کمالگرایی خوب است یا بد؟
رکنا : افراد کمالگرا ممکن است به ویژگیهای خود افتخار بکنند و خود را برتر از دیگران بدانند.
انسانها همیشه دقیق نیستند و «ممکنالخطا» بودن جزوی از ذات آدمیزاد است اما بعضی افراد تمام توان و انرژی خود را خرج می کنند که جایی برای خطا باقی نگذارند و این یعنی تلاش مضاعف برای تغییر ذات آدمی.
به گزارش رکنا ، در کمالگرایی تمام اشتباهها باید از بین بروند و تجربه کردن اساسا محلی از اعراب ندارد. افراد کمالگرا ممکن است به این ویژگیها افتخار بکنند و خود را برتر از دیگران بدانند. شاید خود ما هم در حسرت تلاش و کار بیوقفه کمالگراها باشیم و آنها را تحسین کنیم. اگرچه منکر تاثیر مثبت کمالگرایی نمیشویم اما تحقیقات نشان داده کمالگرایی افراطی میتواند نتایج منفی برای فرد و اطرافیان او به بار آورد. در ادامه بعضی از تاثیرات منفی کمالگرایی مفرط را برایتان میگوییم.
مزایای کمالگرایی
کمالگراها آمادهاند برای رسیدن به اهداف بزرگتر، خود را تحتفشار قرار دهند و همیشه بیش از انتظار ظاهر می شوند. این افراد همیشه در تلاشند کار بیعیب و نقص انجام دهند و همیشه وجدان و انگیزه بالاتری نسبت به دیگران دارند. کمالگراها اگر نتوانند یک کار را به شکل استاندارد و مطلوب انجام دهند، اصلا آن را نمیپذیرند. جنبه مثبت آن این است که همه مطمئن هستند که اگر یک کمالگرا کاری را بپذیرد حتما به بهترین نحو ممکن انجامش میدهد. به علاوه این افراد در شناسایی اشتباهها مهارت فوقالعادهای دارند و معمولا خطاهای کمی دارند، سازماندهی منظمی دارند و نتایج کار را تضمین میکنند.
زندگی لاکپشت وار
یکی از مضرات کمالگرایی مفرط این است که این افراد معمولا کندتر از دیگران هستند، یعنی برای هرکاری چند برابر زمان استاندارد آن وقت میگذارند. آنها زمان زیادی درگیر جزئیات هستند، درباره هرچیز کوچکی وسواس دارند، ممکن است بارها و بارها یک کار را تکرار کنند، کوچکترین مشکلی میتواند روند انجام کار را در آنها به تعویق بیندازد و باید آنقدر وقت داشته باشند که تمام جزئیات کار را هم به شکل عالی انجام دهند. آنها برای انتخابهای خود یا برنامهریزیها آنقدر تعلل میکنند که گاهی ممکن است موقعیت را از دست بدهند و عملا جا بمانند.
خیالات غیرممکن
ایدههای خیالی غیرقابل دستیابی همیشه در ذهن افراد کمالگرا وجود دارد. آنها استانداردهای بالا و غیرممکنی برای خود در نظر دارند که ممکن است موفقیت به دنبال نداشته باشد. همین ناموفقی هم آنها را غمگین و ناراحت میکند. این افراد نسبت به تغییر مقاومند و همیشه میخواهند کارها را به روش مشخصی انجام دهند.
تجربه کردن، آزمون و خطا برای آنها غیرقابل تصور است و همیشه باید کاری را انجام دهند که نتیجه مطمئنی دارد. در نتیجه ریسکپذیری، هیجان و تجربههای جدید از زندگیشان حذف شده است. این افراد اگر در کارهای گروهی شرکت کنند به زودی دیگران را خسته و دلزده میکنند، چراکه دائم زمان میخواهند. گاهی ممکن است کمالگراها آنقدر درگیر جزئیات شوند که اصلا هدف اصلی را فراموش کنند.
خطاهای نابخشودنی
افراد کمالگرا از سرزنش خود برای شکستهای گذشته دست برنمیدارند؛ حتی اگر زمان زیادی از شکست قبلیشان گذشته باشد. آنها به هیچوجه با شکستها کنار نمیآیند و همین باعث میشود بار زیادی بر دوش خود حمل کنند. رها کردن شکستها برای افراد کمالگرا غیرممکن است و دائم آن را در ذهن خود مرور میکنند.
بنابراین هر روز بیش از روز قبل احساس مسئولیت میکنند و این قضیه مثل خوره مغزشان را میخورد. آنها حتی بعد از گذشت سالها در حال مرور اشتباه خود هستند و آنها را نبش قبر میکنند. اساسا کوچکترین خطایی نباید در زندگی آنها وجود داشته باشد وگرنه روزگارشان سیاه است. از آنجا که هیچ انسان بدون خطایی وجود ندارد، کمالگرایان هم ممکن است اشتباه کنند. بنابراین بهخاطر این اشتباه خود را دوست ندارند و ممکن است عزت نفس پایینی داشته باشند.
سلامتی فراموش شده
کمالگرایان افراطی برای رسیدن به یک حد مطلوب و استاندارد خاص، وسواس دارند، بنابراین ممکن است نسبت به سلامتی خود بیتوجه باشند. ممکن است ببینید یک کمالگرا در طول روز فقط مقدار کمی غذا بخورد و خیلی کمتر از نیاز یک انسان بخوابد. این افراد وقت خود را برای ورزش، تهیه غذای سالم یا خوابیدن نمیگذارند و همیشه در حال تلاش و دویدن برای رسیدن به هدف هستند.
این است که رفتهرفته بیماریهای مختلف به سراغشان آمده، ضعیف میشوند و شاید حتی برای مدتی از پا بیفتند. بهطور کلی مطالعات انجام شده نشان میدهد کمالگرایان نسبت به دیگر افراد سطوح پایینتری از سلامتی داشتهاند. این تحقیقات نشان داده که افراد کمالگرا مشکلات بیشتری در حوزه خواب داشته که به همین علت هم بیشتر از دیگران در معرض دیابت ، بعضی از سرطانها، سکته مغزی، آلزایمر و... قرار دارند. به علاوه به دلیل استرس، دریافت نکردن حمایت اجتماعی و احساسات منفی ناشی از شکستهای احتمالی، سهبرابر بیشتر از دیگران مشکلات قلبی را تجربه میکنند.
روابط بین فردی آشفته
هرچه کمالگرایی پیش میرود نتایج منفی بیشتری به بار میآورد. یک کمالگرا بیش از هرچیز بر اهداف خود متمرکز است و تمام انرژی خود را برای عالی انجام دادن کارها میگذارد. بنابراین انرژی و زمانی برای بودن با خانواده و اطرافیان خود ندارد. این افراد ترجیح میدهند دائم در حال کار (منظور فقط شغل افراد نیست، هر کاری حتی درست کردن غذا، یا مثلا خرید کردن میتواند وقت زیادی از یک فرد کمالگرا بگیرد) باشند، بنابراین روابط بین فردیشان در سایه قرار میگیرد.
به علاوه بعضی از افراد کمالگرا ممکن است استانداردهای غیرممکن خود را به عزیزانشان تحمیل کنند یا انتظار داشته باشند افراد خانواده هم از معیارهای آنها پیروی کنند. مثلا مادری که انتظار دارد فرزندش همیشه نمره عالی و ممتاز داشته باشد چیزی جز آسیب به فرزند خود هدیه نمیدهد. یا فردی که همسر خود را برای انجام کارها سرزنش میکند که چرا به بهترین شکل آنطور که دیدگاه کمالگراییاش ایجاب میکند انجام نداده، دائما درگیر است. مسلما چنین فشارهایی روابط زناشویی و خانوادگی و حتی روابط دوستانه را تحتتاثیر قرار داده و دیگران را از او دور میکند.
وسواس و استرس همیشگی
بعد از تمام مضراتی که گفته شد اگر کمالگرایی باز هم بیشتر باشد، نتایج منفی روانی را هم به بار میآورد. تحقیقات نشان داده کمالگرایی مفرط میتواند با ابتلا به استرس، فرسودگی، اضطراب و وسواس ارتباط داشته باشد. کمالگراها همیشه نگرانند کارها را عالی انجام ندهند، چیزی باعث شکستشان شود، نتوانند از عهده کار برآیند و پیشبینیها درست از آب درنیایند. به علاوه نگرانند که بر اثر شکست، احترام و اعتبار خود را از دست بدهند.
بنابراین استرس و اضطراب جزو لاینفک زندگی آنها خواهد بود و بیش از دیگر افراد به بیماریهای مرتبط با استرس دچار خواهند شد. به علاوه به دلیل استرس، سیستم ایمنی این افراد رفتهرفته ضعیف شده و درمانها تاثیر مطلوبی بر آنها نخواهد داشت. یک فرد کمالگرای افراطی دیرتر از دیگر افراد از بیماریها بهبود مییابد و احتمالا یک سرماخوردگی ساده چند روزی آنها را درگیر میکند.
افسردگی و خودکشی، نهایت کمالگرایی
در نهایت اگر کمالگرایی به شکل غیرقابل توصیفی در فرد وجود داشته باشد ممکن است حتی خطرهای جانی برای فرد به وجود آورد. مشکلات عاطفی در یک فرد کمالگرا در افراد مختلف متفاوت است. بعضی از آنها احساس نارضایتی مکرر را تجربه میکنند، درحالیکه بعضی از آنها با ابراز پشیمانی از چیزهای به ظاهر کوچک، فلج میشوند.
نکته این است که درحالیکه کمالگرا بودن ممکن است جذاب به نظر برسد، یک کمالگرای افراطی از درد عمیق، احساس گناه و انتظارهای بیش از توان خود رنج میبرد. همچنین افسردگی یک بیماری رایج در افراد کمالگرای افراطی است، چراکه همیشه تصور میکنند آنطور که باید و شاید خوب و سازنده نبودهاند.
ترس از شکست همیشه با آنهاست و ممکن است اعتماد به نفسشان را هم خدشهدار کند. باورنکردنی است اما درموارد کمالگرایی افراطیتر، خودداری از کمک گرفتن از دیگران، احساس کمارزش بودن و سرخوردگی ناشی از کمارزشی ممکن است منجر به خودکشی یا اقداماتی شود که منجر به مرگ آهسته آنها میشود.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر