روانکاوی خسیس ها / بررسی کودکی و خانواده اشخاص خسیس

به گزارش رکنا، صفت خساست در دیدگاه جامعه شناسی و فلسفی قابل بحث و بررسی است. همچنین از دیدگاه روانشناسی و در مکتب روانکاوی نیز جای تامل دارد. روانکاوان این دسته از افراد را اینگونه توصیف می کنند که طی رشد مراحل روانی – جنسی در دوره دوم تثبیت نشده اند؛ یعنی اکثر رفتارهایی که از آنها سر می زند به صورت افراط یا تفریط است.

فرد در این مرحله به تثبیت شخصیت دست پیدا نکرده و موجب می شود در دوره بزرگسالی با توجه به شرایط دوره کودکی که پشت سر گذاشته است به دو جهت افراطی دست و دلباز بودن یا خسیس بودن روی آورده و این رفتارها را در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی از خود بروز دهد.

اگر فرد در یکی از این دو حالت قرار داشته باشد تحت عنوان یک شخصیت سالم در اجتماع و مورد پسند در جامعه نخواهد بود. در دین مبین اسلام سفارشات و روایات بسیاری آمده است که در زندگی به داشتن تعادل سفارش شده است و هرگونه افراط و تفریط در امور را نقص تلقی کرده است.

اما از دید سایر مکاتب روانشناسی مانند روانشناسی اجتماعی و دیدگاه یادگیری مشاهده ای این گونه رفتارها را در دوران کودکی به شکل دیگری توصیف می کنند.

به طور مثال در اثر 4 مرحله توجه، به یادسپاری، تولید و انگیزش کودکان چنین رفتارهایی را از بزرگسالان خود می آموزند. برخی اوقات می توان اینگونه استنباط کرد که ممکن است این افراد در دوران کودکی دچار نقص شناختی شده و نوعی باور غیرمنطقی در ذهن آنها نقش گرفته است که می تواند ناشی از مقایسه های بزرگسالان نسبت به کودکان باشد.

به عنوان مثال وقتی کودک اسباب بازی خود را به هم بازی خود نمی دهد والدین به عنوان فردی بزرگسال این عمل وی را مورد تشویق قرار می دهد و آن را به حساب حفظ وسایل شخصی خود و حق تملک تلقی می کنند و به تدریج به او یاد داده می شود به علت نظم در امور بهتر است با مراقبت شدید از وسایلی که دارد هزینه کمتری را تقبل کند و به نوعی خسیس بودن را به فرزند می آموزند.

از دیدگاه روانشناسی تربیتی این مسئله به تشویق و تنبیه رفتارهای افراد در این زمینه برمی گردد. می توان گفت نظام پاداش ها تحت عنوان جوایز و تقویت کننده ها، کنترل کننده رفتارها در خانواده و جامعه است. از این رو روانشناسان شناختی نیز در کنار این افراد با تاکید بر باورهای درست و غلط که در جامعه شکل می گیرد همین دیدگاه را تایید می کنند.

افرادی که با دیدگاه کم خرج کردن برای خود زندگی می کنند معمولا خود را با جوامع پیشرفته امروزی و کشورهای غربی مقایسه کرده و نوع تفکر آنها را سرلوحه زندگی خود قرار می دهند و از آن فرهنگ پیروی می کنند. درست پول خرج کردن و ایجاد امکانات رفاهی از دید آنها نوعی ولخرجی و عدم مدیریت در دخل و خرج محسوب می شود که از دیدگاه روانشناختی این استدلال تنها فلسفه بافی، توجیه یا دلیل تراشی است.

دکتر رضا احمدی

روانشناس و مدرس دانشگاه