه‌کنندگی مانی حقیقی و سعید ملکان؛ به این معناست که شماری از بزرگان سینمای ایران همه با سابقه‌ای محترم و درجه یک برای ساختن این فیلم گرد آمده‌اند.

مطلب ایسکانیوز البته تنها مطلبی نبود که در روزهای اخیر علیه این فیلم نوشته شده بود. وقتی آن روزنامه شناخته شده خاص از همکاری پیمان معادی با یک فیلم ضد ایرانی خبر داده و نوشت که فیلم اسب‌های پنجره‌ای که در آن معادی به ایفای نقش پرداخته تصویری جنگ‌طلب و خشن از امام خمینی به تصویر کشیده؛ معلوم بود که راهکار خاص آن روزنامه می‌تواند برخورد شدید با دم دست‌ترین فیلم کسی باشد که در ایجاد آن تصویر جنگ‌طلب و خشن نقش داشته است! شاید به این دلیل باشد که روزنامه شرق هم با انتشار مطلبی عنوان کرد که فیلم معادی ازجمله فیلم‌های پرحاشیه جشنواره فجر خواهد بود که ممکن است جواز حضور در این رویداد سینمایی را به‌دست نیاورد.

 

فرمول همیشگی

انتشار خبر توقیف احتمالی بمب یک بار دیگر ذهن را می‌برد به سمت ماجرای تکراری دستگاه‌های تصمیم‌ساز موازی در عرصه فرهنگ. نهادهایی که بی‌آن‌که در شرح وظایف‌شان ارتباط چندانی با تصمیم‌سازی فرهنگی برقرار باشد، با ایجاد فشار مصنوعی از طریق اعتراضات و انتقادات افراد منویات خود را پی می‌گیرند. این فرمولی ساده است که بارها و بارها دیده‌ایم و به‌خصوص رد آن را در اغلب توقیف‌های رسمی و غیررسمی سال‌های اخیر سینمای ایران می‌شود دید.

برای مرور موارد مشابه این اتفاق اخیر لازم نیست زیاد به عقب برویم. ماه گذشته فیلمی روی پرده بود به نام در خانه دختر؛ و فراموش نکرده‌ایم که چگونه در نخستین نمایش جشنواره‌ای این فیلم، ادعای برخی از رسانه‌ها مبنی بر این‌که خانه دختر به موضوع تجاوز Rape محارم می‌پردازد، جنجال‌های فراوان و درنهایت توقیف این فیلم را در پی داشت.

درباره این روند نامرسوم که در سال‌های اخیر قربانیان نامداری را در سینمای ایران به مسلخ توقیف برده؛ و البته در مواردی نیز نهادهای موازی را به نتیجه مدنظرشان نرسانده، در این صفحه زیاد نوشته‌ام. فراموش نکرده‌ایم هجوم بی‌رحمانه رسانه‌های خاص با بهانه‌هایی چون سوژه به قول آنها بی‌غیرتی فیلم، جنسیت و ملیت سرمایه‌گذار و… را به فیلم فروشنده اصغر فرهادی؛ یا مورد مشکوک گشت ارشاد ٢ را؛ که به گزارش انتقادی در مجلس نیز انجامید. نکته مهم در این دو مورد ناکامی مهاجمین اما این بود که در این موارد نهاد رسمی فرهنگی که طبق قانون Law اساسی وزارت ارشاد است، مقابل تمام فشارها مقاومت کرده و از امضای دولت مبنی بر اعطای مجوز نمایش به این فیلم‌ها دفاع کرد. این مقاومت را در ماجرای تهاجم افراد و نهادهایی خاص علیه فیلم‌های مادر قلب Heart اتمی و اکسیدان نیز دیدیم؛ و این اتفاقی بود که اگر در مورد فیلم‌هایی چون رستاخیز و خانه پدری نیز پیش گرفته می‌شد، از دو جنجال بزرگ و دشمن شاد کن در سینمای ایران جلوگیری می‌شد.

فراموش نکرده‌ایم فیلم رستاخیز را؛ که بعد از نمایشی نسبتا موفق در جشنواره فیلم فجر در روز چهارم تیرماه دو‌سال پیش ‌روی پرده آمد. نمایشی که تنها یک روز ادامه داشت و بعد از تنها یک روز سازمان سینمایی اعلام کرد اکران این فیلم تا وصول رضایت برخی از مراجع به تعویق خواهد افتاد. دلیل بیانیه ارشاد در آن روز اظهارات تنی چند از مداحان بود. در مورد خانه پدری نیز داستان تا حدی شبیه بود. فیلم به دلیل سکانس آغازینش مورد انتقادات فراوانی قرار گرفت که این موضوع توقیف این فیلم را برای ٣‌سال در پی داشت. بعد از‌‌سال ٩٢، اما، فیلم در روزهای چهارم و پنجم دی‌ماه ۱۳۹۳ در گروه هنر Art و تجربه به نمایش درآمد و اکثر منتقدان آن را ستودند؛ اما فیلم دوباره متوقف شد؛ تا امروز.

 

بمب چیست؟!

اول‌بار سه‌سال پیش بود که نام فیلمنامه بمب به نویسندگی پیمان معادی مطرح شد؛ وقتی فستیوال آسیا پاسفیک جایزه بهترین فیلمنامه را برای نگارش این فیلمنامه به پیمان معادی داد. بعد از آن درباره این فیلم هر چه شنیدیم حاکی از امیدواری بود. چه وقتی که نام بزرگان سینمای ایران یک به یک به‌عنوان کاندیدا حضور در بمب مطرح می‌شد؛ چه زمانی که محمود کلاری مدعی شد فیلمنامه بمب بهترین فیلمنامه‌ای است که در چند‌سال اخیر خوانده و قطعا این فیلم اثر قابل توجهی خواهد داشت؛ و چه وقتی دیدیم که یک سری رسانه خاص دارند انتقادات از این فیلم را آغاز می‌کنند؛ که این نیز به معنای تفاوت‌های این فیلم با جریان مسلط سینمایی می‌توانست باشد.

 

این بمب ضدجنگ!

بمب نخستین فیلمی نیست که درباره‌اش از صفت ضدجنگ استفاده می‌شود؛ و پیش از این‌ هم برخی از رسانه‌ها برای بسیاری از فیلم‌های جنگی از این لفظ استفاده کرده بودند؛ که البته در بیشتر موارد نیز بیراه و بی‌پایه به نظر می‌رسید. با این حال آن فیلم‌ها روی پرده آمده بودند، اما حکایت این‌که این رسانه‌ها درباره بمب که فیلمبرداری‌اش به تازگی پایان یافته است و هنوز کسی فیلم را ندیده چگونه از واژه ضدجنگ استفاده کرده‌اند، داستانی دیگر است!

اما حتی اگر حق را به منتقدین بدهیم و به عبارت بهتر حتی اگر این موضوع برای فیلم بمب حقیقت هم داشته باشد، باز کمترین انتقادی به پیمان معادی و یارانش وارد نیست؛ و می‌توان گفت این وظیفه شورای پروانه ساخت بوده که بایستی از صدور مجوز تولید این فیلم جلوگیری می‌کرد و کارگردان و تهیه کننده‌ای که با اتکا به امضای وزارت ارشاد پای ساخت فیلمنامه‌ای تأیید شده گذاشته‌اند نباید تاوان اشتباه ارگان دیگری را بدهند؛ فارغ از این نکته حاشیه‌ای که حتی اگر- و فقط اگر- واقعا این فیلم ضدجنگ باشد، چه ایرادی دارد و مگر ایراد نگاه ضدجنگ چیست و به عبارت بهتر مگر همه باید جنگ‌طلب باشند؟

 

پایان

یک بار در گزارشی فیلم‌های درگیر در فشارهای رسانه‌ای را مرور کرده بودم: علاوه بر فیلم‌های بالا باید به سنتوری داریوش مهرجویی اشاره کرد که بعد از مطالب تند روزنامه‌ای خاص توقیف شد و جالب این‌که وزارت ارشاد آن روزها دلیل توقیف آن را موزیکال بودن و عدم توانایی در کنترل سالن‌ها عنوان کرد. آفساید جعفر پناهی هم هست که به دلیل پرداخت به موضوع ورود زنان به ورزشگاه مورد انتقاد تند رسانه‌هایی خاص قرار گرفت و این آغاز روندی بود که توقیف فیلم و ممنوع‌الکاری جعفر پناهی را کلید زد. آشغال‌های دوست‌داشتنی هم یادم است که تا پیش از اشارات روزنامه‌ای خاص مبنی بر تعلق خاطرش به حوادث Accidents ٨٨مشکلی برای نمایش نداشت و دولت احمدی‌نژاد هم پروانه ساختش را صادر کرده بود.

این روند همیشگی را فقط و فقط ارشاد می‌تواند متوقف کند؛ آن هم فقط و فقط با پافشاری بر تصمیمی که گرفته و مجوزهایی که صادر کرده. این اصلا خوب نیست که ارشاد بخواهد به خاطر ممانعت از مورد انتقاد قرار گرفتن امضا و به تبع آن اعتبار خود را زیر پا بگذارد. شاید در جشنواره امسال مشخص شود ارشاد تا چه حد در این راه جدی است. پاسخ این پرسش را حضور یا غیبت بمب در جشنواره روشن خواهد کرد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.