با همسر کنترلگر چه کنیم؟

اگر دائما این احساس را داشته باشید که از طرف همسرتان کنترل می‌شوید، ناراحتی، ناامیدی، عصبانیت و غم برای شما طبیعی خواهد بود.

به گزارش رکنا ، مسلما هیچ‌کدام از ما دوست نداریم تحت کنترل دیگران زندگی کنیم، استقلال و حریم شخصی‌مان را از دست بدهیم، (مگر این‌که مشکل یا اختلالی در شخص وجود داشته باشد که از چنین چیزی لذت ببرد). مواجهه با همسر کنترلگر معمولا بسیار چالش برانگیز و دشوار است، در حقیقت انتخابی بین حفظ حریم شخصی یا روابط مطلوب با همسر.

اگرچه چنین روابطی می‌تواند خفه‌کننده باشد اما پایان دنیا نیست. با درک علت این موضوع و روش‌های مواجهه با آن می‌توانید شرایط را بهبود بخشید. درنهایت اگر نتیجه‌ای حاصل نشد و شما همچنان دچار مشکل بودید، توصیه می‌کنیم به روان‌شناس مراجعه کنید.

آیا همسرتان واقعا کنترلگر است؟

قبل از هرچیز باید دانست آیا همسرتان واقعا کنترلگر است یا شما چنین احساسی دارید؟ گاهی افراد تمایل دارند به کوچک‌ترین رفتارها واکنش بیش از حد نشان دهند و به‌اصطلاح شلوغش کنند. مثلا کوچک‌ترین سوالی مبنی بر باخبر شدن از اوضاع و احوال خود را کنترل شدن از طرف همسر تلقی می‌کنند. یعنی کافی است همسرشان بپرسد «چه‌خبر؟ امروز کجا رفتی؟»، آن وقت است که تصور می‌کنند دائما در حال کنترل شدن هستند و شاید حتی بحث و دعوا به راه بیندازند.

گاهی هم ممکن است نگرانی واقعی و حمایت، با کنترل کردن اشتباه گرفته شود، چراکه مرز بین این دو بسیار باریک است. در ادامه به شما می‌گوییم کدام رفتارها، بخصوص وقتی بیش از حد باشد، می‌تواند شما را نسبت به کنترل شدن مشکوک کند.

این رفتارها را چک کنید

آیا معمولا احساس می‌کنید حریم شخصی ندارید؟ آیا همسرتان گاه به گاه تلفن شخصی یا ای‌میل‌تان را بررسی می‌کند؟ آیا زیاد (مثلا هر ساعت یا هر نیم‌ساعت یک‌بار) با شما تماس می‌گیرد یا پیام می‌دهد؟ آیا معمولا برای مسائل زیادی (مثل رفت‌وآمدهایتان، دوستان یا همکاران‌تان، پولی که خرج کرده‌اید و هر موضوع دیگری) مورد سوال قرار می‌گیرید و باید توضیحات مفصل بدهید؟ آیا از مستقل و خودکفا بودن شما بیزار است؟ آیا زمان تعریف کردن بعضی موضوع‌ها، از واکنش همسر خود می‌ترسید؟

آیا دائما از طرف همسرتان به شما گفته می‌شود که باید رفتارتان را تغییر دهید؟ آیا احساس می‌کنید به‌خاطر همسرتان باید از دوستان یا خانواده‌تان فاصله بگیرید؟ آیا همسرتان نظر شما را چندان مهم نمی‌داند؟ آیا دستاوردها و توانایی‌های شما از نظر همسرتان مهم و تاثیرگذار نیست؟ آیا او دائما نسبت به دوستان یا خانواده‌تان به شما هشدار می‌دهد؟ آیا همسرتان تصور می‌کند همیشه حق با اوست؟ آیا معمولا وقتی نظری مخالف با همسرتان دارید به شما می‌گوید که او را درک نمی‌کنید؟

آیا بدون توجه به احساسات شما، معمولا به شما توهین می‌کند؟ آیا بیشتر تصمیم‌های مهم زندگی‌تان را خودش به‌تنهایی می‌گیرد؟ اگر پاسخ‌تان به بیشتر این سوال‌ها «بله» است احتمالا شریک زندگی‌تان شما را کنترل می‌کند. البته برای مطمئن شدن باید بیشتر دقت کنید تا بدانید آیا این‌ها رفتارهای گذرایی هستند که هرازگاهی اتفاق می‌افتد یا یک الگوی رفتار همیشگی که دائما تکرار می‌شود.

چطور با آن‌ها کنار بیاییم؟

همین اول کار بگوییم معمولا تغییر افرادی که کنترلگرند خیلی دشوار و طاقت‌فرساست، گاهی حتی غیرممکن است. آن‌ها حتی پس از تغییر، بارها و بارها رفتارهای خود را تکرار خواهند کرد. بنابراین این‌که توقع داشته باشید یک شبه یا حتی یک ماهه همسرتان تغییرات چشمگیری داشته باشد فقط سراب است. برای کنار آمدن با این افراد و بهبودی شرایط باید صبر ایوب داشته باشید.

ممکن است شریک زندگی‌تان واقعا از یک مسئله خاص در گذشته خود صدمه دیده یا آشفته باشد. بنابراین برای مرتب کردن اوضاع باید صبورانه کنارش باشید و ناامید نشوید. فراموش نکنید او همسر شما و مهم‌ترین شخص زندگی شماست؛ می‌ارزد که برای او و برای زندگی‌تان بجنگید و صبوری کنید.

عملگرا باشید

فقط گفتن و حرف زدن تاثیر زیادی بر هیچ‌کسی نمی‌گذارد. اگر می‌خواهید بر همسرتان تاثیر بگذارید باید اعمال شما، افکارتان را منعکس کند. اعمال شما باید شفاف و بدون ابهام باشد. با او لج نکنید و نگویید «هر فکری دوست داری بکن». حساسیت‌های او را بیشتر نکنید. هرچه بیشتر از توضیح دادن طفره بروید، ابهام او بیشتر خواهد شد و کنترل اش را روی شما بیشتر اعمال خواهد کرد.

تلاش کنید که به او نشان دهید دوستش دارید و به او وفادارید اما زیاده‌روی هم نکنید که نتیجه عکس دارد. هرگز دروغ نگویید حتی برای جلوگیری از بحث و دعوا. او باید مطمئن شود که هرگز به او دروغ نمی‌گویید و قصد فریبش را ندارید، صادقانه و کاملا شفاف درمورد مسائل صحبت کنید. اجازه ندهید ابهامی برایش باقی بماند و اعتماد او را جلب کنید. ممکن است توضیح دادن درباره همه چیز خسته‌کننده باشد اما باید این کار را انجام دهید. رفته‌رفته خواهید دید که رفتارش (اگرچه نه خیلی زیاد) اما تغییر کرده و بهتر می‌شود. شما باید بتوانید اعتماد او را جلب کرده و ناامنی‌هایش را رفع کنید.

از احساس‌تان بگویید

با همسرتان ارتباط موثر برقرار کنید و با او منطقی صحبت کنید. بدون سرزنش یا تحقیر، برای او توضیح دهید که چه احساسی دارید. به‌طور مشخص به او بگویید که کدام رفتارهایش شما را آزرده می‌کند و از چند روز گذشته مثال‌هایی بزنید. دقیقا به او بگویید چه احساسی دارید وقتی چنین رفتارهایی دارد. هنگام صحبت هرگز توهین نکنید تا فضا متشنج نشود. به علاوه به او بگویید که چقدر برایتان ارزشمند است و مشتاقید برای کمک به او و زندگی‌تان از خودگذشتگی کنید. به همسرتان بگویید که چقدر به او علاقه دارید و همیشه به فکرش هستید.

محکم و قاطع باشید

باید بتوانید در برابر اعمال نظر دائمی همسرتان ایستادگی کنید و «نه» بگویید. افراد کنترلگر دائم می‌خواهند نظرات خود را اعمال کنند و برای همه چیز بشخصه تصمیم بگیرند. آن‌ها تمام نظرهای خود را درست می‌دانند و ممکن است شما را بابت نظرات‌تان تحقیر کنند. اگر چیزی به نظرتان غیرمنطقی و غیرقابل قبول است آن را بیان کنید. در تصمیم‌گیری‌ها دخالت کنید و عقیده‌تان را بیان کنید.

بسیار مهم است که همسرتان بداند می‌خواهید مواضع خود را حفظ کنید و طبق باورهایتان رفتار کنید. حرف زور را قبول نکنید تا باعث پیشروی بیشتر و بیشتر او نشود. البته لازم نیست دعوا و جار و جنجال به راه بیندازید. عصبی شدن شما و متشنج شدن اوضاع، فقط بهانه دوباره‌ای به او می‌دهد تا بر شما اعمال نظر کند. آرام و مهربان باشید و در عین حال قاطع و محکم بگویید که نظر دیگری دارید و بهتر است طبق آن عمل کنید. با گذشت زمان یاد خواهد گرفت که مرزها را حفظ کند و توقعات منطقی داشته باشد.

احترام به خود را بیاموزید

کسی که با یک فرد کنترلگر زندگی می‌کند آن‌قدر مورد انتقاد و تحقیر قرار می‌گیرد که ممکن است به خود و درستی رفتار خود شک کند. ممکن است تصور کند آن‌طور که باید و شاید خوب نیست و یک جای کارش می‌لنگد که این‌طور کنترل می‌شود. باید به خود و خواسته‌هایتان احترام بگذارید. وقتی به خودتان احترام نگذارید هیچ‌کس به شما احترام نخواهد گذاشت.

خودتان را همان‌طور که هستید دوست داشته باشید. قیافه، ظاهر، طرز لباس پوشیدن و رفتار خود را دوست داشته باشید تا دیگران دائم در تلاش نباشند آن را در شما تغییر دهند. به خودتان اطمینان داشته باشید تا این اطمینان را در دیگران هم به دست آورید. مطمئن شوید رفتار درست دارید و دیگران باید به شما احترام بگذارند.

ظاهرا همه چیز خوب است

گاهی همسرتان آن‌قدر پنهانی و زیرکانه شما را تحت کنترل خود در می‌آورد که شاید هیچ‌کدام‌تان متوجه موضوع نباشید. شما هیچ‌وقت از او داد و بیداد نشنیده‌اید، همیشه یک همسر مهربان و نگران بوده، بحث و جنجالی بین شما وجود ندارد و... اما همیشه احساس ناخوشایندی از نداشتن استقلال و تحت کنترل بودن شما را آزار می‌دهد. حتی ممکن است احساس کنید در رابطه خود با همسرتان در جایگاه مساوی نبوده و در سطحی پایین‌تر از همسرتان قرار گرفته‌اید.

در چنین شرایطی شاید نتوانید به وضوح رفتار او را برایش توضیح دهید یا در برابرش مقاومت کنید. در این مورد و همچنین موارد قبلی بهتر است با یک روان‌شناس صحبت کنید. این‌که نفر سومی رابطه شما را تحلیل و بررسی کند به خودی خود بسیار کمک‌کننده است. در چنین مواقعی روان‌شناس با همسرتان گفت‌وگو می‌کند و احتمالا تاثیرگذارتر از صحبت‌های شما خواهد بود. اگر لازم باشد برنامه درمانی طرح‌ریزی می‌شود که بسیار کمک‌کننده خواهد بود.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.