شخصیت شناسی لاکچری بازها!

کارشناسان معتقدند برخی افراد برند می‌خرند تا دیگران بگویند چقدر به خود توجه دارند، در واقع این افراد برای جلب توجه دست به هر کاری می‌زنند.

به مناسبت نامگذاری سومین روز هفته سلامت به نام "مقابله با آسیب‌های اجتماعی، تعهد و مسئولیت‌پذیری نهادهای موثر" موضوع سلامت روان را در میان جوانان مورد بررسی قرار دادیم.

روان کودکان و وابستگی بین والدین او از مهم‌ترین مسائل در رشد کودک است؛ می‌توان گفت شاخص سلامت روان به الگوی دلبستگی بین فرزند و والدین ارتباط دارد؛ زمانی که فرد دلبستگی ایمن پیدا می‌کند دنیا و جهان را یک محیط امن در نظر می‌گیرد که می‌توان این محیط را یک فرصت برای حل مسئله در آینده فرد دانست.

احساس ناامنی در بزرگسالی نتیجه دلبستگی نداشتن در کودکی است

روانشناس‌های می‌گویند نوع دلبستگی در کودکی نقش مهمی در بزرگسالی دارد؛ دلبسته ایمن اضطرابی یا دلبسته ناایمن اجتنابی، مواردی است که در دوران کودکی بین فرزند و والدین رخ نداده است و فرد در بزرگسالی با کوچک ترین مشکل، چه در محل کار، چه در زندگی زناشویی احساس ناامنی کرده و به راحتی نمی‌تواند مشکل خود را حل کند.

به گفته متخصصان امر احساس امنیت در دوران کودکی بسیار اهمیت دارد، احساس حمایت، همدلی و امنیت کافی یکی از اساسی‌ترین نیازهایی است که فرزند به آن نیاز دارد؛ فرد با این احساس رشد می‌کند و زمانی که در بزرگسالی این احساس را در درون خود نداشته باشد، احساس شرم خواهد داشت و مورد سرکوب دیگران قرار خواهد گرفت.

رواشناسان با تاکید براینکه فرد پس از گذراندن دوران نوجوانی نیاز به یادگیری برخی مهارت ها دارد خاطرنشان می‌کنند: زمانی که فرد این مهارت‌ها را یاد نگیرد احساس بی‌کفایتی می‌کند؛ این فرد به دلیل احساس دلبستگی به والدین دارد، نسبت به بیماری‌ها و ضررهایی (حتی اندک) احساس آسیب پذیری دارد.

وابستگی‌هایی که مانع لذت بردن از زندگی می‌شود

این افراد از نظر روانی به والدین وابستگی دارند، به تنهایی قادر به لذت بردن از شرایط خود نیستند؛ فرض کنید دختری که در دوران نامزدی است و با همسرش به ماه عسل رفته، مدام تکرار می‌کند ای کاش مادرم بود و این جا با هم لذت می‌بردیم، این فرد احساس لذت بردن ندارد و احساس می‌کند در کنار مادرش می‌تواند لذت ببرد.

مختصصان احساس شکست را یکی از مواردی می‌دانند که فرد از دوران کودکی در خود رشد می‌دهد، به اعتقاد آنها احساس شکست در کار، دوستی و ازدواج از جمله احساس‌هایی هستند که فرد در خود رشد داده است؛ چرا که نتوانسته احساس مستقل بودن را در خود پرورش دهد، تصمیم گیرنده را مادر خود می‌داند و به تنهایی قادر به تصمیم گیری نیست، همین مساله موجب می‌شود فرد دچار آسیب‌های جدی شود.

بزرگسالی پر از مشکل، نتیجه کودکی نامحدود

روانشناسان تاکید دارند برخی مسائل را باید برای فرزندان محدود کرد؛ به عقیده این متخصصان کودک باید برخی محدودیت‌ها را بپذیرد و اگر در دوران کودکی نپذیرد در بزرگسالی دچار "طرحواره استحقاق" و بزرگ منشی می‌شود؛ آنقدر خود را در مرکز توجه می‌بیند که در بزرگ سالی با این مشکل مواجه می شود که توقع دارد اطرافیان مدام به او توجه کنند.

از سوی دیگر این متخصصان معتقدند کودکی که والدین به او توجه نمی کنند، حرف دیگران را گوش نمی دهد و به دلیل اینکه نتوانسته این مسئله را در دوران کودکی درست یاد بگیرد، نمی تواند در بزرگسالی مسائل را صحیح پیش ببرد و توقع دارد افراد دیگر به او توجه داشته باشند و به دنبال پر کردن این خلاء در زندگی است.

باید در دوران کودکی جهت مندی را به فرزندان آموزش داد، این افراد به نوعی رشد کرده اند که دائما فکر می کنند باید دیگران به او و جایگاهش توجه کنند؛ ماشین می‌خرد نه برای آرامش خود بلکه برای توجه دیگران (پذیرش جویی و جلب توجه)، لباس های برند می خرد برای اینکه دیگران بگویند چقدر به خود توجه دارد و در واقع برای جلب توجه بیشتر این کار را انجام می دهد.

افرادی که جهت مندی ندارند دچار طرح واره ایثارگری می شوند، محور توجه در این افراد، دیگران است؛ به مَن درونش نگاه می کند نه به مَن واقعی خود؛ شب امتحان برای اینکه از خود گذشتگی نشان دهد جزوه درسی خود را به دوستش می دهد تا نشان دهد دلسوز است مانند مادری که خود را ندیده می گیرد تا فرزندانش در آسایش باشند.

در خصوص علت جهت مندی ایثارگری در فرزندان می توان گفت زمانی که به افراد در دوران کودکی برخی مسائل بیش از اندازه سخت گرفته می شود و به آن ها توجه بیش از حد می شود؛ با این احساس رشد می کنند و احساس می کنند بسیار با ارزش هستند و زمانی که وارد جامعه می شوند و مورد توجه اطرافیان قرار نمی گیرند دچار ضربه روحی می شوند.

افرادی که بازداری هیجانی زیادی دارند در بزرگسالی با مشکلات روحی برخورد می کنند، این افراد بیش از حد گوش به زنگ هستند و مدام به دنبال هیجانات منفی در زندگی خود هستند؛ در بزرگسالی مدام دچار شَک هستند، بیشتر این گونه رفتار در آقایان است، به دلیل اینکه مادرها به پسران نوجوان خود ابراز احساسات نمی کنند و این افراد زمانی که ازدواج می کنند، به همسر خود نمی توانند احساسات خود را بروز دهند و بیشتر سعی دارند منفی گر باشند و با شکاکی به دنبال جلب توجه هستند.

این افراد به معیارهای سرسختی دچار هستند؛ برای این دسته از افراد نوع روابط اهمیتی ندارد و به دنبال عیب جویی هستند؛ این دسته از افراد تنبیه کار می شوند، چرا که روحیه بازداری در خود دارند، ترس از ترک شدن، تنها شدن دارند و باعث می شود بیشتر به طرف مقابل خود شک داشته باشند؛ ممکن است با همسر خود ۱۰ روز قهر کند و برای دوستی اقدامی نکند و بیشتر توقع داشته باشد همسرش برای آشتی اقدام کند.

هر مشکلی که فرد با آن مواجه می شود پلی است به گذشته

در خصوص بیشترین آسیب های جدی که فرد در بزرگسالی می بیند، می توان گفت، والدین از بدو تولد تا به راه افتادن کودک، بیشترین توجه را به او دارند تا ضربه ای به کودک وارد نشود؛ اما بعد از این دوران تا ۱۸ سالگی که مهم ترین دوران زندگی فرد است کمترین توجه را به او دارند، این کودک دچار ضربه های روانی ناخواسته می شود هر مشکلی که فرد با آن مواجه می شود پلی است به گذشته.

باید به فرزند پروری کمک کرد تا سلامت روان داشته باشد، این الگوی طرح واره باعث می شود در سبک های مقابله ای، به صورت تداوم طرح واره یعنی تائید باور گذشته، اجتناب طرح واره یعنی فرار Escape از باور گذشته، جبران طرح واره کل سلامت روان فرد را تحت تاثیر قرار می دهد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.